از کدام آیة قرآن کریم، حکم وجوب نماز استفاده میشود؟ به چه نحو میتوان از حکم وجوب نماز اطلاع حاصل نمود؟
1. "نماز" از واجباتی که در قرآن کریم و روایات اسلامی بیشترین تأکید و سفارش بر آن شده و تنها واجبی است که مکلف، ـ حتی در حال مرگ ـ باید آن را به جای آورد و با هیچ شرایطی نباید ترک شود و توصیه تمام انبیای الهی به امتهایشان بوده و در روز حسابرسی نیز اگر نماز قبول شود، سایر اعمال نیز مقبول میافتد. خداوند متعال میفرماید: "قُل لِعِبادی الّذینَ ءامنوا یقیموا الصلوَة و یُنفِقوا ممّا رزقنـَهم...; (ابراهیم، 31) به آن بندگانم که ایمان آوردهاند بگو: نماز را به پا دارند و از آنچه به ایشان روزی دادهایم، پنهان و آشکار انفاق کنند... ." در جایی دیگر میفرماید: "إنّ الصّلوَة کانت علی المؤمنینَ کتـَباً موقوتا; (نسأ، 103) نماز را ]به طور معمول[ انجام دهید; زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است." پیامبر اکرم9 میفرماید: اولین نگاه در روز قیامت به پرونده اعمال، نگاه به نماز است. اگر نماز بنده پذیرفته شد، به بقیّه اعمال نیز توجه میشود; اما اگر نماز مورد قبول قرار نگرفت، به سایر اعمال نیز توجهی نخواهد شد."(میزانالحکمة، محمد محمدی ریشهری، ج 5، ص 374، دارالکتب الاسلامیة.) امام علی7 فرمود: "اوصیکم بالصّلوَة و حفظها فإنّها خیر العمل و هی عمود دینکم; شما را به نماز و محافظت از آن توصیه میکنم. همانا بهترین عمل، نماز و ستون دین شماست."(همان، ص 368.) 2. خداوند در آیههای مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصریح فرموده: "و أقیموا الصّلوَة و ءاتوا الزکوَة و أطیعوا الرسول لعلّکم ترحمون; (نور،56) و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و پیامبر ]خدا[ را فرمان برید تا مورد رحمت قرار گیرید." "اقیموا" صیغة امر است و امر نیز بر وجوب دلالت میکند. و... . 3. دربارة علت وجوب نماز هم، مطالبی در روایات اسلامی آمده است; از جمله امام رضا7 فرمود: "علت تشریع نماز توجه و اقرار به ربوبیّت پروردگار، و مبارزه با شرک و بتپرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم خداوند است، و نیز اینکه انسان همواره هوشیار و متذکر باشد که گرد و غبار فراموشی بر دل او ننشیند و مغرور نشود. خاشع و خاضع باشد، ... و همین توجه به خداوند متعال و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز میدارد و از انواع فساد جلوگیری میکند."(وسایلالشیعه، شیخ حرعاملی;، ج 4، ص 8 و 9، مؤسسه آلالبیت:.) 4. دربارة تأثیر و نتایج نماز در دنیاو آخرت، آیات و روایات زیادی وارد شده; از جمله خداوند میفرماید: "إنّ الصّلوَة تنهیَ عنِ الفحشأ و المنکر; (عنکبوت، 45) همانا نماز ]انسان را در دنیا[ از زشتیها و گناه باز میدارد." پیامبراکرم9 میفرماید: "اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟" در پاسخ عرض کردند: "خیر" فرمود: "نماز، همانند این آب جاری است. هر زمانی که انسان نمازی میخواند، گناهانی که در میان دو نماز انجام شده،از میان میرود."(همان، ص 12.) بنابراین نماز گناهان انسان را پاک میکند. همچنین نماز، غفلتزا بوده و خودبینی و کبر را از بین میبرد و پردههای غرور و خودخواهی را کنار میزند و وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 289ـ294، انتشارات دارالکتبالاسلامیة.) اگر منظور شما پرسشگر گرامی از آیات مربوط به نماز، آیههایی باشد که هنگام انجام این فریضه بزرگ خوانده میشود، باید گفت: از آنجا که شرح و تفسیر این سورهها و آیات، از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است، فقط به نام سورهها اشاره میشود. در تمام نمازهای واجب یومیه خواندن سورة حمد ـ که دارای هفت آیه است ـ واجب است و بعد از سورة حمد یکی دیگر از سورههای قرآن مانند سورة اخلاص، قدر، ناس و... خوانده میشود.(جهت اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیرنمونه، همان، ج 1، ابتدای تفسیر سورة حمد.) اما شخصی که "...وَأَقَامُواْ الصَّلَوَةَ...;(بقره،277) و نماز را برپا داشته"، را به "ذکر قلبی" تفسیر میکند، در واقع بدون هیچ مجوّزی، کلام خداوند متعال را بر فهم ناقص خود ـ بدون رجوع به روایات پیامبر9 و امامان معصوم: و حتی بدون رجوع به خود آیات قرآن ـ حمل میکند، که این گونه تفسیر را تفسیر به رأی میگویند و صاحب چنین تفسیری براساس روایات، بر خدا دروغ بسته و به خداوند متعال کفر ورزیده است.(تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 1، ص 177، نشر اسرأ.) البته شکی نیست که نماز هم خود ذکر خداست و هم سبب میشود انسان به یاد خدا باشد. در آیهای آمده است که برای یاد من ـ ذکر خدا ـ نماز بخوانید.(سوره طه، آیه 14.) پس نماز وسیلهای برای ایجاد ذکر خدا است، نه آن که نماز همان به یاد خدا بودن در قلب باشد. آیا پیامبر9 و امامان معصوم: تنها در قلب خود به یاد خدا بودند یا اینکه نماز را به پا میداشتند؟ این که قرآن کریم میفرماید: معاملات را رها کنید و برای اقامة نماز به مسجد بشتابید، آیا مقصود آن است که به مسجد برویم و بنشینیم و در قلب خود به یاد خدا باشیم: "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوَّاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوَةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَیَ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُواْ الْبَیْعَ ذَ َلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ;(جمعه،9) هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته میشود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر بدانید." اگر نماز ذکر قلبی است، آیا منافات دارد شخصی در حالی که معامله میکند قلبش به یاد خدا باشد؟ آن جا که خداوند در نماز مجاهدان جنگ میفرماید: "و اگر بترسید ]نماز را[ پیاده یا سواره انجام دهید".(بقره، 239.) اگر نماز جز توجه قلبی به خدا نیست، در جنگ و غیرجنگ تفاوتی ندارد. قرآن در این باره میفرماید: "هنگامی که سفر میکنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید، اگر از فتنه ]و خطر[ کافران بترسید، زیرا کافران برای شما دشمن آشکاری هستند".(نسأ، 101.) اگر نماز به معنای احساس خدا در قلب باشد، مگر اندازه دارد که آن را در سفر کوتاه کنیم و یا مگر کفار از آن اطلاع مییابند که از آنان به جهت نماز بترسیم؟ زندگی چهارده معصوم: و اعتراف و عمل اصحاب آنان و تمام مسلمانان، از صدر اسلام تا امروز همه این سخن ـ که نماز، همان احساس خدا در قلب بدون رکوع و سجود و قیام است ـ را رد میکنند. بله، آیاتی که خداوند متعال از کلمة "اقاموا" یا شبیه به آن ـ از ریشة قیام ـ برای نماز استفاده کرده، به ایستادگی باطنی در نماز اشاره دارد; یعنی اقامة نماز غیر از خواندن آن است ; خواندن نماز و تداوم بر آن عملی واجب بوده و در قرآن کریم از اوصاف مؤمنان شمرده شده است.(مؤمنون، آیه 9.) اما مهمتر از آن اقامه و برپا داشتن نماز است که از اوصاف تقواپیشگانه به شمار آمده و آن بر پا داشتن حقیقت نماز میباشد. برپا شدن حقیقت و روح نماز به این است که گذشته از تلفظ ذکرهای قرائت و ذکر رکوع و سجود و تشهد و مانند آن و صرف نظر از هیئتهای خاص، مانند نشستن و برخاستن و... و حتی قطع نظر از تصویر مفاهیم ذکرهای آن در ذهن، پیام اصلی آن از وجود لفظی و ذهنی بیرون آید و به وجود عینی برسد و در محدودة روح نمازگزار انعکاس پیدا کند و سپس با سنّت و سیرت مستمر او در جامعه جلوه نماید و با تبلیغ و تعلیم و تزکیه نفوس مستعد دیگران، آنها نیز به عنوان روح متمثل نماز، پرورش یابند، تا حقیقت چیزی که در قرآن مجید، به عنوان ناهی از فحشا و منکر (عنکبوت، 45) علاج و شفای درد (معارج، 19 ـ 35) هلوع و جزوع، و منوع بودن انسان طبیعی است، در متن جامعة بشری منعکس شود.(تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ص 165 ـ 166، نشر اسرأ.)
اضافه کردن دیدگاه جدید