الف ـ با توجه به تأیید سحر میخواهم بدانم رابطة سحر با آیة 10 سورة تغابن که میفرماید: "هر شرّ و بدی به فرمان ما میرسد." چیست؟ ب ـ هم چنین چگو
الف ـ خداوند متعال در آیة 10 سورة تغابن از "مصیبت" سخن میگوید; مصیبت به هر امر دشواری گفته میشود، چه خیر باشد و چه شرّ.(مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 495، نشر دار العلم.) "مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلآ بِإِذْنِ اللَّهِ;(تغابن،10) هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به اذن خدا." هر چند در این آیة شریف، سخن از مصائب است، ولی معنایش آن نیست که چیزهایی که مصیبت نیستند، به اذن خدا صورت نمیگیرند، بلکه هیچ حادثهای در جهان اتفاق نمیافتد، مگر به اذن پروردگار عالم. پرسش شما این است که چگونه میشود سحری که برای ایجاد شرّ و ضرری افکنده میشود، با اجازة خدا باشد، زیرا خداوند فرموده است هر مصیبتی به شما میرسد از جانب اوست. حالا که پرسش شما جز این نیست، جا داشت آیة مناسبتری را مطرح کنید و آن آیة سحر است، آن جا که خداوند پس از آن که از تعلیم سحر به وسیلة شیاطین سخن میگوید در پایان میفرماید: "وَ مَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِی مِنْ أَحَدٍ إِلآ بِإِذْنِ اللَّهِ;(بقره،10) ولی هیچ گاه بدون فرمان خدا نمیتوانند به انسان ضرر برسانند." با آن که معنای این آیه و آیه پیش این است که همة مصائب و هم چنین ضررهایی که از جانب ساحران به انسان میرسد، همه به اذن پروردگار عالم است، ولی گاهی هم به عنوان عامل و مقصّر اصلی، به انسان نسبت داده میشود: "وَ مَآ أَصَـَبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ ;(شوری،30) هر مصیبتی به شما میرسد، به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید."; "قُلْتُمْ أَنَّیَ هَـَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِکُمْ;(آلعمران،165) گفتید: این مصیبت از کجاست؟ بگو: از ناحیة خود شماست." این به علت آن است که فاعل بودن خداوند متعال، در طول فاعل بودن انسان قرار دارد; به همین علت است که کارهای انسان را هم میشود به خدا نسبت داد وهم به خود انسان; این که میگوییم کارها از خداست، معنایش این است که کارهای انسان در عین این که از روی اختیار از او سر میزند و هم چنین افعال سایر موجودات که در انجام کارهایشان بی اختیار هستند، همه در عین این که به خود آنها مربوط است، به خدای جهان مربوط میباشد، به این معنا که اگر ارتباط وجودی آنها با خداوند متعال قطع شود و لحظهای از طرف خداوند به آنها نیروی وجود نرسد، نابود میشود و به هیچ کاری توانا نخواهند بود و این معنای "توحید افعال" خداوند است.(الهیات و معارف اسلامی، آیت الله جعفر سبحانی، ص 119، نشر مؤسسة امام صادق/ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 24، ص 198و199، نشر دار الکتب الاسلامیه.) پاسخ ب ـ سحر معانی گوناگونی دارد که معنای مورد نظر شما ـ یعنی نوعی عمل خارق العاده که آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد ـ گاهی از راه نوشتن و گاهی از راههای دیگر، مانند اوراد و دمیدن و... انجام میشود، اما در هر صورت برای اطلاع از سحر بودن چیزی و یا باز کردن آن، باید در بعضی موارد از کسانی که به سحر آشنایی دارند کمک گرفت و به همین علّت است که با آن که تعلیم و تعلّم سحر و جادو در اسلام حرام است، ولی اگر برای استفاده در بطلان سحر و جادوی ساحران باشد، ایرادی ندارد.(تفسیر نمونه، ج 1، ص 379و380.) البته در بعضی موارد هم از دعاها و آیات الهی، برای دفع و بطلان سحر میتوان استفاده کرد، مانند آن چه از علیروایت شده است که برای بطلان سحر به پوست آهو این اذکار را بنویسند و با خود نگه دارند: "بسم الله و بالله، بسم الله و ماشأ الله، بسم الله و لاحول و لا قوة الا بالله، قال موسی ما جئتم به السحر، ان اللّه سیبطله، ان الله لایصلح عمل المفسدین، فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرین." هم چنین از پیامبر9 روایت شده است که برای دفع جادوگران، آیة سخره(اعراف، 54.) را بخوانند، هم چنین از ایشان نقل شده است که شاخه و ریشة اسفند، سحر را برطرف میکند. در بطلان و دفع سحر به کتاب مفاتیح الجنان، نوشتة حاج شیخ عباس قمی; نشر عصر ظهور، صفحة 513 به بعد ـ در قسمت حاشیه ـ مراجعه فرمائید. از نظر قرآن، سحر به دو بخش تقسیم میشود: 1. گاهی مقصود از آن، فریفتن و تردستی و شعبده و چشمبندی است و حقیقتی ندارد; (طه، 66; اعراف، 116) 2. از بعضی آیات قرآن استفاده میشود که برخی از انواع سحر، به راستی اثر میگذارد: "فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ; (بقره، 102) آنها سحرهایی را فرا میگرفتند که میان مرد و همسرش جدایی میافکند." و همانگونه که در ادامة آیه آمده: "وَ مَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلآ بِإِذْنِ اللَّهِ; (بقره، 102) و هیچگاه بدون فرمان خدا نمیتوانند به کسی ضرر بزنند."، همة قدرتها از قدرت پروردگار سرچشمه میگیرد و این خواصّ و آثاری است که خداوند در بعضی چیزها قرار داده; بعضی از آن به خوبی و بعضی به بدی استفاده میکنند. و این آزادی و اختیار، وسیلهای برای آزمودن و تکامل انسانهاست.(تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 377 ـ 378، دارالکتب الاسلامیه.) شایان ذکر است که سحر و جادو حرام و خلاف شرع است. حضرت علیمیفرمایند: "کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او به کلّی با خدا قطع میشود."(وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 17، ص 147، مؤسسة آلالبیت.) باید توجّه داشت که افراد، به علتهای متفاوت دچار چنین بیماری میشوند و نسبت دادن چیزی به دیگران، بدون دلیل قطعی، تهمت و از گناهان کبیره است. از نظر فقهای اسلام، یاد گرفتن و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری حرام است; ولی یاد گرفتن آن به منظور ابطال سحر ساحران اشکالی ندارد. پس فرد سحر شده میتواند با مراجعه به علما راه بطلان آن را فراگیرد تا گره سحر ساحران را باز نماید. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که به "دعا کردن"، "سحر" گفته نمیشود.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 20، ص 899، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی / تفسیرنمونه، ج 1، ص 376 ـ 382.) مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در کتاب "با قیامت صالحات" (حاشیه کتاب مفاتیح الجنان) میگوید: جهت باز کردن بسته شده اول سورة انا فتحنا تا مستقیماً بنویسید (فتح،1ـ2)، و سورة "اذ جأ نصر اللّه" و این آیات را "وَمِنْ اَّیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَ َّیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ" (روم،21) ; "ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ" (مائده،23) ; "فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمأِ بِمَأٍ مُنْهَمِرٍ وَفَجَّرْنَا الْ ئ'َرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْمَأُ عَلَیَ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ" (قمر،11ـ12) ; "رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی" (طه،25ـ28) ; "وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعَاً" (کهف،99) ; "لَقَدْ جَأَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لاَإِلَهَ إِلآ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ" (توبه، 128 و 129) ; پس این نوشته را همراه او نموده و بر او آویزان کنند.(ر.ک کلیات مفاتیح الجنان، مرحوم حاج شیخ عباس قمی، ص 489،492، مطبوعات دینی قم.) رابطة آثار سحر با عدالت خدا آن چه با عدالت خداوند سازگاری ندارد این است که بدون مصلحت و حکمت، بندهای را به مشکل و سختی بیندازد، مانند آن که بندهاش را بدون آن که بخواهد آزمایش کند یا مصلحتی را برای او تأمین نماید، بیمار کند با آن که بنده از اسباب آن بیماری پرهیز کرده و در دوری کردن خود موفق هم بوده، ولی در عین حال خداوند بدون هیچ مصلحتی، این بنده را مریض کند و یا آن که بدون هیچ مصلحت و حکمتی، راه ازدواج را بر بندهای ببندد با آن که بنده تمام مقدمات و لوازم ازدواج را آماده کرده، همة موانع را برطرف نموده; درست است که خداوند متعال هر کاری را بخواهد و اراده کند میتواند انجام دهد، ولی از یک سو حکمت او اقتضا میکند کاری را بدون مصلحت انجام ندهد و از سوی دیگر عدالت او اقتضا میکند که رعایت آن مصلحت، به جا و به حق باشد، به همین علت خداوند، چنین کارهایی را در حقّ بندگانش انجام نمیدهد، ولی اگر از طرف خود بنده اقداماتی انجام گرفت که باعث مریض شدن و یا بسته شدن راه ازدواج و مانند اینها باشد و یا آن که دیگری به قصد دشمنی و یا اشتباه، سبب بیماری و یا بستن راه ازدواج دیگری شد، در مورد نخست، خود شخص به خودش ظلم کرده و در مورد دوم، دیگری در حق او ظلم نموده است، در حالی که خداوند با هر دو مورد موافق نیست، چگونه میتوانیم این امور را با عدالت خداوند ناسازگار بدانیم; در مورد سحر نیز همین سخن است، زیرا ساحر بدون رضایت الهی ـ زیرا سحر از محرّمات الهی است ـ سحر و جادو میکند و موانعی را بر سر راه بندگان خدا ایجاد مینماید مانند دیگر ظالمان که هر یک به گونهای آسایش دیگران را سلب میکنند، پس در این موارد آن که ظالم است و ظلم کرده است خدا نیست، بلکه ساحر ظالم است.
اضافه کردن دیدگاه جدید