هواهای نفسانی بیشتر در چه اموری بروز می‌کند و راه خلاصی از آن چیست‌؟

هوای نفس‌، یکی از عوامل مهم سقوط انسان است‌. شناخت این عامل و گستره و راه مبارزه با آن نقش عمده‌ای در رسیدن به ارزش‌های اخلاقی دارد. ماهیت هوای نفس‌با مروری به آیات و به ویژه آیات سوره شمس معلوم می‌شود که خداوند، بُعدی از نفس آدمی را فطریات (مختص انسان‌هاست مانند حقیقت جویی‌، خداشناسی‌) و بعدی از آن را غرایز (مشترک میان انسان و حیوان مانند شهوت‌، غضب و...) قرار داده است‌. امور فطری همیشه برای انسان کمال محسوب می‌شوند، امّا غریزه‌ها به خودی خود خیرند تا مادامی که به تفریط وافراط کشیده نشده باشند. به عبارت دیگر، دقت در تعبیر وترتیب در آیات سوره شمس‌، مراتب وجود انسان رانمودار می‌سازد. در ابتدا، مرتبه تسویه نفس و پس از آن الهام و نمایاندن راه فجور و تقوا قرار دارد و سپس انسان به دو قسمت متمایز تقسیم می‌گردد; یکی شخصیت تشخیص دهنده و گزیننده و متصرف و دیگری نفس منفعل و اثرپذیر; نفس از یک‌سو تحت تصرف و مبدأ اندیشه و مختار است‌، از سوی دیگر چون به قوا و ادراکات حسی و اعضأ بدنی پیوسته است‌، از آن‌ها اثر می‌پذیرد و خود را با خارج مرتبط می‌دارد. اگر مبدأ اندیشه و اختیار، توانست هدف‌های برتر و اصیل را برگزیند و با قدرت تقوا، انگیره‌های شهوات و امیال را از طغیان باز دارد، نفس از آلودگی پاک می‌شود و استعداهایش رشد می‌یابد; "قَدْ أَفْلَح‌َ مَن زَکَّغ‌هَا" در غیر این صورت‌، بندهای تقوا گسیخته و راه فجور و شهوات پست باز می‌گردد. "وَ قَدْ خَاب‌َ مَن دَسَّغ‌هَا" که به آن هوای نفس گفته می‌شود.(پرتوی از قرآن‌، آیت‌الله طالقانی‌، ج 4، ص 112، شرکت سهامی انتشار.) به تعبیر دیگر اگر نفس به جای انتخاب کمال‌ها، میل‌های غریزی و کشش‌های کور را که میل به افراط یا تفریط دارند و تنها ارضأ خود را می‌خواهند و بس‌، انتخاب کند، بدون آنکه فکر کند نتیجه بعدی آن چه می‌شود و غرض او صرفاً لذت‌های زودگذر باشد، به این انتخاب‌، پیروی هوای نفس گفته می‌شود که پیروی از آن‌، موجب آلودگی نفس شده و گاهی انسان را از ایمان آوردن باز می‌دارد و به انحرافات عمیقی می‌کشاند. به این جهت است که در قرآن‌کریم در آیات متعددی آلوده شدن به این رذیله اخلاقی را نکوهش می‌کند. و بر مواظبت از نفس و کنترل تمایلات و خواسته‌های آن تأکید می‌کند; برای نمونه در مورد "بلعم باعورا" می‌فرماید: اگر می‌خواستیم وی را بالا می‌بریم به وسیله آن ]آیات‌[ ولیکن او به زمین چسبید و از هوای خویش پیروی کرد و همین سبب انحراف او شد. در آیه دیگری آمده است‌: "وَلاَ تُطِع‌ْ مَن‌ْ أَغْفَلْنَا قَلْبَه‌ُ عَن ذِکْرِنَا وَ اتَّبَع‌َ هَوَلـَه‌ُ وَ کَان‌َ أَمْرُه‌ُ فُرُطًا; (کهف‌، 28) و پیروی نکن از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل ساخته‌ایم و از هوای خود فرمان می‌برد و کار او از حد گذشته است‌". و نیز: (طه‌، 16) ; (فرقان‌، 43) ; (جاثیه‌) ; (قمر، 2 و 3) و... گسترة هوای نفس‌تقریباً از تعریفی که برای هوای نفس آمد، معلوم می‌شود که گسترده هوای نفس همة گناهان را در بر می‌گیرد. و به طور کلی عواملی را که موجب ضعف ایمان‌، سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان از اصل می‌شوند، می‌توان تحت عنوان عام در هوای نفس طرح و بررسی کرد. در این بین حتی محبت دنیا و شیطان که از نظر وجودی از عوامل مستقل سقوط انسان هستند نیز از تأثیر هوای نفس بیرون نیستند; انسانی که تابع هوای نفس است محبت دنیا در او پدید می‌آید و شیطان نیز هواها و خواسته‌های نفسانی را تأیید می‌کند; از این رو، چنان‌چه کسی هوای نفس نداشته باشد محبت دنیا و شیطان نیز بر او تسلطی نخواهد داشت‌. حاصل آن که آنچه ما را از رسیدن به ارزش‌های اخلاقی باز می‌دارد، تحت عنوان "هوای نفس‌" قرار می‌گیرد.(ر.ک‌: اخلاق در قرآن‌، آیت اللّه مصباح یزدی‌، ج 1، ص 236، مؤسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی‌;.) راه‌های مبارزه با هوای نفس‌برای مبارزه با هواهای نفسانی و علاج این بیماری‌، لازم است در نفس انسان‌، یک عامل تکوینی مؤثر و نیرومند ایجاد شود، تا بتواند در برابر آن به مقاومت پردازد. باید در مقابل انگیزه‌های شیطانی ـ از راه اندیشة درست ـ انگیزه‌های رحمانی را ایجاد، بیدار و هشیار کرد; زیرا انگیزه‌ها به طور کلّی اعم از شیطانی یا رحمانی‌، فطری انسان هستند و در سرشت وی جای دارند و شرایط خارجی باید آن‌ها را شکوفا کند و در نهایت در میدان نفس انسان‌، جولان دهند، وقتی انسان می‌خواهد آن‌ها را از تاخت و تاز باز دارد باید در برابر آن‌ها انگیزه و نیروی قوی‌تری ایجاد شود، تا بتواند بر آن‌ها غالب آید. انسان باید باور نیروهای رحمانی را به جایی برساند که عالم را محضر خدا بدانند و در حضور خدا که ناظر و حاضر است مرتکب گناه نشوند خداوند می‌فرماید: "أَلَم‌ْ یَعْلَم بِأَن‌َّ اللَّه‌َ یَرَی‌َ;(علق‌،14) آیا او ندانست که خداوند ]همه اعمالش را[ می‌بیند؟!". در فرازی از دعای شعبانیه می‌خوانیم‌: "خداوندا! توانی در من نیست تا بدان از عصیان و سرپیچی تو روی گردانم‌، مگر به هنگامی که برای محبت خود بیدار و هشیارم کرده باشی‌".(ر.ک‌: مفاتیح الجنان‌، شیخ عباس قمی‌، ص 297 ـ 303، انتشارات مطبوعات دینی‌.) بنابراین‌، راه مبارزه با هواهای نفسانی این است که کشش‌های دیگری در مقابل آن‌ها باشد و تقویت شود و بر آن‌ها پیروز گردد. از جمله عواملی که می‌تواند این کشش‌های پنهان را فعال و بیدار سازد فکر و ادراک هستند. حکما می‌گویند: ادراک عامل شوق است‌; چرا که‌، آن میل نهفته به وسیلة درک و شعور، زنده و برانگیخته می‌شود و لازم است به این وسیله آن‌ها تقویت شوند. خداوند متعال همواره انسان را به تفکر و درک صحیح دعوت می‌کند، چنان که می‌فرماید: "... کَذَ َلِکَ یُبَیِّن‌ُ اللَّه‌ُ لَکُم‌ُ الاْ ?َیَـَت‌ِ لَعَلَّکُم‌ْ تَتَفَکَّرُون‌َ;(بقره‌،219)...خداوند این چنین آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید اندیشه کنید". افزون بر این‌، فکر درباره اصول دین ـ توحید، نبوت‌، معاد ـ فکر دیگری هم لازم است تا انگیزه عملی متناسب با این افکار، و هماهنگ با این اصول نیز، در ما زنده شود; زیرا بعد از درک اصول‌، جهت شوق به اطاعت از خدا و ایمان و التزام عملی در انسان‌، اندیشه کردن دربارة چیزی که با شوق‌، سنخیت و تناسب دارد لازم و مؤثر است‌; چون ریشة تمام فعالیت‌های انسان‌، خوف و رجا است پس برای وادار شدن به کار و تلاش و حرکت‌، باید کاری کرد که ترس و امید در انسان بر انگیخته شود خداوند می‌فرماید:"وَ أَمَّا مَن‌ْ خَاف‌َ مَقَام‌َ رَبِّه‌ِ وَ نَهَی النَّفْس‌َ عَن‌ِ الْهَوَی‌َ # فَإِن‌َّ الْجَنَّة‌َ هِی‌َ الْمَأْوَی‌َ;(نازعات‌،40و41) و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست‌". بنابراین‌، پس از بیدار کردن علم و اعتقاد، لازم است در آثار ایمان بیندیشیم تا توجه به آثار و نتایج خوب آن در نقش یک انگیزه نیرومند ما را به تحصیل اختیاری ایمان وا دارد و نیز به آثار نامطلوب کفر بیندیشیم تا ما را از آن باز دارد و از این‌جاست که قرآن نیز تأکید فراوان دارد تا در این‌باره هر چه بیشتر بیندیشیم‌. قرآن کریم نیز رعایت همین مراحل را لازم می‌داند و دربارة برطرف کردن ضعف اعتقادی و محکم کردن اصول دین می‌فرماید: "إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَـَطِین‌َ أَوْلِیَآءَ لِلَّذِین‌َ لاَ یُؤْمِنُون‌َ;(اعراف‌،27) ما شیاطین رادوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند". همچنین دستور می‌دهد که باید رذایل اخلاقی و وسوسه‌های شیطان و نفس را باید دفع کرد: "وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَ َت‌ِ الشَّیْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِین‌ٌ;(انعام‌،142)... و از پی گام‌های شیطان نروید که او برای شما دشمن آشکار است‌" و نیز سورة بقره‌، آیه 268 و نسأ، 60 و...(ر.ک‌: اخلاق در قرآن‌، آیت الله مصباح یزدی‌، ج 1، ص 210 ـ 213، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی / تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 19، ص 344، دارالکتب الاسلامیة‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.