الف ـ انسانهای عصر حجر که در زیستشناسی مطرح شده است، آیا به زمان حضرت نوحبر میگردند و یا به زمان دیگری؟ ب ـ آیا دین برای این گونه مسا
الف ـ از نظر قرآن کریم و روایات امامان معصوم: نسل بشر کنونی حضرت آدم و حوا8 میرسد.(بقره، 31 و آل عمران، 59.) حتی در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نیز به این مطلب اشاره شده است. تاریخ پیدایش و آفرینش آن دو ـ با توجه به قراینی مانند تعداد اجداد پیامبر9 که تا حضرت آدم بیان شده است و قراین دیگری ـ به وسیله خداوند متعال به بیش از دوازده هزار سال نمیرسد. اگر قدمت انسانهای عصر حجری که در زیستشناسی مطرح است، به همین مقدار زمان میرسد که مسئله روشن است و اگر سخن از وجود آنها در میلیونها سال پیش است، باید گفت که براساس آن چه از قرآن استفاده میشود آنان انسان هایی غیر از بشر امروز بودهاند; یعنی بشر امروز از نسل آنها و یا تکامل یافتة آنها نیست، هرچند آیاتی که از آدم و حوا8 سخن میگوید را میتوان به گونه دیگری تفسیر کرد، به این معنا که مقصود از آدم در این آیات، آدم نوعی است نه یک فرد مشخص که پیامبر خدا بوده و با حوّا ازدواج کرده و... ، ولی این تفسیر ـ یعنی حمل و تفسیر "آدم" بر نوع، نه بر شخص خاص ـ با "ظاهر" آیات قرآن مطابقت ندارد، هرچند این احتمال در واقع وجود دارد.(تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج 4، ص 141 ـ 144، نشر جامعه مدرسین حوزة علمیه قم.) خلاصه آن که براساس روایات امامان معصوم: پیش از نسل بشر ـ که پدر و مادر آنها را آدم و حوّا تشکیل میدهند ـ کسانی که در زمین زندگی میکردهاند. امام صادقدر این باره میفرماید: "خانة خدا ـ کعبه ـ دو هزار سال قبل از آدم زیارت میشده است."(دروس، شهید اول، ج 1، ص 501، نشر جامعة مدرسین.) هم چنین امام باقر7 میفرماید: "قبل از انسان طایفهای از جن زندگی میکردهاند و اهل فساد و خون ریزی بودهاند."(دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج 1، ص 111، نشر دار المعارف.) و در روایتی دیگر آمده است: "قبل از آدم، جن بر روی زمین زندگی میکرد و قبل از جنّ، ملائکه و قبل از ملائکه، آدم زندگی میکرده است که ـ فقط ـ فاصلة زندگی ملائکه و آدم یک میلیون سال بوده است."(اختصاص، شیخ مفید، ص 50، نشر جامعة مدرسین حوزة علمیة قم.) ب ـ اما این که نوشتهاید "آیا دین برای این گونه مسائل جوابی دارد یا نه؟" میگوییم: دین، لازم نیست به هر پرسشی پاسخ دهد، هرچند پیامبران و امامان معصوم: ـ به ارادة خداوند متعال ـ جواب هر پرسشی را میدانستند، ولی آن چه بر آنان لازم بود این بود که تا جایی که امکان دارد، دربارة مسائل دینی سخن بگویند تا مسائل کیهانی و زیستشناسی و ریاضی و... بله، آن چه در خور توجه است این که دین نباید سخنی بگوید که با قواعد مسلّم و واضح عقلی ـ نه هر قاعدهای را که هر کس عقلی دانست ـ مخالفت داشته باشد، مانند همین مسئلة مورد صحبت (انسانهای عصر حجر). زیرا درست است که در دین سخنی با عنوان "انسان عصر حجر" وجود ندارد، ولی اگر فرض کنیم که در واقع انسان عصر حجری وجود داشته است ـ و این مسئله، هیچ گونه احتمال مخالفی را برنتابد ـ در عین حال در دین نه تنها چیزی وجود ندارد که با وجود آن انسانها در ابتدای تاریخ، مخالفت داشته باشد، بلکه مطالبی هم ـ مانند روایاتی که ذکر شد ـ وجود دارند که وجود آنها را پیش از تاریخ، اثبات میکند.
اضافه کردن دیدگاه جدید