در قرآن و احادیث. شنیدم که موقعی پدر و مادر حرفی میگویند نباید جوابشان را بدهید، اگر حرف زور باشد باید چه کار کنیم در مورد ازدواج خواهرم به
برای روشن شدن مسأله، توجّه به نکات ذیل، لازم است. الف: حق پدر و مادر، باید توجّه داشت از منظر قرآن، والدین حق بزرگی بر گردن فرزندان دارند، قرآن میفرماید: "وقَضیَ رَبُّکَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِیّاهُ وبِالوَلِدَینِ اِحسـَنـًا; (اسرأ، 23) و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید." این حکم الهی است که به پدر و مادر باید نیکی نمود و بعد از توحید، از مهمترین واجبات است چنان که عقوق آنها، بزرگترین گناه بعد از شرک به خداست. و به خاطر همین اهمیّت بعد از حکم توحید آن را ذکر کرده است. از نظر قرآن، قوام جامعه انسانی تا حدود زیادی به رابطه عاطفی بین والدین و فرزند، استوار است که اگر این رشته ارتباط بگسلد شیرازه اجتماع نیز به هم میخورد.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 13، ص 80، جامعه مدرسین قم. ) ب: محدوده و قلمرو تبعیت از والدین، نکته دیگری که باید روشن شود این است که با توجه به لزوم اطاعت از والدین، قلمرو اطاعت آنها تا کجاست؟ و کجا فرزند حق اطاعت را ندارد! قرآن مجید یک اصل کلّی را بیان میفرماید: "ووصَّینَا الاِنسـَنَ بِوَلِدَیهِ حُسنـًا واِن جـَهَداکَ لِتُشرِکَ بی ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلاتُطِعهُما" (عنکبوت، 8) آیه فوق، قلمرو تبعیّت را مشخص میکند که در خلاف امر پروردگار و شرک به او، نباید به بهانه لزوم اطاعت، از آنان پیروی نمود، علت آن هم روشن است که اگر دعوت به شرک کنند این، دعوت به جهل و عبارت از چیزی است که بدان علم نداریم و خدای متعال از تبعیّت جهل و غیر علم، نهی فرموده است.( همان، ج 16، ص 104. ) بر این اساس یک اصل کلی را میتوان استفاده نمود که هیچ چیز بر ارتباط انسان با خدا نمیتواند حاکم گردد حتی پیوند با پدر و مادر نمیتواند بر آن مقدم شود و این همان حدیث مشهور مولی علی است که "لا طاعة لمخلوق فی معصیته الخالق; اطاعت از مخلوق در عصیان خالق روا نیست"( نهج البلاغه، کلمات قصار، 165 / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 212، دارالکتب الاسلامیة. ) ج: حکم فقهی مسأله: در مورد سؤالی که پرسیدهاید، فقهای عظیم الشأن از جمله حضرت امام میفرمایند: "دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد.( توضیح المسایل مراجع، ج 2، ص 386، مسأله 2376، دفتر انتشارات اسلامی. ) بر این اساس جلب رضایت پدر، شرط صحت ازدواج است البته در مواردی این حکم استثنأ خورده است. از طرفی در ازدواج. زوجین. دختر و پسر باید راضی باشند و کسی حق ندارد آنها را مجبور به ازدواج نماید. و اگر آنها را به ازدواج مجبور نمایند. ولی بعداً راضی شوند، کفایت میکند و صحیح است.( همان. ) بنابراین باید دختر و پدر راضی باشند و باید سعی نمود با صحبت کردن و احترام، نظر آنها را جلب نمود. د: نکته پایانی آن که باید توجه داشت، پدر و مادر خیرخواه فرزند خوداند، معمولاً با توجه به تجربهای که دارند بهتر تصمیمگیری میکنند و معلوم نیست اگر خواهر شما، طبق نظر خود ازدواج میکرد مشکلات کمتری داشت، و باید سعی کنیم با حفظ حرمت والدین، اگر نظر مخالفی داریم آنها را قانع نموده و رضایتشان را جلب نمائیم و در صورت مخالفت، بدانیم آنها مصلحت ما را میخواهند و نا آزمودههای ما را تجربه کردهاند!.
اضافه کردن دیدگاه جدید