آیهای از قرآن مجید دربارة تمدن بنویسید و توضیح دهید.
قبل از بیان آیه، باید گفت تمدن به معنای خروج از جهل و توحّش و وارد شدن در راه انسانیت و ترقی است.(قاموس قرآن، ج 6، ص 244.) استاد شهید مطهری; نیز تمدن را به معنای پیشروی و ترقی در علوم و معارف و صنایع و نظامات تحلیل و تعریف مینماید.(مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 1، ص 350، صدرا.) و در یک کلام، تمدن یعنی قانونمند و با برنامه زندگی کردن.(التحقیق فی کلمات القرآن، ج 11، ص 505.) با توجه به این نکته، باید گفت: مفسران غالباً، مباحث پیرامون تمدن بشری را، ذیل آیه دویست و سیزده سوره بقره مطرح کردهاند که آمده است: "کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَ َحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَـَبَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیه;(بقره،213) مردم امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند. این آیه شریفه نکاتی را پیرامون تمدن بشری دارد. برای رسیدن به تمدن واقعی و پیشرو، مهمترین وسیله، قانون همه جانبه است و در کنار قانون کامل، مجریان اصلاح شده و خود ساخته، لازم است. اگر قانون کامل باشد امّا در اجرا دچار مشکل شود. بشر به تمدن واقعی و متعالی نمیرسد و بر عکس نیز اگر مجریان با انصاف و خوب باشند اما قانون کامل و همه جانبه نگر، نباشد، باز به کمال مطلوب نمیرسد. لذا برای تأمین تمدن واقعی انسانها، خدای متعال، نیاز آنها را برآورده کرده اولاً قانون کامل و همه سو نگر، برای اصلاح و رشد بشریت فرستاده است (أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَـَب) قانونی که به بهترین وجه، صلاح دنیا و آخرت، نیاز جسم و جان آنها را برآورده نماید نه مثل قانونهای بشری که دچار افراط و یا تفریطاند. ثانیاً: در کنار این قوانین آسمانی، مجریان الهی به نام پیامبران را نیز فرستاده تا اولا در فهم و تفسیر قانون دچار اشکال نگردند، و ثانیاً در مرحله اجرای آن، گرفتار هوا و هوس و طمع و تهدید نشوند. از دیدگاه قرآن، تمدن برپایه تدیّن و مذهب، تمدن واقعی و حقیقی است که در سایه آن تمام استعدادهای جسمانی و روحانی، مادی و معنوی افراد جامعه رشد و توسعه یافته و به کمال و سعادت برسند و طبق این آیه کریمه، توسعه همه جانبه، افقی فراتر از توسعه مادی که امروز به نام تمدن، مطرح میشود، دارد که همه افقهای وجودی انسان را باید در بر بگیرد، که این جز از طریق تن دادن به قوانین آسمانی میسر نمیشود.(با استفاده از تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 30ـ115.) همچنین قرآن مجید، با ذکر نمونههایی از تمدنهای گذشته رابطه تمدن و شهرنشینی با درک و فهم عمومی و رابطه انبیا و تمدن بشری، و نیز عوامل انقراض و سقوط و رشد و توسعه تمدنها را بیان میفرماید: مثلاً در آیه شانزده سوره اسرا میفرماید: "وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا" هوسرانی و اتراف و اسراف و عدم تعادل اقتصادی را از عوامل انقراض یک تمدن معرفی مینماید. و در طرف مقابل، ایمان به خدا و رعایت تقوای الهی را باعث رشد مادی و توسعه تمدن مطرح مینماید: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَـَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْض;(اعراف،96) اگر اهل زمین، ایمان میآوردند و تقوا، پیشه میکردند. هر آئینه برکات آسمان و زمین را برایشان نازل میکردیم. و در آیاتی دیگر، به نحو عینی و ملموس، عوامل ضعف و قوت تمدنها را بررسی کرده است (مثل تمدن بنی اسرائیل) و آن را، نصب العین همه انسانها در طول تاریخ قرار داده، تا عوامل سقوط و رشد خود را با توجه به تجربه تاریخی بدانند. خلاصه آن که قرآن مجید، ضمن بیان عوامل و علل رشد و انحطاط تمدنها، تمدنی را معرفی و ارائه مینماید که در آن جامعه بر محور قانون الهی و با مدیریت پیامبران و صالحان و مؤمنان شکل بگیرد تا همه زمینههای رشد و تعالی انسان چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی آماده شود و بشر به سعادت برسد.
اضافه کردن دیدگاه جدید