این که قرآن کریم در جای جای قرآن به تفکر دستور میدهد، اگر ما با تفکر به چیزی غیر آن چه در آیات آمده، برسیم، اشکال دارد؟
قرآن نمودار واقعیات و حقایق است که تکامل علم و اندیشة بشر در راستای دست یافتن به آنهاست. حقایق قرآن از سوی پروردگار دانا و حکیم نازل شده و علم که خود مخلوق او است، هرگز با حقایق الهی و نص قرآنی در تعارض و تضاد نخواهد بود و اگر دانشی در ظاهر با حکم یا حقیقت الهی که در قرآن آمده، متعارض بود، یا مبادی و مقدمات استنتاج و استخراج دانش کامل و کافی نبوده و در واقع دانشی به ما نداده و تنها نتایجی نادرست را در قالب و لباس دانش و علم به ما ارائه کرده است که به مرور و با تکامل بیشتر دانش بشر و تحقیقات وسیعتر، نادرستی آن روشن میشود و یا بشر به پندار نادرست خود، یک فرضیه را دانش و علم فرض کرده است; چنان که از این قبیل مسائل بسیار رخ داده است و نمونة روشن آن نظریة هیئت بطلمیوس میباشد که تا قرن شانزدهم میلادی سیطرة خود را حفظ کرد. بر طبق هیئت افلاک بطلمیوس، زمین ثابت و مرکز میباشد و افلاک و سیارات و خورشید به دور آن میچرخند. این نظریه با حرکت زمین که در قرآن بدان اشاره شده، سازگاری ندارد.(ر.ک: طه، 52، زخرف، 9 و نمل، 87 و... .) بطلان این نظریه با مطرح شدن نظریة "کپرنیک لهستانی" (1473ـ1534 م) و پس از او "برنو" ـ دانشمند ایتالیایی ـ (1548ـ1600 م) در مورد حرکت زمین و مرکزیت خورشید، به اثبات رسید;(ر.ک: علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، ص 421ـ423، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید / دانستنیهای علوم قرآن، سید محمد حسن جواهری، ص 125ـ130.) بنابراین، تفکر و تحقیق هر چه قویتر و صحیحتر باشد، به حقایق قرآنی نزدیکتر خواهد بود.
اضافه کردن دیدگاه جدید