آیا کارهای مرتاضان را که ظاهراً خارقالعاده میباشد میتوانیم از ولایت تکوینی به حساب آوریم؟ این کارها با اعجاز چه فرقی دارد؟
کارهای مرتاضان تحت تعریف ولایت تکوینی قرار میگیرد و جزءِ مراتبی از ولایت تکوینی محسوب میشود، گرچه وقتی ولایت تکوینی بصورت مطلق بیان میشود منظور مراتب کامل آن است و بدین جهت نمیتوانیم بگوییم مرتاضان ولایت تکوینی دارند. معجزه امر خارقالعادهای است که از طرف خدا است و به همین دلیل نیز دارای 2 نشانه است، اول: مغلوب هیچ عامل قویتری واقع نمیشود. کارهای مرتاضان همیشه توسط مرتاض قویتر قابل خنثی شدن است، اما در معجزه پیامبران، هیچ نَفْس قدرتمندی نمیتواند جلوی آن را بگیرد، چون نفوسِ قدرتمند دیگر اگر غیر از اولیأ خدا باشند در مقابل اراده الهی محکومند و اگر از اولیأ یا انبیأ باشند و قدرت آنها مستند به قدرت خدا باشد و بخواهند معجزه را از تأثیر بیندازند، نقض غرض الهی صورت میگیرد. دوم: معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست، نه با درسِ نظری بدست میآید و نه با ریاضت عملی، بلکه موهبتی الهی است. اما سحر یا تصرّفات مرتاضان با روشهای نظری و عملی قابل تعلّم و تحصیل است.(ر.ک: راه و راهنماشناسی، محمدتقی مصباح یزدی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1376، ص 58 ـ 62، بحث حقیقت معجزه.) کرامتهای اولیأ الهی دو نوع است: بخشی از آن، آثار وضعی عبادتها و ریاضتهای شرعی آنها است که تحصیل آن برای همگان امکان دارد (با طی مقدمات آن). بخشی دیگر از سنخ اعجاز پیامبران میباشد و تفاوت ماهوی با اعجاز ندارد، اما چون همراه با دعوی نبوت نیست و آنها چنین ادعایی ندارند (محال است که چنین ادعایی داشته باشد) معجزه اصطلاحی به آن اطلاق نمیشود، گرچه از جهت لغوی معجزه محسوب میگردد (=یعنی آوردن چیزی که دیگران از آوردن مثل آن عاجز هستند)
اضافه کردن دیدگاه جدید