الف ـ چگونه می‌توان از خطور بعضی افکار که ناخودآگاه به ذهن ما می‌آید جلوگیری کرد؟ ب ـ ترس از قیامت چگونه باید باشد که هم تأثیر گذار باشد و هم

الف ـ بدون شک مقصود شما از افکاری که به ذهنتان می‌آید و احساس می‌کنید برای خطور نکردن آن به ذهن‌، باید چاره‌ای اندیشید، افکار بد، مانند فکر گناه یا وسوسه‌های شیطان و شک در اعتقادات دینی و مانند اینهاست‌. اگر مقصود شما این است باید گفت‌: در روایات این گونه خطورات فکری و قلبی که به نوعی با دین انسان و کمال او منافات دارد، به "حدیث نفس‌" تعبیر شده است‌; چیزهایی که گاهی به ارتکاب گناه و یا جاری شدن سخنان کفرآمیز بر زبان منجر می‌شوند(بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی‌، ج 88، ص 354، نشر وفأ، بیروت‌.) که اینک به بیان احکام و راه‌های علاج حدیث نفس می‌پردازیم‌: 1. احکام حدیث نفس‌افراد بسیاری به حضور امامان معصوم‌: می‌رسیدند و از حدیث نفس و وسوسه‌های شیطانی شکایت می‌کردند; هم از حکم این که آیا با این افکار، مرتکب گناه شده‌اند یا نه‌، و هم از راه علاج و خلاصی از آن‌. امامان‌: نیز مناسب با حال افراد پاسخ می‌دادند که از مجموع پاسخ‌های آنان چنین استفاده می‌شود که حدیث نفس‌، تا زمانی که قلب بر آن منعقد نشود ـ یعنی شخص‌، به آن افکار باطل اعتقاد پیدا نکند ـ و یا به عمل منجر نشود، هیچ ایرادی ندارد، بلکه حتی در بعضی روایات وارد شده است که‌: "چه کسی قدرت دارد که به هیچ وجه حدیث نفس نداشته باشد؟!"(فقه الرضا، علی بن بابویه قمی‌، ص 385، نشر کنگرة جهانی امام رضا7 .) حتی در مورد حضرت آدم‌که پیامبر الهی بود، وارد شده است که نزد خداوند متعال از حدیث نفس شکایت کرد و خداوند ذکر "لاحول و لاقوة الا بالله‌" را برای ایشان تجویز نمود.(مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی‌، ج 2، ص 471، نشر جامعة مدرسین حوزة علمیه قم‌.) 2. راه معالجه و خلاصی از حدیث نفس‌ما در این جا به چهارراه اشاره می‌کنیم که همة آن‌ها از روایات امامان معصوم‌: گرفته شده است‌: 1. استعاذه‌: در روایات آمده است‌: "وقتی شیطان با وسوسه هایش به سوی شما آمد، شما خود رامانند غریبه‌ای فرض کنید که با سگ چوپانی روبه رو شده است‌; چه طور در این گونه موارد شما با پناه بردن به چوپان و صاحب سگ‌، شرّ سگ را از خود دفع می‌کنید و امان می‌یابید، همین گونه است هنگامی که انسان با شیطان و وسوسه‌های هول‌انگیز او ـ که به منزلة پارس سگ درنده است ـ مواجه می‌شود که در این جا انسان باید با استعاذه ـ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم گفتن ـ به خدا و رحمت او پناه ببرد."(مستدرک سفینة البحار، ج 1، ص 309.) 2. خواندن نماز: امام صادق‌می‌فرماید: "هیچ مؤمنی نیست که چهل روز بر او بگذرد، مگر آن که حدیث نفس از او سر بزند ـ یعنی وسوسه‌های شیطانی به سراغ او می‌آید ـ پس دو رکعت نماز بخواند و از آن به خدا پناه ببرد."(مستدرک الوسائل‌، میرزای نوری‌، ج 6، ص 383، نشر آل البیت‌: .) 3. خواندن دعا و ذکر: برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: الف ـ زیاد گفتن "لاحول ولاقوة الا بالله‌"(فقه الرضا، ص 385.) ب ـ "لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم‌"(وسائل الشیعه‌، شیخ حرّ عاملی‌، ج 4، ص 1229، نشر اسلامیه‌.) پ ـ "لااله الا الله" (فقه الرضا، ص 385.) ج ـ "لا اله الا الله محمد رسول الله‌علی امیرالمؤمنین‌"(فقه الرضا، ص 385.) د ـ "آمنت بالله و برسوله مخلصاً له الدین‌"(همان‌.) پاسخ ب ـ امّا مسئلة ترس از قیامت‌ترسی که از فضایل نفسانی و کمالات انسانی محسوب می‌شود، "ترس از قیامت‌" یا به تعبیر دیگر "ترس از خدا" می‌باشد. علمای اخلاق این حالت را شریف‌ترین اوصاف نیکو می‌دانند، زیرا فضیلت و شرافت هر صفتی‌، به مقدار نقش و تأثیر آن در نزدیکی انسان به سعادت است و بالاترین سعادت بشر آن است که به خدا نزدیک شود و نزدیکی به خدا به تحصیل محبت و انس با او نیاز دارد و انس و محبت خدا هم جز با ذکر و یاد او و ترک دوستی دنیا و لذت‌ها و شهوات دنیوی به دست نمی‌آید و هیچ چیزی مانند خوف از قیامت و خدا، دوستی و شهوات دنیوی را قلع و قمع نمی‌کند; پس از این مقدمات نتیجه می‌گیریم که "خوف از خدا" از عالی‌ترین مقام‌های انسانی است‌، زیرا بیش‌ترین نقش را در نزدیکی او به خداوند دارد. از همین مطلب نتیجه دیگری نیز گرفته می‌شود و آن این که خوف از خدا و قیامت‌، زمانی خوب و پسندیده و از جملة فضایل است که انسان را به خدا نزدیک کند، پس اگر خوف از خدا و قیامت به گونه‌ای باشد که انسان را از خدا و عمل صالح دور کند، نه تنها ارزشی ندارد، بلکه از رذایل نفسانی به حساب می‌آید; برای مثال اگر شخصی از این جهت از قیامت بترسد که گمان کند با مردنش نقصی به او می‌رسد و با ترک این دنیا و رفتن به آن دنیا از این که هست تنزّل پیدا می‌کند وچیزهایی را از دست می‌دهد، این ترس نه تنها ارزشی ندارد، بلکه نبودنش از فضایل است‌، چرا که اولیای الهی افتخارشان آن است که چنین وحشت و خوفی ندارند، مانند آن‌که علی‌می‌فرماید: "به خدا قسم که اُنس پسر ابی‌طالب به مرگ و اشتیاقش به آن‌، بیش‌تر از انس طفل به پستان مادر است‌."(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی‌، ج 28، ص 234، نشر وفأ، بیروت‌.) از جمله خوف‌هایی که فضیلت شمرده نمی‌شود، خوفی است که به سبب آن‌، انسان از خدا ناامید شود که این گونه خوف از نظر قرآن در سر حدّ کفر است‌: "...لاَ یَاْیْ ئ‹َس‌ُ مِن رَّوْح‌ِ اللَّه‌ِ إِلآ الْقَوْم‌ُ الْکَـَفِرُون‌َ ;(یوسف‌،87) و از رحمت خدا مأیوس نشوید; که تنها گروه کافران‌، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند." پس چون این خوف‌، انسان را از عمل و طاعت باز می‌دارد ـ زیرا تا امید در کار نباشد، انسان نشاطی برای عمل ندارد ـ پس فساد و نقصان محض است و نزد خدا و عقلا مردود است‌. در مقابل‌، خوفی پسندیده است که از علم و امید سرچشمه گرفته موجبات هدایت و رحمت خدا را فراهم کند: "...إِنَّمَا یَخْشَی اللَّه‌َ مِن‌ْ عِبَادِه‌ِ الْعُلَمَـََّؤُاْ...;(فاطر،28) از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند."; "...هُدًی وَرَحْمَة‌ٌ لِّلَّذِین‌َ هُم‌ْ لِرَبِّهِم‌ْ یَرْهَبُون‌َ ;(اعراف‌،154) هدایت و رحمت برای کسانی بود که از پروردگار خویش می‌ترسند." به همین علت است که خداوند بهشت را برای خائفینی آماده کرده که خوف آن‌ها سبب ترک گناه شود: "وَ أَمَّا مَن‌ْ خَاف‌َ مَقَام‌َ رَبِّه‌ِی وَ نَهَی النَّفْس‌َ عَن‌ِ الْهَوَی‌َ ; # فَإِن‌َّ الْجَنَّة‌َ هِی‌َ الْمَأْوَی‌َ ;(نازعات‌،40ـ41) و آن کسی که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا ]و هوس‌[ باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست‌." خلاصه آن که خوف انسان مؤمن از خداوند، باید همراه با امید به رحمت الهی باشد تا با دو بال خوف و رجا بتواند تا محضر قرب الهی پر بکشد.(معراج السعادة‌، ملاّاحمد نراقی‌، 172 ـ 193، نشر هجرت‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.