مهر زدن
ا سلام و عرض ادب و خسته نباشید و قبولی عبادات
اینجانب سوالی پرسیده بودم که مجموعه شما بسیار زحمت کشیدند و جواب آنرا دادند بسیار ممنوم که دقت و توجه نمودید./. اما فکر کنم متوجه سوال بنده نشدید بنابراین دوباره جزیی تر مطرح می کنم:
سابقه سوال:
عنوان سوال این رفتار خداوند چه سودی دارد؟
متن سوال آیه (های) مورد سوال
: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(6) كسانیكه كافر شدند بر ایشان یكسان است چه ایشانرا اندرز بكنی و چه اندرز نكنی ایمان نخواهند آورد . خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(7) خدا بر دلهاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پردهایست و ایشان عذابی عظیم دارند . وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ(8) يخَُدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ مَا يخَْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ(9) فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمُ بِمَا كاَنُواْ يَكْذِبُونَ(10) و بعضی از مردم كسانیند كه میگویند بخدا و بروز جزا ایمان آوردهایم و لكن ( دروغ میگویند و ) هرگز ایمان نیاوردهاند ( 8) . با خدا و با كسانیكه ایمان آوردهاند نیرنگ میكنند ولی نمیدانند كه جز بخود نیرنگ نمیكنند اما نمیدانند ( 9) . در دلهاشان مرضی است پس خدا بكیفر نفاقشان آن بیماری را زیادتر كرد ، و ایشان بخاطر دروغها كه میگویند عذابیدردناك دارند ( 10) . وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَا ءَامَنَ النَّاس قَالُوا أَ نُؤْمِنُ كَمَا ءَامَنَ السفَهَاءُأَلا إِنَّهُمْ هُمُ السفَهَاءُ وَ لَكِن لا یَعْلَمُونَ(13) وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلی شیَطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُستهْزِءُونَ(14) اللَّهُ یَستهْزِئُ بهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فی طغْیَنِهِمْ یَعْمَهُونَ(15) و چون بایشان گفته میشود مانند مردم ایمان بیاورید میگویند : آیا مانند سفیهان ایمان بیاوریم آگاه باش كه خود ایشان سفیهند و لكن نمیدانند ( 13) . و چون مؤمنان را میبینند میگویند : ما ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود خلوت میكنند میگویند ما با شمائیم ، ما ایشان را مسخره میكنیم ( 14) . خدا هم ایشان را مسخره میكند و همچنان وا میگذارد تا در طغیان خود كور دل بمانند ( 15 ) . مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی استَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضاءَت مَا حَوْلَهُ ذَهَب اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فی ظلُمَتٍ لا یُبْصِرُونَ(17) حكایت آنها چون سرگذشت كسی است كه آتشی بیفروخت تا پیش پایش روشن شود همینكه اطرافش را روشن كرد خدا نورشان بگرفت و در ظلمتهائی رهاشان كرد كه دیدن نتوانند ( 17
) . طرح سوال
: همانطور که در قرآن هم اشاره شده است که انسان را در سختی آفریدیم. هماناانسان در خسران است و ... که کلا نشان می دهد آدمی در زندگی مسیر قهقهرا را طی می کند و به ضرر خود کار انجام می دهد و تلاش خدا و انبیا برای نجات او بوده است و این نگاه را داشته باشیم که ظالم ترین مردم در اصل بدبخترین و احمق ترین مردم بوده اند چرا که راحتی چند روزه دنیا را به عذابی سخت ابدی معاوضه کرده اند. حتی منافقان که خود را زرنگ خطاب می کنند در اصل مورد استهزا خدا هستند و خود را گرفتار کرده اند. حال با این وضع اسفبار و حقارت آمیز بشر چرا خداوند در بعضی جاها از جمله آیات بالا خود عاملی برای بدتر شدن وضع این موجودات مفلوک شده است. هر چند این افراد خود راهها را به خود بستند چرا خداوند که این همه بر بشر نگران و مهربان است این نقش را به عهده گرفته است. چرا ؟ مگر مهلت عمر به انسان برای آزمایش داده نشده است. چرا تا آخر عمر به آنها مهلت نمی دهد. حتی اگر هم می داند آنها به راه راست هدایت نمی شوند. آیا اضافه کردن مرض در دل انسانی مریض که باعث می شود عذاب آن فرد بیشتر شود سودی را متوجه انسانهای اطرافش می کند؟ کور کردن روشنایی کسی که کافر است چه سودی دارد. آیا این اقدامات خارج از انصاف نیست
. پاسخ سوال پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز اگر طبق آيات خداوند بر دل ها و گوش ها مهر نهاده، و بر چشم ها پرده افكنده، مجبورند در كفر باقى بمانند، آيا جبر نيست؟ شبيه اين آيات در موارد ديگرى از قرآن نيز به چشم مىخورد، با اين حال مجازات چه معنى دارد؟ اصرار و لجاجت در برابر حق و ادامه به ظلم و بيدادگرى و كفر سبب مىشود كه پردهاى بر حس تشخيص بيفتد، در سوره نساء مىخوانيم: بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ؛(1) خداوند به واسطه كفرشان، مهر بر دل هاشان نهاده! در سوره مؤمن مىخوانيم: كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ؛(2) اين گونه خداوند بر هر قلب متكبر ستمكار مهر مىنهد! در سوره جاثيه آمده است: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً؛(3) آيا مشاهده كردى كسى را كه هواى نفس را خداى خود قرار داده؟ گمراه شده، خدا مهر بر گوش و قلبش نهاده و پرده بر چشمش افكنده است. سلب حس تشخيص و از كار افتادن ابزار شناخت در آدمى ،در اين آيات معلول عللى شمرده شده است، از قبیل كفر، تكبر، ستم، پيروى هوس هاى سركش، لجاجت و سرسختى در برابر حق. در واقع اين حالت عكس العمل و بازتاب اعمال انسان است . اگر انسان به كار خلاف و غلطى ادامه دهد، تدريجا با آن انس مىگيرد. نخست يك حالت است، بعدا يك عادت مىشود، سپس مبدل به ملكه مىگردد. جزء بافت جان انسان مىشود. گاه كارش به جايى مىرسد كه بازگشت بر او ممكن نيست، اما چون خود آگاهانه اين راه را انتخاب كرده است،مسئول تمام پیامدهای آن مىباشد ،بى آن كه جبر لازم آيد، درست همانند كسى كه آگاهانه با وسيلهاى چشم و گوش خود را كور و كر مىكند تا چيزى را نبيند و نشنود. اگر مىبينيم اين ها به خدا نسبت داده شده، به خاطر آن است كه خداوند اين خاصيت را در اين گونه اعمال نهاده است. عكس اين مطلب نيز در قوانين آفرينش كاملا مشهود است، يعنى كسى كه پاكى و تقوا، درستى و راستى را پيشه كند، خداوند حس تشخيص او را قوي تر مي سازد. درك و ديد و روشنبينى خاصى به او مىبخشد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً (4)؛ اى مؤمنان! اگر تقوا پيشه كنيد ،خداوند فرقان، يعنى وسيله تشخيص حق از باطل را به شما عطا مىكند.(5) اما در مورد نسبت افزایش مرض در مجمع البیان چند وجه در تفسیر آن گفته شده است: الف) مراد از مرض شک است. معنای زادهم الله مرضا این است که با بیان حجج و آیات خدا نه تنها بیدار نشدند، بلکه بر شک آن ها افزوده شد. ب) با ارسال پیامبر در قلوب منافقان ناراحتی ایجاد شد. خدا با قوت دادن به پیامبر بر ناراحتی آن ها افزود. ج) این جمله نفرینی از طرف خدا بر منافقان است ،چون خودشان زمینه هدایت را در خود از بین بردند و دیگر قابل هدایت نبودند. مانند « قاتلهم الله » یا « صرف الله قلوبهم ».(6) وقتي شخصي با اختيار خود خدا را رها كرد و گوش به دستورات الهي نداد و روز به روز بر لجاجت هاي خود افزود،خداوند متعال او را رها خواهد كرد.رهايي خدا اضلال و گمراه كردن است. پی نوشت ها : 1. نساء(4) آیه155. 2. مومن (40)35. 3.جاثیه (45)23. 4.انفال(8)آیه29. 5.آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص84. 6. مرحوم طبرسی ، مجمع البیان ، انتشارات ناصر خسرو ، ج1، ص
مججدا سوال بنده:
1- مهرزدن
آیه (های) مورد سوال:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ-بقره 6
كسانیكه كافر شدند بر ایشان یكسان است چه ایشانرا اندرز بكنی و چه اندرز نكنی ایمان نخواهند آورد .
خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(7)
خدا بر دلهاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پردهایست و ایشان عذابی عظیم دارند .
طرح سوال:
مهرزدن و مهر و موم کردن دلی که قبلا به اذعان خود قرآن نفوذناپذیر و پند ناپذیربوده است چه منطقی برای انجام دارد؟
اضافه کردن دیدگاه جدید