آیا بلند کردن مو، باز کردن فرق سر، روغن یا ژل زدن به مو، برای مردان اشکال دارد؟ آیا این مسائل در زمان ائمه: هم ایراد داشته است؟ آیا در قرآن
اسلام با این که برای نظافت، آرایش و پیرایش و دربارة لباس، مسکن و مانند اینها، دستورهای مخصوصی دارد، ولی رعایت این موارد را به محفوظ ماندن یک سری اصول کلّی، منوط کرده است، مانند این که مهربان بودن با زن و فرزند و دست نوازش و محبت به سر فرزندان کشیدن و به آنان احسان کردن، نزد خداوند متعال، ارزش فراوانی دارد، اما این در صورتی است که این کار را پیش کسی انجام ندهیم که با این عمل ما، حسرت و اندوه بر دل او بنشیند، مانند آن که انسان در کنار فرزند یتیمی، فرزند خود را نوازش کرده، اظهار محبّت کند و یا آن که پوشیدن لباس سفید در اسلام مستحب است، ولی اگر در مواردی پوشیدن آن، لباس شهرت شمرده شود، نه تنها پوشیدن آن مستحب نیست، بلکه جایز نیز نخواهد بود. برخی مواردی که شمادر پرسش خود مطرح کردید، در اسلام جایز، بلکه مستحب است، ولی باید به جهتهایی که اشاره کردیم نیز توجّه داشته باشید; برای مثال اگر ثابت شد که باز کردن فرق سر، مستحب است، به طور حتم در صورتی این کار جایز است که به همراه این مستحب، فرهنگ کفر وارد سرزمین اسلام نشود، و چه بسا با این کار، مروّج فرهنگ بیگانهای میشویم که تنها یک قسمت کوچک آن باز کردن فرق سر است، ولی برنامههای نادرست دیگری را نیز به دنبال دارد که زمینة انحراف جوانان مسلمان را فراهم میکند; بی شک باز کردن فرق سر دراین صورت، نه تنها مستحب، بلکه جایز هم نخواهد بود; به همین خاطر در روایات وارد شده: "المؤمن کیس، فطن، حذر;(مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی، ج 9، ص 206، نشر جامعة مدرسین.) مؤمن باید زرنگ، هوشیار و نگران باشد." اگر فردی میخواهد مستحبی انجام دهد باید دقت کند که مبادا این عمل مستحب در لا به لای یک توطئة دقیق و گسترده جاسازی شده باشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: "وَ إِذِ ابْتَلَیََّ إِبْرَ َهِیمَ رَبُّهُو بِکَلِمَـَتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا;(بقره،124) ]به خاطر آورید[ هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود; و او به خوبی از عهدة این آزمایشها برآمد." مفسّران، در اینباره که مقصود خداوند متعال از "کلمات" ـ که ابراهیمغ را با آنها آزمایش کرد ـ چیست، تحقیقات فراوانی انجام داده و مطالبی گفتهاند; از جمله بر اساس روایتی میگویند: مقصود از کلمات ده چیز است که بر ابراهیمغ واجب بوده، ولی در دین اسلام مستحب شده است، یکی از آن ده مورد باز کردن موی سر از وسط بوده است.(بحارالانوار، محمد باقر مجلسی;، ج 12، ص 56 و 57، نشر وفأ، بیروت.) دربارة اندازة موی سر نیز باید بگوییم کوتاه نکردن مو، مستحب نیست، بلکه چنان که در برخی روایات آمده است، یکی از کلماتی که ابراهیمغ به آن آزمایش شد، کوتاه کردن ـ به معنای بریدن نه بلند نبودن ـ موی سر بود.(همان.) امّا دربارة اندازة آن، بنابر برخی اخبار آمده است که موهای مبارک پیامبر6 به اندازهای بود که از حدّ گوشهایش بیشتر بود، ولی به شانهها نمیرسید. ولی به نظر میرسد در کوتاهی و بلندی مو، عرف هر جامعهای نیز باید رعایت شود; به همین جهت پیامبر6 در زمان خودشان کار مخالف عرف مرتکب نمیشدند، چنان که در عهد ائمّه: عرف جامعه چنین نبوده و در اخبار نیز وارد نشده است که موهای ائمه: به این اندازه بوده باشد; در زمان ما نیز روش اهل دیانت آن است که موهای خود را به اندازة معمول نگه دارند.(سنن النبی، سید محمد حسین طباطبایی، ص 101، نشر جامعه مدرسین حوزة علمیه قم.) هم چنین پیامبر6 موهای مبارک خود را با روغن بنفشه و روغنهای دیگر چرب میکردند و این عمل را دوست داشتند.(مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، ص 33، نشر شریف رضی.) به هر حال به فرمودة امام صادقپیشانی باید محل اجتماع مو نباشد، زیرا پیشانی، مسیر جریان نور به چشمها میباشد.(بحارالانوار، ج 10، ص 206.)
اضافه کردن دیدگاه جدید