یک شخصی در یک خانواده به عنوان پدر خوانده نماز نمیخواند و کمی هم غیبت و بسیار دروغ میگوید. نماز و روزهاش فقط در ماه رمضان است. افراد خان
انسان در مقابل هر عمل زشت و منکری که قرار میگیرد سه وظیفه دارد اول آنکه خود را از عمل زشت و بد محافظت کند تا به آن آلوده نگردد دوّم آن که زیر دستان و کسانی که اداره و تربیت آنها به دست اوست را از آن عمل زشت محافظت کند سوم آن که در صورت امکان امر به معروف و نهی از منکر کند. خداوند متعال به دو وظیفه اول در یک آیه اشاره دارد و میفرماید: "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوَّاْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا;(تحریم،6)، ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانوادة خویش را از آتش ]که هیزم آن انسانها و سنگهاست[ نگه دارید." و درباره وظیفة سوم یعنی امر به معروف و نهی از منکر آیات متعددی در قرآن وارد شده است: "وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَر;(آلعمران،104)، باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند." امّا امر به معروف و نهی از منکر در عین آن که وظیفهای شرعی برای انسان است ولی امری بسیار دقیق و حساس است که اگر بجا و به مورد این وظیفه اجرا نشود نه تنها تأثیر مثبت ندارد بلکه تأثیر منفی نیز خواهد داشت. و اکنون که شما با این گونه رفتارهای پدر خواندة خود روبرو هستید از دو جهت وظیفة شما سنگینتر میشود یکی آن که در محیط خانواده قرار دارید و کوچکترین سهلانگاری و لغزش میتواند آثار نامطلوب طولانی در پی داشته باشد و از طرف دیگر با پدر خواندة خود روبرو هستید که احترام او مانند احترام پدر بر شما واجب است. دو چیز به شما توصیه میشود یکی آن که از اعماق دل خواهان هدایت پدرخواندة خود باشید تا رفتارها و عکس العملهای شما رنگ محبّت داشته باشد نه رنگ خصومت و رودرروئی، دوم آنکه چنان او را نهی از منکر کنید که اوّلاً ابهت او در خانواده شکسته نشود و ثانیاً مؤثر واقع شود و متوجه شود که شما از عمق جان خیر او را میخواهید. انسان از وضعیّت شما به یاد واقعة معروفی میافتد که برای امام حسن و امام حسینپیش آمد. این دو امام همامپیرمردی را دیدند که وضویش را درست نمیگیرد. از آن جا که این دو امام در سنّ کودکی بودند برنامة جالبی ریختند تا هم امر به معروف کرده باشند و هم به پیرمرد اهانت نشده باشد. نزد پیرمرد رفته از او تقاضا کردند تا وضوی آنها را تماشا کند و قضاوت کند که کدامیک ]از امام حسن و امام حسین:[ وضوشان صحیح است و کدام یک غلط است. وقتی آن دو بزرگوار در نهایت صحّت وضو گرفتند، پیرمرد خطاب به هر دو عرض کرد: فرزندان عزیزم وضوی هر دوی شما درست بود این وضوی من است که ایراد دارد. نکتهای که در آخر قابل توجه است این است که نسبت دادن بینمازی و دروغ و غیبت به دیگران بسیار مشکل است و گاهی انسان در برداشت خود عجله کرده و اشتباه میکند. از این جهت نیز شما را به جستجو نکردن در اعمال دیگران و حمل بر صحّت کردن اعمال آنان دعوت میکنیم.(هزار و یک داستان پیرامون نماز و نمازگزار، عباس عزیزی، ص 72، نشر: نبوغ.)
اضافه کردن دیدگاه جدید