عمل صالح را به طور کامل توضیح داده بگویید آیا عمل صالح در هزارههای گذشته یا قرون اخیر، در یک یا چند تعریف قابل ارائه است؟
عمل صالح، آن چنان مفهوم وسیع و گستردهای دارد که تمام فعالیتهای مثبت، مفید و سازنده، در همة زمینههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... را شامل میشود، اما از نظر عقل بنابر آن که قائل به حسن و قبح ذاتی در افعال شویم و این که عقل در فهم آن استقلال دارد، عمل صالح در طول دوران زندگی بشر، یک معنا دارد و آن مطابقت آن با "عدالت" است، ولی اگر حسن و قبح افعال را امری اعتباری دانستیم که البته این سخن مردودی است، بستگی به این دارد که معتبر چه معیاری، از حسن و قبح داشته باشد، ولی عمل صالحی مفید است که همراه با ایمان به خداوند متعال باشد. به این نمونهها دقت بفرمایید: "مَنْ عَمِلَ صَـَـلِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَیَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُو حَیَوَةً طَیِّبَةً;(نحل،97) هرکس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم."; "وَ الْعَصْر # إِنَّ الاْ سًِنسَـَنَ لَفِی خُسْر # إِلآ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّـَـلِحَـَت;(عصر،1-3) قسم به عصر، که انسانها در زیان هستند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند." در این جا این سؤال پیش میآید که چرا عمل صالح در قرآن، همراه با ایمان ذکر شده است; در حالی که انجام آن، بدون ایمان نیز امکان دارد؟ پاسخ آن است که: اگر انگیزة ایمانی در کار نباشد، غالباً عمل آلوده میشود، مگر در موارد بسیار استثنایی; امّا اگر ریشههای درخت عمل صالح، از آب توحید و ایمان به "الله" سیراب گردد، کمتر ممکن است، آفاتی همچون عجب، ریا، شهرتطلبی، خودبینی، تقلب، منت گذاری و غیره در آن راه یابد. به همین دلیل، قرآن، عمل صالح را هنگامی که همراه با ایمان باشد، عمل صالح میداند; پس از نظر قرآن، عمل صالح و کامل، عملی است که منجر به حیات طیبه و پاکیزه شود و این میسّر نمیشود، مگر آن که همراه باایمان باشد; البته در برخی روایات، عمل صالح، به "مواسات" و "مساوات" ـ با برادر دینی ـ تفسیر شده است. که اشاره به برخی موارد عمل صالح است، نه آن که عمل صالح فقط مواسات و مساوات باشد. مکاتب مادّی، اگرچه در ظاهر، عمل صالح را به عمل مثبت و ارزنده تفسیر میکنند، ولی بیشک، از مقوله ایمان و نقش آن در استحکام و تداوم عمل صالح، بیخبرند.(ر. ک: تفسیر نمونه، آیة الله ناصر مکارم شیرازی، ج 27، ص 300 و ج 10، ص 391 - 393، نشر دارالکتب الاسلامیه.))
اضافه کردن دیدگاه جدید