اکنون با پیشرفت علم ژنتیک میتوان با نمونهای از مادة جنسی نر و ماده جنین تولید کرد; این کار از نظر اسلام چه حکمی دارد؟
با پیشرفتهای علمی در سه دهة اخیر و دستیابی به دانش زیست فناوری این امکان فراهم شده که در ساختار مولکولی موجودات زنده دستکاری نماید و تغییر ژنتیکی بدهد و آنها را شبیهسازی نماید. شبیهسازی با روشهای گوناگون و با اهداف متفاوت در مراکز تحقیقاتی دنبال میشود.(ر.ک: روزنامة کیهان 28/12/1381.) این موضوع از دو جهت قابل بررسی است: یکی از منظر فقهی ـ حقوقی، که آیااین کارها از منظر فقه جایز است یا حرام است، و اگر جایز است آیا در همة موارد آن جایز است یا در برخی موارد جایز نیست، و در صورت جایز نبودن آیا پیگرد قانونی دارد؟ این جهت باید در فقه و حقوق بررسی شود و از مراجع تقلید استفتا شود. دیگری از منظر قرآن کریم و کلام و فلسفة اسلامی، که قرآن و کلام و فلسفة اسلامی این موضوع را چگونه تحلیل میکنند وبه پرسشهایی که ممکن است پیرامون آن مطرح شود، چه پاسخی میدهند. از این منظر به چند نکته اشاره میشود: 1. همةموجودات زنده از جسم وروح تشکیل شدهاند. با این تفاوت که گیاهان روح نباتی دارند، حیوانات روح حیوانی دارند و انسانها روح انسانی دارند (با مراتبی که روح انسانی دارد.) جسم موجودات زنده از ماده تشکیل یافته است و آنچه در علم ژنتیک مورد تحقیق قرار میگیرد و تولید میشود، مربوط به بُعد مادی موجودات زنده است، نه روح آنها; زیرا روح را نمیتوان با ابزار مادی مورد آزمایش قرار داد و تولید نمود. 2. ممکن است این پرسش به ذهن بیاید که اگر در آزمایشگاه علم ژنتیک سلولهای بنیادین و ژنها تولید شوند، انسان خالق خواهد بود و خالقیت خداوند محدود خواهد شد، در حالی که قرآن میفرماید: "اللَّهُ خَـَـلِقُ کُلِّ شَیْءٍ...;(زمر،62) خداوند آفرینندة همه چیز است..." و نیز رعد،16; غافر، 62; انعام، 102; حشر،24; فاطر،3; اعراف،54. در پاسخ عرض میشود، بنابر براهین عقلی و آیات قرآن ـ که به بخشی از آنها اشاره شد ـ هستی تمام اشیا با همة آثار، صفات و خواصی که دارند، معلول و مخلوق خداوند هستند و خداوند خالق آنها است. شکی نیست که انسان دارای افعالی است; مانند: خوردن، آشامیدن، رفتن، نشستن، اختراع کردن و... همان گونه که هستی انسان را خدا ایجاد کرده است، کارهای او نیز مخلوق خداوند است; زیرا انسان به وسیلة هستیای که خدا به او داده و قدرت و نیرویی که به او بخشیده است و عقل و اندیشهای که به او عنایت نموده است و امکانات فراوانی که در طبیعت قرار داده است، میتواند روابط میان اشیا را کشف نماید و از این راه، به اختراع جدیدی برسد. در تولید سلولهای بنیادین و شبیهسازی، از عدم و نیستی اینها تولید نمیشود. موادّ اوّلیه آنها را خداوند در هستی قرار داده است و نیرو و عقل تولید آنها را خداوند در انسان نهاده است; پس خداوند خالق است. به یک نکته هم باید توجه نمود که خالقیت و فاعلیت خداوند دو گونه است: بی واسطه و با واسطه. در جهان طبیعت ارادة خداوند بر این تعلق گرفته است که کارها با اسباب خودش انجام گیرد. از امام صادق7 نقل شده که فرمود: "ابی اللّه أن یجری الاشیأ الاّ باسباب...;(کافی، ثقةالاسلام کلینی، ج 1، ص 183، دارالکتب الاسلامیة، تهران.) خداوند خودداری نموده از این که اشیا را جاری سازد مگر با اسباب..." بنابراین خالقیت خداوند هیچ گاه محدود نمیشود، و این با آزادی و اختیار انسان تنافی ندارد.(ر.ک: منشور جاوید، آیت اللّه سبحانی، ج 2، ص 241ـ278، مؤسسة امام صادق7، قم.) 3. در فلسفه ثابت شده است که علت تامه باید اقوا از معلولش باشد.(ر.ک: شرح نهایه الحکمة، حسین حقانی زنجانی، ج 2، ص 69، انتشارات شکوری، قم.) کسانی که سلولهای بنیادین را تولید میکنند و شبیهسازی میکنند، نسبت به مصنوعشان مساوی هستند، پس علت تامه در این موارد، نمیتواند مادی باشد. بنابراین، آنچه در آزمایشگاه علم ژنتیک برای تولید سلولهای بنیادین و شبیهسازی انجام میگیرد، علت معدّه و زمینهسازی است، حاصل این که تفاوتی در اختراع ماشین جوجهکشی در مرغداریها توسط انسان با انجام تغییرات ژنتیکی از نظر، ماهیت فعل نیست.
اضافه کردن دیدگاه جدید