آیا حیوانات نیز روح دارند؟
خداوند متعال میفرماید: "وَ یَسْ ئ‹َلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی; (اسرأ، 85) و دربارة روح از تو میپرسند، بگو: روح از ]سنخ[ امر پروردگار من است." کلمة "روح" در لغت، به معنای نفس و مبدأ حیات است که موجود جاندار به وسیلة آن، قادر بر احساس و حرکت میشود.(ر.ک: مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 369 ـ 371، دارالقلم دمشق.) قرآن کریم در برخی آیات، روح و جان را یکی میداند و با اشاره به قبض ارواح توسط فرشتگان، میفرماید: "اللَّهُ یَتَوَفَّی الاْ ئَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَیَ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاْ ئُخْرَیََّ إِلَیََّ أَجَلٍ مُّسَمًّی إِنَّ فِی ذَ َلِکَ لاَ ئَیَـَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ; (زمر، 42) خداوند ارواح را هنگام مرگ، قبض میکند و ارواحی را که نمردهاند، هنگام خواب میگیرد; سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده است، نگه میدارد و ارواح دیگری را ]که باید زنده بمانند[ باز میگرداند، تا سرآمدی معیّن در این امر نشانههای روشنی است برای کسانی که اندیشه میکنند!" خداوند در آیة فوق، با تعبیر "توفّی" دربارة قبض روح و جان انسانها سخن میگوید و روح و جان را به یک معنا گرفته است. روح در تمام موجودات زنده موجود است; ولی مراتب آن در موجودات زنده متفاوت است. مرتبهای از روح که در گیاهان وجود دارد، "روح نباتی" نام دارد و مرتبهای از روح که در حیوانها موجود است، نفس سیّاله یا روح حیوانی نام دارد. مرتبهای از روح که در انسان وجود دارد، نفس ناطقة انسانی نام دارد. انسان دارای مراتبی از روح است که اگر بُعد حیوانی پیدا کند، "نفس اماره بالسوء" میشود و اگر بُعد انسانی به آن داده شود، "نفس لوامه" یا "مطمئنه" یا راضیه و مرضیه و... میگردد. در امامان معصوم روحی وجود دارد (نفس قدسیه) که نسبت آن به نفس ناطقة انسانی همانند نسبت نفس ناطقة انسانی به نفس سیّالة حیوانی است. روح حیوانی و نباتی به مجموعهای از نمو، تغذیه، تولید مثل، حس و حرکت اطلاق میشود. انسان نیز دارای روح حیوانی و نباتی است. افزون بر آن; "روحِ انسان مستقل است و گاهی به این بدن مادی تعلق میگیرد و گاه از آن جدا میشود. "روح" انسانها نیز دارای مراتبی است. برخی از انسانها دارای روح شریف و قوی هستند و بعضی نیز از روحی ضعیف ـ در بُعد انسانیت ـ برخوردارند."(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 13، ص 191 ـ 196، مؤسسه اعلمی بیروت / پیام قرآن، آیةالله مکارم شیرازی، ج 5،ص 279 ـ 305، نشر مدرسه امیرالمؤمنین.) دانشمندان در مورد خواب نظرات متفاوتی ارایه دادهاند، اما هنوز هیچکدام نتوانستهاند واقعیت آن را درک کنند; چون تصوّر کردهاند که خواب، مادّی است. قرآن در مورد خواب میفرماید: حقیقت انسان به روح اوست. اگر روح نباشد انسان به جسم بیحرکت و مرده تبدیل میشود; همانگونه که در موقع مرگ، روح از بدن جدا میشود، در موقع خواب هم روح از بدن جدا میشود، با این تفاوت که در موقع مرگ، ارتباطش به طور کامل قطع میشود و به بدن برنمیگردد، امّا در موقع خواب، ارتباطش به طور کامل قطع نمیشود، بلکه کم میشود و دستگاه درک و شعور از کار میافتد که انسان از حسّ و حرکت باز میماند و چون ارتباطش به طور کامل قطع نمیشود، قسمتی از فعالیتهایی که برای ادامة حیات بدن ضرورت دارد، مانند: ضربان قلب، گردش خون، فعالیت دستگاه تنفس و... ادامه مییابد. چون روح انسان در هنگام خواب از بدن جدا میشود، (شبیه حالت مرگ) و با حواس ظاهری ارتباط ندارد، حقایق بیشتری را در رابطه با آینده و یا امور پنهانی درک میکند که اساس رؤیاهای صادقه را تشکیل میدهد.(ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، م. سیدمحمدباقر همدانی، ج 17، ص 407 - 408، زمر/42، و ج 11، ص 369 - 372، یوسف/100 و تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 19، ص 476 - 484، زمر/42، دارالکتب الاسلامیه.)
اضافه کردن دیدگاه جدید