لطفاً تفاوتهای کلمههای ذیل را بیان کنید. "حرص با طمع"، "تهمت با بهتان"، "کبر، تکبر و استکبار"، "کرامت و معجزه" و "حب، خلیل و وُدّ".
حرص و طمعدر عربی "حرص" به معنای علاقه شدید است (توبه، 125) و طمع به معنای "چشم داشتن و امید داشتن" میآید; چنانکه در آیه 82 سورة شعرأ آمده است: "والَّذی اَطمَعُ اَن یَغفِرَ لی خَطی ?‹َتی یَومَ الدّین; او کسی است که امید دارم گناهانم را در روز جزا ببخشد."( قاموس قرآن، سیدعلی اکبر قرشی، واژههای "حرص و طمع"; شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، جعفر شریعتمداری، واژههای "حرص و طمع". ) بر فرض که هر دو در یک معنا که همان حرص و علاقه شدید باشد، به کار برده شوند; چنان که در زبان فارسی چنین است; حرص شدیدتر از طمع است; یعنی واژه حرص علاقه بیشتر و جدیت بیشتر را در رسیدن به مطلوب میفهماند.( معجم الفروق اللغه، تنظیم از بیت اللّه بیات، واژه "حرص و طمع"، جامعه مدرسین. ) کبر، تکبر و استکبار ریشه این سه واژه یک چیز (کبر) است و در واقع به معنای بزرگی و خودبینی میآید. منتها چون بابهای این کلمه ها متفاوت است به حسب این باب ها معانی گوناگونی به خود میگیرد. بنابراین "کبر" به معنای بزرگی و خودبینی است (بقره، 11) تکبّر نیز، به همان معنا است و در آن تکلف منظور است; یعنی به زور خود را کبیر دانستن. و استکبار به معنای اظهار بزرگی و تکبر است با آنکه شخص اهلش نیست.( قاموس قرآن، سیدعلی اکبر قرشی، واژه "کبر". ) کرامت و معجزهکرامت و معجزه از اصطلاحات کلامی هستند. معجزه عبارت است از امر خارق العادهای که با ارادة خدای متعال از شخص مدعی نبوت، ظاهر شود و نشانه صدق ادّعای وی باشد. در مقابل معجزه، که سه قید داشت، کرامت دو قید دارد و تعریف آن عبارت است از: امر خارق العادهای که با ارادة خدای متعال از یکی از اولیای الهی ظاهر شود. میان دانشمندان، در این که آیا معجزه مخصوص پیامبران است و کرامت از آن دیگران، اختلاف است. برخی معجزه را مختص پیامبران دانستهاند: اَمّا برخی دیگر مانند آیت اللّه مصباح یزدی، امور خارق العادهای که امامان: برای اثبات امامت خود میآوردند را نیز، جزء معجزه ها دانستهاند نه کرامات.( ر.ک: آموزش عقاید، آیت اللّه مصباح یزدی، ج 2، ص 54، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی. ) بهتان و تهمتبهتان، به معنای دروغ بستن، افترا گفتن، ناروایی را به کسی نسبت دادن است، چنان که یهود چنین عملی را نسبت به حضرت مریم مرتکب شدند: "وقَولِهِم عَلیَ مَریَمَ بُهتـَنـًا عَظیما" (نسأ، 156) تهمت به معنای گمان بد بردن و نسبت ناروا به کسی دادن است.( ر.ک: شرح و تفسیر لغات براساس تفسیر نمونه، جعفر شریعت مداری، واژه "تهمت" / معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه "تهمت و بهتان"، لغت نامه دهخدا. ) از معانی که برای هر دو ذکر شد شاید بتوان استنباط کرد که تهمت اعم از بهتان است و تهمت حتی گمان بد بردن را نسبت به کسی شامل است. خلیل، حُب، وُدّ خلیل به معنای دوست از خُلّه به معنای مَودّت و دوستی است. حُب به معنای دوست داشتن و خواستن و تمایل به چیزی که آن را انسان خیر میپندارد. این تمایل و محبت سه گونه است. 1. محبت و دوستی برای خرسند شدن و لذت بردن; 2. محبتی که برپایه بهره مندی معنوی باشد; 3. محبت برای فضیلت و بزرگداشت. وُد نیز به معنای دوست داشتن است.( قاموس قرآن، همو، ذیل واژههای یاد شده / شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، همو، ذیل واژهها. ) در فروق اللغه آمده است: تفاوت بین حُبّ و ودّ این است که وُدّ یک امر طبعی و کشش درونی است اَمّا حب، هم امری طبعی و هم از روی حکمت وهم است. برای نمونه، میتوان گفت احب الصلاة ولی اَودّ الصلاة درست نیست; چرا که معمولاً افراد به طبع خود اشتیاق به نماز ندارند و دوست داشتن آن به خاطر حکمتی است که با عقل دریافت میشود. اَمّا تفاوت خلیل با آن دو در این است که "خلیل" از خلّه با نوعی تکریم و اختصاص همراه است، اَمّا حب و ودّ شاید با تکریم همراه باشند و شاید نباشند. لذا در مورد حضرت ابراهیم میتوان گفت: "ابراهیم خلیل اللّه" چون خداوند حضرت ابراهیم را با برگزیدن به رسالت و خلیل قرار دادن نوعی تکریم کرده است. اَمّا در همین مثال جایز نیست بگوییم "اللّه خلیل ابراهیم". زیرا حضرت ابراهیم قادر بر چنین تکریمی نبودند.( ر.ک: معجم الفروق اللغه، پیشین، واژههای "حب" و "خلیل". )
اضافه کردن دیدگاه جدید