الف ـ برخی قوانین اسلام مانند قصاص‌، شلاق‌، ارث در جهان امروز، دست‌آویزی برای مبارزه با اسلام قرار گرفتند، چگونه می‌توان برای افرادی که ا

تفاوت دیدگاه غرب و اسلام اساساً به اجرای ظاهری احکام بر نمی‌گردد; بلکه ریشه در دیدگاه‌ها و جهان‌بینی‌ها دارد. بدیهی است بر این اساس‌، چنانچه امروز به خاطر خوشایند غرب از اجرای حکمی دست بکشیم‌، فردا آن‌ها حکم دیگری را دست‌آویز قرار می‌دهند مگراین که از همة عقاید و آموزه‌های خود دست برداریم و به آن‌چه آنان می‌گویند معتقد گردیم‌; هم چنان که قرآن کریم بیش از این‌، این تذکر را داده است‌: "وَ لَن تَرْضَی‌َ عَنکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصَـَرَی‌َ حَتَّی‌َ تَتَّبِع‌َ مِلَّتَهُم‌ْ قُل‌ْ إِن‌َّ هُدَی اللَّه‌ِ هُوَ الْهُدَی‌َ وَلَغ‌ن‌ِ اتَّبَعْت‌َ أَهْوَآءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَآءَکَ مِن‌َ الْعِلْم‌ِ مَا لَکَ مِن‌َ اللَّه‌ِ مِن وَلِی‌ٍّ وَ لاَ نَصِیرٍ "(بقره‌،120) اسلام و غرب در وضع احکام و اجرای آن‌، دو بینش متفاوت دارند که تشریح آن‌ها تا حدود زیادی پاسخ انتقادها را می‌دهد. ملاک وضع احکام و قوانین و اجرای آن‌ها از دیدگاه غرب و اسلام‌از منظر غرب ـ که در قرن‌های اخیر به اومانیسم‌، لیبرالیسم و فیمنیسم روی آورده‌اند ـ در جهان‌بینی‌، هنر، حقوق‌، اخلاق و... انسان‌، مدار و محور هر گونه تلاش است و خالق همه ارزش‌ها و ملاک تشخیص خیر و شر است‌. در واقع‌، در فرهنگ غرب همة ارزش‌ها ـ اعم از اخلاقی‌، اجتماعی‌، حقوقی و سیاسی ـ امور اعتباری هستند و ریشة عقلانی و واقعی ندارند; از این رو است که می‌بینیم در احکام و قوانین و اجرای آن‌ها چرخش‌های صد درجه‌ای و گاه بیشتر می‌بینیم‌; روزی به زن هیچ بهایی نمی‌دهند و روزی دیگر او را فراتر از زن می‌دانند. روزی مردم را به انواع مجازات‌ها، مجازات می‌کنند و روز دیگر شلاق‌، اعدام و... را خشن می‌دانند. امّا از دیدگاه اسلام‌، مدار و محور همة احکام و قوانین‌، خداوند و رسیدن انسان به سعادت و کمال است‌; "إِنَّا لِلَّه‌ِ وَ إِنَّـآ إِلَیْه‌ِ رَ َجِعُون‌"(بقره‌،156) از این رو آدمی که مقام خلیفة اللهی دارد: "إِنِّی جَاعِل‌ٌ فِی الاْ ?َرْض‌ِ خَلِیفَة‌ً"(بقره‌،30) باید همة رفتارها و کردارهای فردی و اجتماعیش‌، بر اساس عروج و صعود به کمال باشد. بر اساس این دیدگاه‌، مقدسات و ارزش‌های دینی به مراتب از جان‌، مال و ناموس و بستگان عزیزتر است‌. دینی که تنها در راه رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی جاویدان است‌، چیزی نیست که بتوان با تساهل و مدارا مورد هتک و تضعیف آن و احکامش برخورد کرد و به خاطر خوشایند دیگران‌، از اصول و احکامش دست کشید.(ر.ک‌: پاسخ استاد به جوانان پرسش‌گر، آیت اللّه مصباح یزدی‌، ص 228، مؤسسه پژوهشی امام خمینی / فصلنامه کتاب نقد، شماره 17، ص 155.) با روشن شدن جهان‌بینی‌ها، تا حدود زیادی به انتقادها و شبهات پاسخ داده می‌شود. در ذیل با دو عنوان پاسخ برخی شبهات به طور کلی می‌آید. بررسی تک تک موارد مجال دیگری می‌طلبد. خشن نمایی برخی قوانین‌به پندار برخی‌، بعضی از قوانین اسلام‌، مانند: قصاص‌، شلاق‌، سنگسار و... خشن هستند. منشأ چنین قضاوت‌هایی‌، جهان‌بینی‌ها و برداشت‌هایی است که افراد از انسان دارند. متأسفانه قضاوت خشونت از سوی این عده‌، در مورد احکام اسلام‌، از بررسی اجمالی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب آن صورت می‌گیرد; یعنی تمام شرایط حدود و تعزیرات اسلامی و طرق اثبات و راه‌های تخفیف و همچنین نتایج نهایی این جرم‌ها و اثرهای زیانبار آن‌ها در نظر گرفته نمی‌شود. برای مثال‌، افرادی با مشاهده جوامع غربی نوشیدن شراب یا رواج فسادهای جنسی را دلیل کم اهمیت بودن این جنایت‌ها می‌دانند; در حالی که اگر اثرات زیانبار نوشیدن شراب و آمار طلاق و از هم پاشیدن خانواده‌ها، فرزندهای نامشروع که غالباً بر اساس تجربه دانشمندان‌، افرادی تبه‌کار، بی‌رحم و جانی از آب در می‌آیند، کودکان بی‌سرپرست و انواع بیماری‌های جسمی و روحی که زاییده بی‌بند و باری‌های جنسی است‌، ملاحظه شود، قبول خواهیم کرد که چنین جرم‌هایی‌، به هیچ وجه مسأله ساده‌ای نیست که بتوان از آن به آسانی گذشت‌. بلکه گاهی سرنوشت یک جامعه با آن گره می‌خورد و موجودیت آن به خطر می‌افتد. به همین جهت است که اسلام‌، هر چند، به منطق عاطفه ودلسوزی در حقوق فردی ترغیب می‌کند و افراد را به چشم‌پوشی از خطای دیگران سفارش می‌کند; امّا در حقوق اجتماعی ترحم و عاطفه را جایز نمی‌داند; چرا که انسان دوستی برای مجرم‌، و چشم‌پوشی از مجازات وی در حقیقت جنایت به جامعه است‌. و رها کردن یک دزد و حفظ آبروی یک بزه‌کار، گرفتار ساختن میلیون‌ها افراد بی‌گناه است‌. از این رو است که قرآن کریم به اجرای چنین مجازات‌هایی به شدت تأکید می‌کند; "الزَّانِیَة‌ُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُواْ کُل‌َّ وَ َحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَة‌َ جَلْدَة‌ٍ وَ لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَة‌ٌ فِی دِین‌ِ اللَّه‌ِ إِن کُنتُم‌ْ تُؤْمِنُون‌َ بِاللَّه‌ِ وَ الْیَوْم‌ِ الاْ ?َخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَـآغ‌فَة‌ٌ مِّن‌َ الْمُؤْمِنِین‌َ ;(نور،2) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت ]و محبت کاذب‌[ نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند." ضمن آن که معروف است که حدود و تعزیرات اسلامی از قبیل سهل و ممتنع است‌. از یک سو مجازات‌ها ممکن است سنگین به نظر رسد; ولی از سوی دیگر راه‌های اثبات آن را چنان محدود کرده که در عمل دامان افراد بسیار کمی را می‌گیرد در عین این که وحشت از آن به عنوان یک عامل بازدارنده روی افراد منحرف اثر خود را خواهد گذاشت‌.(ر.ک‌: مجله مکتب اسلام‌، سال 23، شماره 3، ص 11، پرسش و پاسخ‌، علامه طباطبایی‌.) دیگر این که در غرب‌، هر چند اعدام‌، شلاق‌، شکنجه و... به ظاهر از قوانین رسمی حذف شده است‌; اما در عمل این مجازات‌ها به انواع گوناگون اجرا می‌شود و کشوری مانند آمریکا که داعیه آزادی‌خواهی و دفاع از حقوق بشر را دارد، بزرگ‌ترین کشور صادر کننده ابزار پیشرفته شکنجه در جهان است‌. احکام و تفاوت‌ها میان زن و مرد یکی از بحث‌های دامنه‌دار از گذشته تاکنون‌، اشتراک و تفاوت‌های زنان و رسالت هر یک از آن دو در خانواده و جامعه است‌. کشورهای غربی‌، با نادیده انگاشتن تفاوتهای جسمی‌، روانی و هوشی زن و مرد خواهان برابری آن دو در همه زمینه‌ها شدند. ره‌آورد این ایده همان چیزی است که در حال حاضر در کشورهای غربی مشاهده می‌شود که نه تنها زن به حقوق واقعی خود نرسید; بلکه معمولاً جز بازیچه و کالایی برای تبلیغات و سوءاستفاده‌ها نشد. در مقابل اسلام‌، از همان ابتدا با تضییع حقوق زن که در زمان جاهلیت رواج داشت و هیچ حقی به زن مانند ارث و تملک مال نمی‌دادند مخالفت کرد همچنین بااستفاده ابزاری از زن و افراط در آزادی او به شدت مخالفت کرد. اسلام با در نظر گرفتن اشتراک‌ها و تفاوت‌های زن و مرد احکامی را وضع کرد و هر یک از آن دو را برای رسیدن به هدف از خلقت موظف کرد. در پاسخ پرسشی که ضمیمه می‌شود به این ملاک در وضع حکم ارث و دیه تا حدودی اشاره شده است‌. ب ـ احکام و تغییر آن در بستر زمان‌یکی از امتیازهای اسلام و به ویژه مذهب شیعه‌، پویایی اجتهاد، بر اساس زمان و مکان است‌. احکام اسلام هر چند در ماهیت خود ثابت می‌باشند و هیچ‌گونه تغییری در طول زمان پیدا نمی‌کنند; "حرام خداوند همیشه حرام و حلال او نیز برای همیشه حلال است‌." منتها احکام دارای موضوعات و ملاک‌های خاصی می‌باشند که تنها به ملاحظه آن‌ها از طرف شارع مقدس تقریر و تشریع شده‌اند. و تا مادامی که در بستر زمان تغییر بیرونی و یا درونی برای موضوعات و ملاک‌ها حاصل نشود احکام ثابت و تغییرناپذیر می‌مانند; امّا چنانچه موضوع‌ها تغییر کرد حکم نیز اجرا نخواهد شد. انواع تغییر موضوع‌تغییر موضوع احکام به دو صورت ممکن است‌: 1. درونی‌، مانند این که سگی در نمک‌زار نمک شود، یا آب نجس تبدیل به بخار و یا خون بدن انسان جزء بدن پشه شود یا شراب سرکه گردد که در این صورت حکم نیز تغییر می‌کند و جای بحث ندارد. 2. بیرونی‌، مانند آن جا که روابط اجتماعی و یا اقتصادی نسبت به موضوعی تغییر کرده باشد، به گونه‌ای که روابط اقتصادی و اجتماعی پیشین نسبت به موضوع حاکم نباشد. در این صورت نیز حکم پیشین برداشته شده و حکم جدیدی بر آن‌ها بار می‌شود. این حکم تغییرات و اجازه برداشت حکم جدید، مطابق موازین و معیارهایی است که خود اسلام معین کرده است‌; منتها باید دقت کرد که تعیین موضوع و ملاک احکام به ویژه درتغییرات بیرونی بسیار سخت است‌. از این رو نباید به صرف تغییر ظاهری شرایط و روابط اجتماعی حکم به تغییر داد چه بسا که این تنها ملاک حکم نباشد و ملاک‌های دیگری نیز وجود داشته باشد که ما از آن بی‌خبریم‌.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.