آیا در قرآن در مورد نیروی مانیه تیسم یا همان روح بخاری سخنی به میان آمده است؟ لطفاً دربارة این نیروی انسانی کمی توضیح دهید و منابعی در این م
فرضیة مورد اشاره "تکامل انواع" یا "ترانسفورمیسم" و یا "داروینیسم" است و در مقابل آن فرضیة "ثبوت انواع" و یا "فیکسیسم" قرار دارد و هر یک از این دو فرضیه طرفدارانی از دانشمندان داشته، نظریه اول از اقبال بیشتری برخوردار بوده است(ر.ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص 81 / دارونیسم، محمود بهزاد و...); بنابراین، چنین نیست که همة دانشمندان پیرو نظریة تکامل انواع هستند. یادآور میشویم که تکامل مورد بحث، تغییر نوع به نوع در اثر تکامل است و نه جهشهای سطحی و "موتاسیون" در حیوانات و گیاهان و حتی انسان. تکامل سطحی موتاسیون، نوعی از تکامل است که طیّ آن، تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسیون) در حیوانات و گیاهان رخ میدهد; مثلاً از نسل گوسفندان معمولی، ناگهان گوسفندی متولد میشود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت و لطیفتر و نرمتر میباشد و همان، منشأ پیدایش نسل جدیدی به نام گوسفند "مرینوس" شده است، ولی هیچ یک از این تغییرات، اساسی و نوع به نوع نیست، بلکه در حد تغییر رنگ، پوست، ناخن، بلندی و کوتاهی و مانند آنهاست. قرآن دربارة تکامل حیوانات به معنای "ترانسفومیسم" سخن به میان نیاورده، ولی تاریخچهای که از خلقت حضرت آدم ابوالبشرغ و فرزندانش مطرح ساخته با نظریه تکامل انواع (ترانسفورمیسم) سازگاری ندارد و نظریة "ثبوت انواع" (فیکسیسم) را در انسان تأیید میکند. (برخی از آیات قرآن تصریح میکنند که نسل انسانها از دو نفر به نام آدم و حوّاست: "ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون، و لباسشان را از تنشان بیرون کرد تا عورتشان را به آنها نشان دهد". (اعراف، 27) این آیه تصریح دارد که انسانها فرزندان آدم و حوا هستند(نسأ، 1); از سوی دیگر تصریح میکند که آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد; سپس نسل او را از عصارهای از آب ناچیز و بیقدر آفرید. (سجده،8) با تصریح این آیات، روشن میشود که نسل بشر امروزی، به دو نفر انسان به نامهای آدم و حوا میرسد; با این تفاوت که خدا آن دو را مستقیماً از گِل، و بقیه انسانها را از آن دو آفرید; پس از نظر آیات قرآن، انسان از نسل میمون نیست.( المیزان، علامه طباطبایی;، ج 4، ص 141 ـ 144، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان. ) از طرف دیگر، فرضیة تحوّل و تکامل انواع داروین، یک قانون مسلم علمی نیست، بلکه فقط یک فرضیه است; فرضیهای که صرفاً جهت توجیه خواص و آثاری که قبلاً در نوع انسانی نبوده و بعداً پیدا شده، به وجود آمده است. ریشة این فرضیه در میلیونها سال قبل نهفته و مسلماً قابل تجربه و مشاهدة حسی نیست; بنابراین، نمیتواند در ردیف قوانین ثابت علمی درآید; چنانکه دلیل یا دلایل عقلی قطعی هم برای ثبوت آن وجود ندارد; پس این نظریه نفی میشود; زیرا نص قرآن مجید با آن مخالفت دارد.( ر.ک: تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 17، ص 130 ـ 131، دارالکتب الاسلامیة.)) اما احادیث مورد بحث، چنان چه از نظر سند و دلالت قابل اعتماد باشند، با توجه به آنچه قرآن بدان تصریح دارد تفسیر و احتمالهای متعددی در آن مطرح میشود: مثل این که اشاره به انتخاب نسل کنونی بشر از نسلهای پیشین آن باشد. در کتاب توحید شیخ صدوق(توحید، ص 277، ج 2، چاپ تهران. ) از امام صادقروایتی آورده که در ضمن آن به راوی فرموده: شاید شما گمان میکنید که خدای ـ عزوجل ـ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست; بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید. مرحوم صدوق در کتابِ، خصال(خصال، ج 2، ص 652، ح 54. ) از امام باقر7 روایت کرده که فرمود: خدای عزوجل از روزی که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض) کرده است که هیچیک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودهاند و خدای تعالی همة آنها را از پوستة روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت...( ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 221 ـ 231. )
اضافه کردن دیدگاه جدید