آیا این مطلب درست است که انسان روحی نبوده که ناگهان در کالبد جسمی درآمده باشد، بلکه پیش از این در رتبههای پایینتری بوده و کم کم بازحمت به ر
آن چه در فرض پرسش آمده شبیه قول به تناسخ است که از نظر فیلسوفان و متکلمان اسلامی، باطل میباشد. توضیح بیشتر را در قالب چند مطلب، بیان میکنیم: 1. "تناسخ"، از ریشة "نسخ" و نسخ به معنای نقل است که دارای دو ویژگی است: 1. تحول و انتقال 2. پی در پی بودن دو پدیده که یکی جانشین دیگری گردد.(مفردات، راغب اصفهانی، ص 511، دار الکاتب العربی.) نسخ در فقه به برطرف شدن حکمی به وسیلة حکم دیگر، گفته میشود که دو ویژگی بالا، در آن موجود است. در حالی که در علم کلام، دربارة تناسخ، تنها به ویژگی اول اکتفا شده است; برای مثال، میگویند تناسخ این است که روحی از بدنی به بدن دیگر منتقل شود که در اینجا تحول و انتقال هست، ولی حالت پی در پی بودن که یکی پشت سر دیگری بیاید، وجود ندارد. 2. قائلان به "نسخ" میگویند: روح از اول با نبات همراه بوده تا به مرحلة روح حیوانی میرسد و پس از آن به روح انسانی منتقل میشود و پس از مرگ و جدایی روح از بدن، بار دیگر همان روح، به نبات، حیوان و روح انسان دیگر تبدیل شده و این حالت همواره ادامه دارد; البته مطالب بسیاری در این باره گفتهاند که از بیان آنها صرف نظر میکنیم. 3. فلاسفة متعالیه و حکمای فعلی با توجه به حرکت جوهری میگویند: روح انسانی، "جسمانیة الحدوث و روحانیة البقأ" است; یعنی نبات در سیر حرکتی خود ]مبدل شدن قوه به فعل[ به نطفه تبدیل شده و نطفه به خون بسته و خون بسته به مضغه ]چیزی شبیه به گوشت جویده شده[ و مضغه به استخوان و گوشت روی آن و پس از این مرحله، به روح تبدیل میشود; به عبارت دیگر، بدن پس از تکمیل شدن در چهارماهگی و پس از شأنیت دریافت روح با یک جهش، ماده به روح تبدیل میشود: "ثُمَّ جَعَلْنَـَهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ; # ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَـَمًا فَکَسَوْنَا الْعِظَـَمَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَـَهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَـَـلِقِینَ ; (مؤمنون 12 ـ 14) و ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن ]= رحم[ قرار دادیم; سپس نطفه را به صورت علقه ]= خون بسته[ و علقه را به صورت مضغه ]= چیزی شبیه گوشت جویده شده[ و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم و براستخوانها گوشت پوشاندیم و سپس آن را آفرینش تازهای دادیم; پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است." باتوجه به مطالب بالا، اگر منظور از پرسش این است که روح از آغاز بوده و در مسیر تکاملی خود از نبات تا انسان شدن، در همة مراحل وجود داشته و از هر مرحلهای به مرحلة دیگر منتقل شده است و...، چنین فرضیهای باطل است، زیرا این همان نسخ است و نسخ، ضمن آن که نقطه مقابل معاد و از نظر برهان فلسفی مردود است، با آیات و روایات نیز، مطابقت ندارد. همان طور که در مقدمة سوم اشاره شد، نظریة درست همان چیزی است که فلاسفة متعالیه و حکمای فعلی، بیان کردهاند و آن این است که روح پس از تکامل جسم، حادث شده است; نه این که از پیش در درجات پایینترین، مانند نبات و روح حیوانی بوده و سپس به تدریج به روح انسانی مبدل و منتقل شده است; به همین خاطر است که فلاسفه میگویند: روح "جسمانیة الحدوث و روحانیة البقأ" است. شایان یاد است که نسخ، انواع و اقسامی دارد که بیان آنها از حوصلة این پاسخ نامه خارج است، اما شکی نیست که هر نوع و قسم از نسخ، باطل و مردود است.(ر.ک: منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج 9، ص 190 ـ 208، انتشارات مؤسسه سید الشهدأ7 ; معاد از دیدگاه امام خمینی;، ص 55 ـ 144، معاونت پژوهشی مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی; .)
اضافه کردن دیدگاه جدید