الف ـ چرا در قرآن کریم از انفاق به قرض دادن به خدا تعبیر شده است‌؟ ب ـ در آیه 216 سوره بقره آمده است‌: "کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می

الف‌. قرض در اصطلاح مالی است که به دیگری داده می‌شود به این قصد که عوض آن بازگردانده شود. در آیات متعددی (بقره‌، 245، مائده‌،12 و...) انفاق‌، قرض دادن به خدا خوانده شده است‌. وجه آن این است که اولاً انفاق مصرف مال در راه خدا است ثانیاً همانند قرض از طرف خداوند به نحوی برگردانده خواهد شد.(ر.ک‌: قاموس قرآن‌، سید علی اکبر قرشی‌، مدخل "قرض‌") ب‌. خداوند متعال می‌فرماید: "مثَل‌ُ الَّذِین‌َ یُنفِقُون‌َ أَمْوَ َلَهُم‌ْ فِی سَبِیل‌ِ اللَّه‌ِ کَمَثَل‌ِ حَبَّة‌ٍ أَنبَتَت‌ْ سَبْع‌َ سَنَابِل‌َ فِی کُل‌ِّ سُنـبُلَة‌ٍ مِّاْئَة‌ُ حَبَّة‌ٍ وَاللَّه‌ُ یُضَـَعِف‌ُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّه‌ُ وَ َسِع‌ٌ عَلِیم‌ٌ; (بقره‌، 261) مَثَل ]صدقات‌[ کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، مانند دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه‌ای صد دانه باشد و خداوند برای هر کس که بخواهد ]آن را[ چند برابر می‌کند و خداوند گشایش‌گر داناست‌." 1. در این آیة شریفه‌، هیچ اسمی از "گندم‌" یا دانه دیگری برده نشده و صرفاً کلمه "حبّه‌" که به معنای دانه می‌باشد، ذکر شده است‌. 2. در این جا، خداوند، انفاق را به دانه تشبیه کرده و در تشیبه‌ِ دو چیز به یکدیگر، برای "مشبه‌"، امتیازی قائل می‌شوند که در "مشبه به‌" نیست‌; گرچه در اصل موضوع با هم شباهت دارند; مثلاً می‌گویند: "آفتابی است که غروب ندارد" یا این که "او همچون سرو خرامان راه می‌رود" با این که خورشید نیز غروب دارد و در عالَم نمی‌توان سروی پیدا کرد که راه برود. بنابراین‌، منظور از این گونه تشبیه‌ها این است که مثلاً قامت او مزایای سرو را دارد; با این امتیاز که او خرامان است‌; ولی سرو خرامان نیست‌. در قرآن کریم از این گونه تشبیهات فراوان است‌; مثلاً قرآن کریم برای سخنان پاکیزه و نیکو مثالی می‌زند و می‌فرماید: "تُؤْتِی‌َّ أُکُلَهَا کُل‌َّ حِین‌ِ بِإِذْن‌ِ رَبِّهَا; (ابراهیم‌، 25) میوه‌اش را هر دم به اذن پروردگارش می‌دهد." حال‌، درختی که در تمام سال میوه بدهد، شاید وجود نداشته باشد; پس منظور این است که این درخت "سخن پاکیزه‌"، امتیازی بر سایر درخت‌ها دارد و آن این که خزان و محدودیت وقت میوه دادن برای آن نیست‌. این گونه موارد، مثَل‌های فرضی و خیالی است و برای فهماندن به مخاطب می‌باشد; همان گونه که بعضی از مفسران گفته‌اند: در مثل لازم نیست که مضمونش در خارج موجود باشد و مثل‌های تخیلی و فرضی بی شمار است‌. تعدادی از مفسران نیز تصریح کرده‌اند: دانه‌ای که هفت خوشه برویاند و خوشه‌ها هفتصد دانه داشته باشد محال عقلی و حتی محال وقوعی ندارد ممکن است چنین امری تحقق یابد مانند دانه‌های ارزن که این تعداد در آن‌ها دیده شده است‌.(تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 2، ص 387، جامعه مدرسین‌.) همچنین در تفسیر نمونه آمده است‌: این امر در دانه‌های گندم نیز دیده شده است عبارت تفسیر نمونه چنین است‌: "جالب توجه این که چند سال پیش که سال پربارانی بود در مطبوعات این خبر انتشار یافت که در نواحی شهرستان "بوشهر" در پاره‌ای مزارع بوته‌های گندمی بسیاربلند و پر خوشه که گاهی در یک بوته در حدود چهار هزار دانه گندم وجود داشت و این خود می‌رساند که تشبیه قرآن یک تشبیه کاملاً واقعی است‌."(تفسیر نمونه‌، ج 2، ص 235.) علاوه بر این که وقتی یک خروار گندم‌بر زمین پاشیده می‌شود همة دانه‌ها شرایط مساوی ندارند و از شرایط مناسب برخوردار نیستند. بلی اگر شما یک خروار گندم مناسب را در زمینی مناسب افشاندید و تمامی بوته‌ها کمتر از هفت خوشه شدند و تمامی خوشه‌ها نیز کمتر از صد دانه داشتند می‌توانید در مثال قرآن خدشه کنید، در صورتی که کم نخواهید یافت دانه‌هایی را که بیشتر از هفت خوشه داشته و خوشه‌هایی را که بیش از یکصد دانه دارند. می‌توانید تجربه کنید.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.