آیا این درست است که کسی بخواهد برای اجرای عدالت، دنبال به دست آوردن مقام و قدرت باشد؟
چنان که در جواب قبلی گفته شد، ارزش هر عملی، با نگاه به هدف و انگیزة آن کار سنجیده میشود. اگر قدرت برای بسط و توسعه عدالت باشد، چیز مطلوبی است و انسان میتواند برای به دست آوردن آن حرکت کند. پیامبران آمدهاند که مردم، خود به قسط و عدالت قیام نمایند، امّا همیشه جامعه این گونه نیست، و کسانی سدّ حرکت عدالت خواهی مردم میشوند که برای از بین بردن آنها نه تنها قدرت، مطلوب بوده، بلکه لازم است. خدای متعال میفرماید: "لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنـَتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتـَبَ والمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ واَنزَلنَاالحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ;(حدید، 25) ما رسولان خود را با دلایل روشن، فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است." هدف انبیا، این بوده که مردم، خود مجری قسط و عدل باشند، ولی از آن جا که به هر حال در یک جامعة انسانی، هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا، بالا باشد، باز افرادی پیدا میشوند که سر به طغیان بردارند، و مانع اجرای عدل شوند; خدای متعال میفرماید: ما آهن را نازل کردیم که با این جمله، قدرت و ضمانت اجرایی را بیان فرموده است.(تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 23، ص 372، دارالکتب الاسلامیه.) لذا کسب قدرت، برای بسط عدالت، امر مطلوبی است، ضمن این که قرآن، نمونه هم معرفی میکند; حضرت یوسفغ برای تأمین معاش مردم و بهبودی وضع جامعه، خود تقاضای قدرت و وزارت مینماید: "قالَ اجعَلنی عَلیَ خَزاغنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ;(یوسف، 55) یوسف گفت: مرا سرپرست خزاین مصر قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم." برای حفظ مصالح عمومی و بسط عدالت، گاهی اوقات، باید در حکومت ظالمان، نیز عهدهدار قدرت شد، تا در تاریکیها، نوری بیفروزد و یوسف هم به همین خاطر، این مسئولیت را پذیرفت.(برگرفته از تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 10، ص 6، دارالکتب الاسلامیه.) لذا، حرکت به سوی قدرت، برای اجرای عدالت، امری مذموم محسوب نمیگردد، ولی باید توجه داشت که آن چه مهم است، اجرای عدالت است; حال اگر اجرای عدالت، نیاز به قدرت و توان داشت، از باب وسیله، باید آن را کسب کرد.
اضافه کردن دیدگاه جدید