آیا امر به معروف فردی را که تا اندازه‌ای احکام شرعی را رعایت می‌کند می‌توان پذیرفت‌؟ تجربه‌های اشخاص دربارة معروف و منکر، تا چه اندازه در

امور شرعی یا به اصول دین مربوط است که انسان خود باید به آن‌ها یقین و اعتقاد پیدا کند و نمی‌تواند فقط به گفتة کسی که مورد اعتماد اوست اکتفا نماید، و یا دربارة فروع دین است که در این زمینه‌، سخن هیچ کس جز مجتهد جامع الشرایط معتبر نیست و در این مورد فقط باید سخن آنان را پذیرفت و به آن عمل کرد و گفته‌های اشخاص دیگر، هرچند هم مورد اعتماد و پای‌بند به احکام شرعی باشند، اعتبار ندارد، مگر آن که مطلبی را از مجتهد یا توضیح المسائل او نقل کند که در این صورت اگر مورد اطمینان و اهل مسئله باشد، مانعی ندارد. اما دربارة امر به معروف و نهی از منکر باید گفت‌: 1. در امر به معروف و نهی از منکر شرط نیست که امر کننده‌، خود به آن چه امر می‌کند عمل کند و یا خود مرتکب چیزی که از آن نهی می‌کند، نشده باشد; البته خداوند این گونه اشخاص را ـ که دیگران را امر و نهی کرده‌، خود را فراموش می‌کنند ـ مذمّت می‌کند و می‌فرماید: "أَتَأْمُرُون‌َ النَّاس‌َ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْن‌َ أَنفُسَکُم‌;(بقره‌،44) آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌کنید؟" ولی در عین حال‌، این آیة شریف نمی‌خواهد بفرماید که چنین کسی نباید امر به معروف کند و یا در امر به معروف شرط است که خود امر کننده به آن عمل کند، بلکه به خودخواهی و خودپرستی این گونه افراد اشاره دارد که توقع دارند مردم خوب باشند، در حالی که خود هر چه می‌خواهند انجام می‌دهند. 2. امر به معروف و نهی از منکر از مقولة "پذیرش‌" نیست‌; یعنی آن چه لازم است این است که شخصی که معروف را ترک کرده‌، آن را انجام دهد و شخصی که منکر را انجام می‌دهد آن را ترک کند; بله‌! البته گاهی کاری را ترک کرده‌ایم و شخصی به ما امر می‌کند که آن کار را انجام دهیم‌، ولی در واقع ما نمی‌دانیم که آن کار معروف است یا منکر; در این صورت‌، اگر شخصی هم که ما را به انجام آن امر می‌کند، خود مسئله را نداند و معروف و منکر را تشخیص ندهد، لازم نیست به سخن وی توجّه کنیم‌; برای مثال‌، اگر شخصی که آگاه به مسئله است‌، به ما بگوید فلان معامله‌ای که انجام می‌دهی رباخواری است و باید آن را ترک کنی‌، در این جا هر چند من از مسئله اطلاع ندارم‌، ولی باید از شخصی که از مسئله اطلاع دارد، قبول کنم‌، امّا اگر در همین مورد شخصی که نهی می‌کند، خود، ربا را از غیر ربا تشخیص نمی‌دهد، واجب نیست که سخن او را بپذیریم‌. مسئلة دیگری که باقی می‌ماند استفاده از تجارب دیگران در معروف‌ها و منکرهای دینی است‌; باید توجه داشت که این مسئله بسیار اهمیّت دارد، زیرا همة نتایج رعایت احکام شرعی و تقوای الهی در دنیا ظاهر نمی‌شود تا انسان بتواند آن‌ها را تجربه کند; برای مثال ممکن است شخصی سال‌ها نماز بخواند، ولی در فقر و فلاکت و پریشانی زندگی کند و اگر در ظاهر از او بپرسند از این همه نماز چه نتیجه‌ای گرفته‌ای‌، جوابی برای گفتن نداشته باشد، زیرا نتیجة واقعی نماز در آخرت ظهور می‌کند که روز ظهور باطن انسان‌ها و اعمال و سریرت‌هاست‌: "یَوْم‌َ تُبْلَی السَّرَآغ‌رُ ;(طارق‌،9) در آن روز که اسرار نهان‌، آشکار می‌شود." این مطلب درست است که نماز دارای آثار دنیوی هم هست‌، ولی به این سادگی نمی‌شود آثار مخصوصی را به نماز نسبت داد، زیرا شما هر اثری را که بیان کنید ممکن است مشابه آن را ـ هر چند ظاهری ـ در افراد بی نماز هم نشان دهند; البته در برخی موارد، نقل تجربه‌های دینی‌، اثر مثبت دارد، ولی اعمال دینی همواره دو سویه هستند; یعنی هم می‌شود آثار بد و هم آثار خوب را به آن‌ها نسبت داد; برای مثال‌، شخص با ایمان که خمس مال خود را می‌دهد، هیچ گاه فقر یا شکست در زندگی را به خمس یا زکات دادن نسبت نمی‌دهد، بلکه به گناهان و یا مقدرات الهی منسوب می‌کند، ولی شخصی که ایمان چندانی ندارد، اگر یک بار خمس و یا صدقه بدهد و پس از آن‌، اُفت اقتصادی پیدا کند، آن را به خمس و صدقه نسبت می‌دهد.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.