آیا با مرگ مغزی و ادامه کار قلب، روح از بدن جدا میشود یا خیر؟
از مسایل جدیدی که با انقلاب در تحقیقهای علمی و اکتشافهای جدید پزشکی در قرن بیستم در زمینة علوم پزشکی به وجود آمده است، مرگ مغزی و پیوند اعضا در این هنگام است. در این پاسخ نامه به اختصار به ابعادی از این مسئله اشاره میکنیم. مرگ مغزیدر قوانین پزشکی، مرگ مغزی به "ایستایی برگشتناپذیر همة کارهای مغزی" تعریف شده است. در این تعریف به دو نکته مهم اشاره شده است: 1. لازم است دلیلی روشن بر غیر قابل بازگشت بودن اعمال مغز وجود داشته باشد، مانند برخورد گلوله به جمجمه یا متلاشی شدن آن بر اثر تصادف. 2. باید همة کارهای مغز یعنی اعمال مخ (نیم کرههای مغزی) و ساقة مغز دچار ایستایی شده، همة واکنشهای ساقه مغز مختل شده باشد. بر اساس نظر پزشکان متخصص، این حالت با چهار یا پنج دقیقه وقفه در رساندن خون و اکسیژن به مغز انسان، پدید میآید در چنین وضعیتی، پزشکان معتقدند، هیچ گونه امیدی برای بازگشت به زندگی وجود ندارد. رابطه روح وبدنبشر از سالهای بسیار دور، به شناسایی حقیقت روح و رابطة آن با بدن خود علاقهمند بوده است. برخی قلب انسان را کانون روح حیوانی دانسته، حیات را به کار کرد قلب منوط میدانند. گروه بیشتری از دانشمندان، بر آنند که روح تعلق به بدن انسان ـ آن چنان که برخی گمان کردهاند ـ تعلقی از قبیل حلول (مانند ورود باد در مشک نیست); بلکه یک نوع ارتباط و پیوندی بر اساس حاکمیت روح بر تن و تصرف و تدبیر آن است که بعضی آن را تشبیه به تعلق "معنا" به "لفظ" کردهاند.(پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 5، ص 289، دارالکتب الاسلامیة.) بر اساس این نظریه وظیفهای که روح بر عهده دارد، در واقع همان وظیفهای است که بنابر تصریح پزشکان معاصر، مراکز عالی مغز بر عهده دارند و در واقع مغز، محل و مرکز پذیرش آثار نفس انسانی و ابزار کار روح است و روح با مراکز عالی مغز، بر بدن انسان تأثیر میگذارد و در قلمرو بدن حکم میراند. بر اساس نظریه سوم، رابطه روح با بدن شدت و ضعف دارد. گاهی مانند وقت بیداری این رابطه شدید است و گاهی این رابطه ضعیف میشود و گاهی به کلی قطع میگردد: "اَللّهُ یَتَوَفَّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتی لَم تَمُت فی مَنامِها فَیُمسِکُ الَّتی قَضیَ عَلَیهَا المَوتَ ویُرسِلُ الاُخریَ اِلیَ اَجَلٍ مُسَمًّی اِنَّ فی ذَلِکَ لاَ ?َیـَتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون;(زمر،42) خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز میستاند، و ]نیز[ روحی را که ]موقع[ خوابش نمرده است ]قبض میکند[; پس آن ]نفسی[ را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه میدارد، و آن دیگر ]نفسها[ را تا هنگامی معیّن ]به سوی زندگی دنیا[ باز پس میفرستد قطعاً در این ]امر[ برای مردمی که میاندیشند نشانههایی ]از قدرت خدا[ است." زمان جداشدن روح از بدنبراساس کانون بودن قلب برای روح، تا هنگامی که قلب انسان کار میکند، روح از بدن خارج نشده، به فرد حادثه دیده مرده گفته نمیشود. امّا براساس نظریه دوم، هرگاه مراکز عالی مغز بمیرد، روح از بدن جدا میشود، چون با مرگ مراکز عالی مغز، استعداد لازم برای تصرف روح در بدن از بین میرود و حیات نباتی برای او باقی میماند; از این رو، تنها فقیهانی که این نظریه را پذیرفتهاند و براساس مبانی فقهی دیگر که دارند، پیوند اعضا را با مرگ مغزی اجازه دادهاند.(مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق، حسین حبیبی، ص 37ـ59، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.)
اضافه کردن دیدگاه جدید