افراط و تفریط در دوستی، از نظر قرآن چه معایب و منافعی دارد؟

خداوند در سوره توبه، آیه 24، به کسانی که در دوستی و محبت به مظاهر مادی دنیوی، دچار افراط و زیاده روی میگردند هشدار داده میفرماید: "قُل اِن کانَ ءاباؤُکُم واَبناؤُکُم وَاِخوَنُکُم واَزوَجُکُموَعَشیرَتُکُم واَموَلٌ اقتَرَفتُموها وَتِجـَرَةٌ تَخشَونَ کَسادَها ومَسـَکِنُ تَرضَونَها اَحَبَّ اِلَیکُم مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ وجِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصوا حَتّیَ یَأتِیَ اللّهُ بِاَمرِهِ واللّهُ لا یَهدِی القَومَ الفـَسِقینَ; بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش بیم دارید و مساکن مورد علاقة شما، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید، که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت نافرمان بُردار را هدایت نمیکند." از این آیه چنین برداشت میشود، که آن جا که، دوستی پدر و مادر، فرزند و برادران و همسر و دوستان و... منجر به مخالفت با خدا و اولیأ او قرار گیرد و در تقابل با آنان تلقی گردد، تا جایی که انسان محبت و دوستی بر اینها را بر دوستی و رضای خداوند مقدم داشته و ترجیح دهد، و به حد افراط برسد، از نظر قرآن مردود شمرده شده است و مهمتر اینکه خداوند، برچنین دوستی وعدة عذاب داده است، تا آن جا که میفرماید، چنین افرادی باید منتظر "امر خداوند" باشند، و چون این تهدید به صورت سربسته و مبهم بیان شده است، لذا تأثیر آن بیشتر و وحشت انگیزتر است، و درست به این میماند که انسان به کسی که زیر دست اوست میگوید: اگر از انجام وظیفهات خودداری کردی، من هم کار خود را خواهم کرد. پس ضرر افراط در دوستی، گرفتاری در عذاب الهی است. اگر چه این حب زیاد و شدید، در مورد خداوند ممدوح و بسیار پسندیده است، آن جا که خداوند میفرماید: "والَّذینَ ءامَنُوا اَشَدُّ حُبًّا لِلَّه"(بقره، 165)، مؤمنین این چنین هستند که هر میل و محبتی در برابر عشق خدا در نظرشان بیارزش و ناچیز است، و اگر کسی یا چیزی را هم دوست دارند، به خاطر این است که چون در راستای دوستی و محبت خداوند تلقی میگردد، آنها نیز دوستی میکنند. و این یعنی همان معنای تولاست که یکی از فروع دین محسوب میشود. نکته دیگر این که اگر انسان حد و حدود دوستی را مراعات کند، به افراط و تفریط کشیده نمیشود، چرا که طبق بیانی که از امام صادقوارد شده، حضرت علت ناپایداری بسیاری از دوستیها را عدم مراعات حد و حدود آن بیان داشتهاند: "لا تکون الصداقه الا بحدودها، فمن کانت فیه هذه الحدود او شی منها فانسبه الی الصداقه و من لم یکن فیه شیء فله تنسبه الی شیء من الصدقة فاولها; یعنی: دوستی جز با حدود شرایطش، امکانپذیر نیست، کسی که این حدود و شرایط، یا بخشی از آن در او باشد، او را دوست بدان، و کسی که هیچ یک از این شرایط در او نیست، چیزی از دوستی در او نیست. نخستین شرط دوستی آن است که باطن و ظاهرش برای تو یکی باشد. دومین شرط این است که، زینت و آبروی تو را، زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را، عیب و زشتی خود ببیند. سوم این است، که مقام و مال، وضع او را نسبت به تو تغییر ندهد. چهارم این که، آن چه را در قدرت دارد از تو مضایقه ننماید! و پنجم که جامع همة این صفات است آن است، که تو را به هنگام پشت کردن روزگار رها نکند.(اصول کافی، ج، ص 467، باب دوست و دوستی.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.