آیا دلیل قرآنی بر برهان نظم و برهان امکان و وجوب، وجود دارد؟ توضیح دهید؟

گستردهترین برهانی که قرآن کریم در آیات فراوان و سورههای بسیار در مسأله خداشناسی روی آن تکیه کرده است، "برهان نظم" است، به طوری که سایر براهین عملاً در قرآن تحت الشعاع این برهان قرار گرفته است. از دیدگاه این کتاب بزرگ آسمانی بهترین و روشنترین راه برای شناخت خدا و نفی هر گونه شرک مطالعه نظام آفرینش و اسرار هستی و آیات "آفاقی" و "انفسی" است. قرآن کریم و پیشوایان بزرگ اسلام، با بیانهای مؤکدی، مردم را به مطالعة کتاب آفرینش ـ که سراسر صفحهها و سطرهای آن بر نظم و ترتیب، محاسبه و اندازهگیری و دخالت علم و حکمت در آفرینش آن، گواهی میدهد ـ دعوت کرده; حتی به این دعوت کلی اکتفا نکرده، بلکه با بیان نمونههایی از نظامهای شگفتانگیز این جهان، راه مطالعه و بررسی را به روی عموم گشودهاند; پس در جهان هستی تا آن جا که عقل و دانش بشر از روی آن پرده برداشته است; به جز نظم و دقت، چیزی وجود ندارد و دانشمندان جهان و مکتشفان بزرگ، در بررسیهای خود اعتراف میکنند که در سراسر جهان جز محاسبه و اندازهگیری و نظامها و تشکیلات شگفتانگیز، چیزی ندیدهاند و این نظم و دقت، نیازمند ناظمی دقیق، یعنی همان خداوند متعال است. برهان نظم، بر دو پایه اصلی قرار گرفته است: 1. نظام دقیق و حساب شدهای بر عالم هستی حاکم است. 2. هر جا نظام دقیق و حساب شدهای است، ممکن نیست زاییده رویدادهای تصادفی باشد، بلکه باید لزوماً از علم و قدرت عظیمی سرچشمه گیرد. قرآن کریم، در آیات متعددی به نشانههای خداوند در آفرینش و نظم موجود در آنها اشاره کرده است که برخی از آن عبارتند از: "روم، 20; الم سجده، 6ـ9; مؤمنون، 12ـ13; غافر، 67; کهف، 37; قیامت، 37ـ39; آلعمران، 190; روم، 22; رعد، 2; یونس، 3; بقره، 164 و...". برهان "وجوب و امکان یا غنا و فقر"، اساسش بر این است که ما هنگامی که به خود و سایر موجودات این جهان نگاه میکنیم آنها را سراپا نیاز و حاجت میبینیم، نیاز و حاجتی به بیرون وجود خود، این نیاز و فقر عمومی جهان دلیل بر وجود یک منبع عظیم غنا و بی نیازی است، ما آن منبع را "خدا" مینامیم. یا به تعبیر دیگر، هر موجودی را در این جهان وابسته میبینیم، این وابستگی نمیتواند تا بی نهایت پیش رود و جهان مجموعهای از وابستهها باشد، این خود دلیل بر این است که در عالم ذات مستقلی قائم بالذات وجود دارد که همة این "وابستهها" به او بستهاند و بر او تکیه دارند. غالباً فلاسفه اسلامی، از تقسیم اشیا به واجب و ممکن و ممتنع وجود خدا را ثابت میکنند; زیرا پدیدهای که در ذهن و اندیشه ما قرار میگیرد از سه حالت خارج نیست; یا از درون ذات، تقاضای وجود میکند و وجود آن از درون آن میجوشد و به اصطلاح "واجب الوجود" میباشد. و یا از درون تقاضای عدم مینماید و به اصطلاح "ممتنع الوجود" میباشد و یا نسبت آن به وجود و عدم یکسان است و از درون نه تقاضای وجود میکند و نه تقاضای عدم و به اصطلاح "ممکن الوجود" میباشد. بخش نخست، یعنی چیزی که وجود آن از درونش میجوشد و هستی برای او به صورت یک امر لازم و ضروری است، از هر نوع علت بی نیاز است; زیرا مناط "نیاز به علت" نداشتن هستی است، چیزی که هستی بر او لازم و ضروری است، نیازی به علت نخواهد داشت. همچنین است، هر چیزی که در مقام سنجش آن با وجود، پذیرای هستی نباشد و آن را طرد کند، برای چنین چیزی به خاطر "طرد هستی" مسئله "علت" مطرح نخواهد بود; زیرا چیزی که پذیرای هستی نیست، بحث درباره علت هستی آن، بی معنی خواهد بود. سخن در قسم سوم از تقسیم یاد شده است، چیزی که از درون تقاضای وجود و عدم ندارد و هر دو برای آن مساوی است، چنین چیزی در صورتی پذیرای هستی میگردد که عاملی از خارج آن را از حالت تساوی بیرون بیاورد و به آن جامة هستی بپوشاند و هستی چنین موجودی نشانه وجود "هستیبخش" است که به آن هستی بخشیده است و اتفاقاً جهان طبیعت و عالم ماده از قبیل قسم سوم است. اکنون که آنها جامه وجود پوشیدهاند، طبعاً باید همه حوادث به یک غنی بالذات، و موجود قائم به نفسی برسد که او در تحقق وجود، از همه جا و هم کس بی نیاز باشد و آن همان "واجب الوجود" دانا و توانا میباشد. آیاتی که به برهان نظم اشاره دارند، عبارتند از: 1. "یَـََّأَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ;(فاطر،15) ای مردم! شما ]همگی[ نیازمندان به خدا هستید، تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است." 2. "وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنتُمُ الْفُقَرَآء;(محمد،38) و خداوند بی نیاز است و شما همه نیازمندید." 3. "یَسْ ئ‹َلُهُو مَن فِی السَّمَـَوَ َتِ وَ الاْ ئَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ;(الرحمن،29) تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند و او هر روز در شأن و کاری است."(ر.ک: پیام قرآن، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 44ـ54; ج 3، ص 46ـ58، دارالکتب الاسلامیة / منشور جاوید، آیت اللّه جعفر سبحانی، ج 2، ص 115ـ117، انتشارات توحید.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.