آیا به عقیدة شما منظور از "فساد قلب‌"، خرابی خون است و یا بر عکس‌، صحت خون‌، سالم بودن آن می‌باشد؟ در قرآن عظیم الشأن‌، عقل‌، اراده‌، ایما

"قلب‌" در قرآن به معانی گوناگونی آمده است‌، از جمله‌: 1. عقل و درک‌: در سورة "ق‌" می‌خوانیم‌: "اِن‌َّ فی ذَلِکَ لَذِکری‌َ لِمَن کان‌َ لَه‌ُ قَلب‌ٌ; (ق‌،37) در این مطالب‌، تذکر و یاد آوری است برای آنان که نیروی عقل و درک دارند." 2. روح و جان‌: در سورة "احزاب‌" آمده است‌: "واِذ زاغَت‌ِ الاَبصـَرُ وبَلَغَت‌ِ القُلوب‌ُ الحَناجِرَ; (احزاب‌،10) هنگامی که چشم‌ها از وحشت فرومانده و جان‌ها به لب رسیده است‌." 3. مرکز عواطف و احساسات‌: در سورة "انفال‌" آمده است‌: "سَاُلقی فی قُلوب‌ِ الَّذین‌َ کَفَروا الرُّعب‌َ; (انفال‌،12) به زودی در دل کافران ترس ایجاد می‌کنم‌." و در جای دیگر می‌خوانیم‌: "فَبِما رَحمَة‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ لِنت‌َ لَهُم ولَو کُنت‌َ فَظـًّا غَلیظَ القَلب‌ِ لاَ نفَضّوا مِن حَولِکَ; (ال عمران‌،159)... اگر سنگ دل بودی‌، از اطراف تو پراکنده می‌شدند."( تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 1، ص 88 ـ 89، نشر دارالکتب الاسلامیة‌. ) مواردی که قرآن‌، سلامتی و مرض را در مورد مؤمنان و منافقان‌، به قلب نسبت می‌دهد، مقصود، روح و جان انسان است‌، نه قلب صنوبری شکلی که در سینة انسان مشغول کار است‌: "فی قُلوبِهِم مَرَض‌ٌ فَزادَهُم‌ُ اللّه‌ُ مَرَضـًا; (بقره‌،10) در دل‌های آن‌ها]منافقان‌[ یک نوع بیماری است و بر اثر لجاجت آنان‌، خدا بر این بیماری می‌افزاید." پس مقصود، قلب مادی آن‌هانیست‌، زیرا، قلب صنوبری بسیاری از آنان‌، از قلب صنوبری شکل مؤمنان هم سالم‌تر است‌. و اما آن جا که از سلامت قلب سخن به میان می‌آید، می‌فرماید: "اِلاّ مَن اَتَی اللّه‌َ بِقَلب‌ٍ سَلیم‌; (شعرأ،89) مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید." که در این جا مقصود، روح سالم است‌، زیرا برخی از پرهیزگاران وقتی از دنیا می‌روند، با بیماری قلبی از دنیا می‌روند، ولی اهل بهشت هستند، و آن جا که اراده و تفکر را به قلب نسبت می‌دهد، منظور عقل است‌: "فَتَکون‌َ لَهُم قُلوب‌ٌ یَعقِلون‌َ بِها; (حج‌،46) تا دل‌هایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند."

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.