الف ـ آیا میتوان با استفاده از آیهی 123 سوره بقره، "فدیه" را معادل رشوه و "شفیع" را معادل پارتی دانست؟ ب ـ آیا قربانی کردن، آویختن زی
الف ـ 1. خداوند میفرماید: "از روزی بترسید که کسی مجازات دیگری را نمیپذیرد ]و از او دفاع نمیکند[ و هیچ گونه عوض ]و بدل[ از او قبول نمیشود; و شفاعت او را سود نمیدهد و ]از هیچ سویی[ یاری نمیشوند."(بقره،123) با توجه به آیهی قبل، که در خطاب به قوم یهود است (یابنی اسرائیل...)، در این آیه به برخی از باورهای غلط و امیدهای نابجای آنان اشاره شده است; یهودیان خیال میکردند که چون نیاکان و اجدادشان، پیامبران خدا بودند، آنها را در روز قیامت شفاعت خواهند کرد و یا گمان میکردند میتوان برای فرار از مجازات گناهان، فدیه و بدل تهیه نمود، همان گونه که در این جهان، متوسل به رشوه میشدند.(تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 221، دارالکتب الاسلامیة.) چنان که خداوند در مورد ویژگیهای قوم یهود میفرماید: "سَمَّـَعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّـَـلُونَ لِلسُّحْت;(مائده،42) آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند، تا آن را تکذیب کنند، مال حرام ]و ناحق و رشوه[ فراوان میخورند." 2. با توجه به پندار غلط یهودیان، مراد از "شفاعت" در نظر آنان، همان پارتیبازی در برابر سلاطین و حاکمان ظالم و "فدیه" و "عدل" همان رشوه دادن و یا پرداخت غرامت و... میباشد; از همین رو خداوند در آیاتی میفرماید: "تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الاْ ?َسْبَابُ ;(بقره،166) ]در قیامت[ همه سببها قطع میشود." البته، این، نفی اصل مسئله شفاعت، به معنای صحیح آن در قرآن نیست. 3. آیات فراوانی، (حدود سی آیه) در مورد شفاعت است، دستهای مانند آیهی فوق نفی هر گونه شفاعتی در روز قیامت را میکنند.(بقره،254 و...) و دسته دیگر آیات، شفاعت را فقط برای خداوند، بیان میدارد(سجده،4) و آیاتی نیز شفاعت دیگران را فقط با اذن خدا، یاد میکند; "مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُوَّ إِلآ بِإِذْنِه;(بقره،255) چه کسی در نزد او ]=خداوند[ شفاعت میکند، مگر به اذنش؟" و دستهای دیگر از آیات، شرایط شفاعتشوندگان را اشاره کرده میفرماید: "شفاعت نمیکنند، مگر برای کسی که مورد رضایت خدا باشد."(انبیأ،28) و در مورد شرط دیگر میفرماید: "برای ظالمان، دوستدار و شفاعت کنندهای نیست."(غافر،18) با توجه به این آیات، روشن میشود که قرآن، اصل شفاعت را پذیرفته ولی آن را بی قید و شرط نمیداند و اصل شفاعت و شفاعت کننده و شفاعت شونده، همه به اجازه و اذن خداوند است و شفاعت شونده باید واجد شرایطی باشد، درغیر این صورت اگر همسر پیامبر خدا هم باشد، مورد شفاعت قرار نمیگیرد; چنان که همسر نوح و لوط8 به علّت فسق مشمول شفاعت نمیشوند(تحریم،10) بنابراین شفاعت به معنی واقعی، سازنده بوده و وسیلهای است برای بازگشت گناهکاران، همانند توبه، و ارتباط انسان را با اولیأ خدا، زیاد کرده و جلوی یأس و ناامیدی او را میگیرد و شفاعت شونده، موجباتی را فراهم میسازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را مستحق بخشودگی میکند و گاه این مطلب به طور کامل با سفارش ناحق (پارتیبازی)، متفاوت است.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 157، انتشارات اسماعیلیان / تفسیر نمونه، همان، ج 2، ص 196.) 4. "فدیه" و فدا، به معنای آزاد ساختن کسی، با مال و غیر آن است و گاهی به معنای مالی است که انسان برای حفظ جان خویش آن را میپردازد.(مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 627، انتشارات ذوی القربی.) این مطلب در ادیان و اقوام مختلف وجود داشته; اصل آزادسازی اسیران از راه فدیه، که یا در برابر مالی بوده ویا در مبادلة اسیران، مورد تأیید اسلام است; میفرماید: "هنگامی که با کافران ]جنایتپیشه[ در میدان جنگ روبهرو شدید، گردنهایشان را بزنید ]و این کار را همچنان ادامه دهید[ تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید، در این هنگام اسیران را محکم ببندید، سپس یا بر آنان منّت بگذارید ]و آزادشان کنید،[ و یا در برابر آزادی از آنان فدیه ]=غرامت[ بگیرید."(محمد،4)(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 21، ص 400 / ملاحظه کنید: (بقره،85) / تفسیر تنسیم، آیت اللّه جوادی آملی، ج 5، ص 407ـ415، مرکز نشر اسرأ.) و هم چنین در مورد طلاق، که نوعی آزاد شدن است، میفرماید: "مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه ]و عوضی[ بپردازد ]و طلاق بگیرد[." (بقره،229) همان گونه که در مورد کفّاره روزه و یا حج، "فدیه" تعبیر میفرماید که عبارت از روزه، صدقه، گوسفند و یا اطعام مساکین.(بقره،184 و 196) چکیده سخن این که: فدیهای را که خداوند از نپذیرفتن آن خبر داده، غرامتی است که مجرمین در روز قیامت به عوض گناهان خود میخواهند پرداخت کنند و اصل "فدیه"، هرگز به معنای "رشوه" نیست; همان گونه که "شفاعت" به مفهوم "پارتیبازی" ـ که خلاف شرع و عقل است ـ نمیباشد. پاسخ ب ـ قربانی کردن در پای بتها و به همراه مرده طلا و زیور و یا سلاح دفن کردن و... کارهای خرافی بتپرستانی بوده که بر این باور بودند که زندگانی آن جهان، همانند زندگی دنیاست و همین قوانین و تأثیرات مادی در آن جا نیز مؤثر است، از همین رو قربانی و هدایایی را به بتها تقدیم میکردند تا از گناهانشان چشمپوشی کرده و آنان را در خواستههایشان کمک کند از آنان شفاعت کند و میپنداشتند که با آن سلاح و اموال دفن شده، مرده از جان خود در آن جهان، دفاع کرده و خوب زندگی میکند و... غافل از این که روز قیامت بر خلاف دنیاست که برخی با پول و پارتی و با حمایت از قدرتها، بر مشکلاتشان پیروز بشوند و در آن روز جز عمل صالح و ایمان و لطف الهی، هیچ سبب و نسبی و مقامی...انسان را نجات نخواهد داد.(ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 154، اسماعیلیان.) البته این توهمات و اعمال را نمیتوان مصداق رشوه دانست. پاسخ ج ـ 1. این عبارت و عبارتهایی هم مضمون آن، در چند آیهی قرآن کریم در مورد شدّت عذاب روز قیامت بیان شده است.]ملاحظه کنید: (آلعمران،91); (یونس،54); (رعد،18); (زمر،47); (معارج،11)[ این آیات، برای ترسیم عظمت کیفر مجرمان و کافران، در سرای آخرت است; میفرماید: "به یقین، کسانی که کافر شدند، اگر تمام آنچه که روی زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را برای نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد و مجازات دردناکی خواهند داشت."(مائده،36) و در آیهای میفرماید: "اگر روی زمین پر از طلا باشد، و آن را به عنوان فدیه ]و کفّاره اعمال زشت خویش[ بپردازند و هرگزاز هیچ یک از آنها قبول نخواهد شد."(آلعمران،91) و همه این آیات، به صورت "استعاره تخیلیه" است یعنی اگر فرض کنیم که تمام جهان را مالک باشند... 2. از آن جا که آنان، انس با دنیا دارند، تصور میکنند جهان آخرت همانند دنیا است; برای نجات از چنگال مجازات و کیفر در دنیا یا متوسل به غرامت مالی میشدند و یا از نیروی یاور و شفیع کمک میگرفتند و یا برای فرار از محکومیت، به رشوه روی میآوردند، در آن سرای دیگر نیز برای رهایی خویش از چنگال عذاب الهی، آرزوی چنین اموری را دارند. 3. با توجه به معنای "فدیه" و سابقه آن در اقوام پیشین و برخی از ادیان، دو احتمال در این گونه آیات وجود دارد: نخست این که، چون خود را اسیر قهر و عذاب الهی میبینند، همانند دنیا، متوسل به "فدیه" (=آزاد ساختن کسی با مال و غیر آن) میشوند، و احتمال دوم این که، آنها حاضرند بزرگترین رشوهای را که میتوان تصور نمود، برای رهایی از چنگال عذاب الهی، بپردازند امّا کسی از آنها نمیپذیرد.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 8، ص 315، و ج 23، ص 334، دارالکتب الاسلامیة / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 5، ص 328 و ج 3، ص 342، اسماعیلیان.) البته با توجه معنای "رشوه" (=چیزی را که به جهت باطل کردن حقی و یا حق دانستن باطلی، میپردازند)، و این که چنان آرزویی بعد از مشاهده عذاب الهی و به عبارتی بعد از محکومیت آنان است، به نظر میرسد که میخواهند به جای آن غرامت و فدیه بپردازند. پاسخ د ـ 1. هنگامی که حضرت سلیمانغ ملکة سبا را به سوی حق دعوت کرد و عدهای از اشراف، خواستار جنگ با حضرت سلیمانغ شدند، ملکه سبا میگوید: "من ]اکنون جنگ را صلاح نمیدانم،[ هدیه گرانبهایی برای آنان میفرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر میآورند." و حضرت سلیمانغ، در جواب میگوید: "آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما عطا کرده، بلکه شما هستید که به هدیههایتان خوشحال میشوید."(نمل،35ـ36) با توجه به این آیات، حضرت سلیمانغ تصریح میکند که آن مالها و اشیأ گران بها، به عنوان هدیه بوده است نه رشوه. 2. با عنایت به سیاق آیات این داستان، ملکه سبا، با فرستادن این هدیه، قصد آزمایش حضرت سلیمانغ را داشته; آیا او به راستی پیامبر خداست و یا پادشاهی بیش نیست; چرا که پادشاهان علاقه زیادی به هدایا دارند و نقطه ضعف آنها نیز همین جا است و با هدایای گرانبها میتوان آنان را تسلیم کرد. او میدانست که شاهان، فکر و قلبشان در گرو مقام و هدایا و زر و زیورها است، در حالی که پیامبران جز به صلاح و اصلاح امتها نمیاندیشند و هدیه او هرگز به عنوان رشوه نبوده.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 15، ص 455، دارالکتب الاسلامیة / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 15، ص 360، انتشارات اسماعیلیان.) پاسخ 'û ـ 1. برخی از مسیحیان، فروش منصبهای روحانی و امتیازات کلیسایی را پیشه خود کرده علاوه بر این، پاپها، اسقفان و کشیشان، تقریباً تمام نقشهای مهم کلیسایی را در انحصار خود داشتند، که این امر در کلیسای کاتولیک بیشتر بود. یکی از جریانهایی که باعث برانگیختن غوغا میشد، جریان "بخش نامه"ها بودکه تنی چند از واعظان مسیحی، مناطق مختلف اروپا را زیر پا گذاشتند و اعلام کردند که هر مؤمنی میتواند با پرداخت مقداری پول به کلیسا، خود را از مجازات بازخرید کرده و نجات دهد.(ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 164، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) و...) پس، بنابر پندار آنان، با پول دادن به کلیسا، گناهانشان بخشیده شده و بهشت را میخریدند، نه این که کشیشان برای آنها استغفار کنند. 2. قرآن کریم، از بخشی خلافکاری برخی از دانشمندان و رهبران اهل کتاب; پرده برداشته و میفرماید: "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوَّاْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَْ حْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَ َلَ النَّاسِ بِالْبَـَطِـلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّه;(توبه،34) ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از دانشمندان ]اهل کتاب[ و راهبان، اموال مردم را به باطل میخورند و ]آنان را[ از راه خدا باز میدارند." که یکی از شیوههای نامشروع درآمد آنان همان "بهشت فروشی" و یا "گناه بخشی" بوده، غافل از این که بهشت و آمرزش، منحصراً در اختیار خداوند است.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 9، ص 248، انتشارات اسماعیلیان / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 7، ص 391، و ج 1، ص 425، دارالکتب الاسلامیة.) و در واقع "بهشت فروشی" و یا "گناه بخشی"، "پارتیبازی" نیست بلکه "دین بازی" است، آن هم برای جلب منافع مادی و زودگذر.
اضافه کردن دیدگاه جدید