آیا علم غیب پیامبر و امام تفاوتی با هم دارند (احقاف‌،9)؟

"قُل‌ْ مَا کُنت‌ُ بِدْعًا مِّن‌َ الرُّسُل‌ِ وَ مَآ أَدْرِی مَا یُفْعَل‌ُ بِی وَ لاَ بِکُم‌ْ إِن‌ْ أَتَّبِع‌ُ إِلآ مَا یُوحَی‌ََّ إِلَی‌َّ وَ مَآ أَنَا إِلآ نَذِیرٌ مُّبِین‌ٌ; بگو من پیامبر نوظهوری نیستم و نمی‌دانم خداوند با من و با شما چه خواهد کرد؟ من تنها از چیزی پیروی می‌کنم که بر من وحی می‌شود و جز بیم دهنده آشکاری نیستم‌." این آیه به ویژه جمله ابتدایی‌اش (من پیامبر نوظهوری نیستم‌)، پاسخی است به بسیاری از ایرادات مشرکان‌، از جمله این که گاه از بعثت پیامبر9 به عنوان این که یک بشر چگونه ممکن است با خدا ارتباط پیدا کند تعجب می‌کردند. گاه می‌گفتند: چرا او غذا می‌خورد و در کوچه و بازار راه می‌رود؟ گاه تقاضای معجزات عجیب و غریب داشتندو هر یک تمنایی می‌نمودند. گاه انتظار داشتند که پیامبر9 کانونی از علم غیب باشد و همه حوادث آینده را برای آنان بازگو کند و... این آیه اشاره اجمالی به پاسخ همه این گفتگوها و بهانه‌جویی‌هاست می‌گوید: من نخستین پیامبر نیستم که دعوت به توحید کرده‌ام‌، پیش از من پیامبران زیادی آمدند که همه آنان از جنس بشر بودند، لباس می‌پوشیدند و غذا می‌خوردند، هیچ یک از آنان مدعی علم غیب مطلق نبودند. در واقع با این جمله‌ها پیامبر9 می‌خواستند واقعیت‌ها را با مقایسه خود با پیامبران پیشین بیان کنند. تا به ایرادهای نابجا پایان دهند.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 21، ص 310، داراکتب الاسلامیة / ترجمه تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌، مترجم‌: موسوی همدانی‌، ج 18، ص 307، نشر علامه‌.) اما دربارة "علم غیب‌" باید دانست آیاتی که از علم غیب سخن گفته‌اند، سه دسته هستند: الف ـ آیاتی که علم به غیب را منحصر به خدا نموده‌اند; ب ـ آیاتی که علم غیب را از انبیا و پیامبر گرامی اسلام نفی می‌کند; ج ـ آیاتی که از آگاهی انبیا و پیامبر گرامی اسلام‌از غیب پرده برمی‌دارد. آیات ذیل جزو دسته سوم‌اند: 1. آیه 26 و 27 سوره جن‌: "دانای غیب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آن‌ها قرار می‌دهد...". 2. آیه 179 سورة آل عمران‌: "چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه کند، ولی خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد برمی‌گزیند; پس به خدا و رسول او ایمان بیاورید...". از مجموع آیات مربوط به علم غیب و دیگر آیات استفاده می‌شود که علم غیب در انحصار خداوند است و انبیا با کمک وحی به مراحلی از دانش غیبی می‌رسند. علم امامان معصوم‌: ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه‌(جلد7، ص 33ـ43، مؤسسه الاعلمی ـ بیروت‌.) از حضرت علی‌نقل می‌کند که فرمود: "... فاسئلونی قبل ان تفقدونی فوالذی نفسی‌...; هر سؤالی دارید تا من در بین شما هستم‌، از من بپرسید; سوگند به خدایی که جانم در ید قدرت اوست‌، از هر چیزی که تا ساعت رستاخیز است اگر بپرسید، آگاهانه پاسخ می‌دهم‌...".(نهج البلاغه‌، خطبه 92.) سپس اخباری را که حضرت علی‌از غیب خبر داده بود، بر می‌شمارد و پس از خبر دادن از به وقوع پیوستن آن‌ها و صحت اخبار می‌گوید: "و لقد امتحنا اخباره فوجدناه موافقاً فاستدللنا بذلک علی صدق الدعوی المذکوره‌; ما اخبار غیبی علی‌را آزمایش کردیم‌، دیدیم هر چه فرموده‌، همان طور از آب در آمد و از این لحاظ پی بردیم که گفته او: "که هر چه می‌خواهید از من بپرسید" صد در صد صحیح و تمام است‌". در روایاتی از اولاد معصوم آن حضرت‌، به داشتن علم غیب تصریح شده است‌.(ر.ک‌: اصول کافی‌، باب 101 و 102.) محدوده و چگونگی علم غیب امام‌در روایاتی آمده که علم اهل بیت‌: به غیب "شأنی‌" است‌; یعنی هر گاه بخواهند از چیزی آگاهی یابند، آگاه می‌شوند: از امام صادق‌روایت شده که در پرسش کسی که از او پرسید: "آیا امام علم غیب می‌داند؟" فرمود: "نه‌، امام علم غیب را (ذاتاً) نمی‌داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می‌دهد".(اصول کافی‌، ج 1، باب 101، ص 313، حدیث 4، دارالتعارف للمطبوعات / تفسیر نمونه‌، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 17، ص 100، دارالکتب العلمیه‌.) روشن است که چون خواست اولیأ خدا و امامان معصوم‌: از خواست خدا جدا نیست‌; تنها جایی اراده می‌کنند بدانند که خدا می‌خواهد، بنابراین در مواردی که مصلحت نمی‌داند که بدانند، نمی‌دانند. در خطبه 128 نهج البلاغه می‌خوانیم‌: وقتی حضرت دربارة ترک‌های مغول سخن گفت‌، شخصی پرسید: "از غیب سخن می‌گویی و به علم غیب آشنایی‌؟" امام‌خندید و به او که از طایفة "بنی کلب‌" بود فرمود: "ای برادر کلبی این علم غیب نیست‌، این فراگرفته‌ای است از عالِمی (پیامبر)، علم غیب تنها علم قیامت است و آن‌چه خداوند سبحان در این آیه بر شمرده است که‌: "إِن‌َّ اللَّه‌َ عِندَه‌ُ عِلْم‌ُ السَّاعَة‌ِ...; (لقمان‌، 34) آگاهی به وقت قیامت نزد اوست‌، او باران را نازل می‌کند و از آن‌چه در عالم جنین است با خبر است و کسی نمی‌داند که فردا چه کار خواهد کرد و کسی نمی‌داند که در کدام سرزمین از دنیا می‌رود". پس خدای سبحان از آن‌چه در رحم‌هاست‌; پسر یا دختر، زشت یا زیبا، سخاوتمند یا بخیل‌، سعادتمند یا شقی و آن کسی که هیزم آتش است و یا در بهشت همسایه و دوست پیامبران است‌، از همة این‌ها آگاه است‌. این است علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند و جز این‌ها علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارحم را از آن مالامال سازد". این کلام حضرت ممکن است اشاره به نکته‌ای خاص در موارد مذکور باشد که علم به آن از غیب مختص به خداست و ممکن است به ملاحظه فهم و درک مخاطب باشد; چنان‌که در خطبه 173 می‌فرماید: "و الله لو شئت ?گن أُخبرَ کل‌ّ رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت و لکن اخاف ان تکفروا فی‌ّ" حضرت می‌فرماید: اگر بخواهم از همه چیز شما خبر می‌دهم‌، از جای بیرون آمدن و جای در آمدن شما و از همه چیز شما ولی می‌ترسم دربارة من کافر شوید". گفتنی است که برخی از دانشمندان شیعی چون علامة مجلسی توجیهات مختلفی برای این کلام ذکر کرده‌اند.(ر.ک‌: بحارالانوار، ج 26، ص 103و104 / تفسیر نمونه‌، ج 17، ص 99.) دربارة علم غیب امیرالمؤمنین‌و اخبار به مغیبات رجوع شود به‌: تصنیف نهج البلاغه‌، لبیب بیضون‌، ص 364ـ377، دفتر تبلیغات اسلامی‌. در پایان به این نکته توجه می‌دهیم که اهل بیت‌: مکلّف به علوم عادی هستند نه علم غیب‌، بنابراین علم غیب برای آنان تکلیفی ایجاد نمی‌کند.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.