درباره عرش‌، كرسی‌، قلم‌، لوح‌، هفت آسمان و حقایق دیگر غیبی كه در آیات قرآن مشاهده می‌شود، و نیز چگونگی و مراتب آن‌ها نسبت به یكدیگر و وضع

الفاظی كه انسانها برای بیان مشخصات زندگی محدود و مادی خود وضع كرده‌اند هیچگاه نمی‌تواند بیانگر عظمت خداوند یا مخلوقات الهی باشد. از طرفی چون قرآن برای همین انسانها نازل شده و با زبان آنها سخن گفته و از همین الفاظ بهره جسته است‌. با معانی كنایی‌، مقداری از عظمت خداوند و مخلوقاتش را ترسیم نموده است‌. كلمه عرش نیز این‌گونه است‌، زیرا در لغت به معنی‌، "جای سقف‌دار"(المفردات فی غرایب القرآن‌، راغب اصفهانی‌، نشر كتاب‌، 1404 ق‌، ص 329.)، "تخت پایه بلند"(تفسیر نمونه‌، آیة‌الله مكارم شیرازی‌، دارالكتب‌، 1370 ش‌، ج 2، ص 200.)، "مكان مرتفع‌"(المنجد فی اللغة‌، لویس معلوف‌، نشر پرتو، 1371 ش‌، ص 496.)، به كار رفته است‌، ولی در قرآن با توجه به موارد استعمالش در معانی مختلفی اطلاق شده كه تمامی‌آنها در یك نقطه مشتركند و آن اینكه "عرش كنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست‌." در آیه مورد بحث "استوأ بر عرش‌" كنایه از استیلاء خداوند، حكومت‌، مالكیت و تدبیر او بر نظام هستی است‌. چنان‌كه در اطلاقات معمولی نیز گاهی كلمه " بر تخت نشستن‌" كنایه از تسلط و استیلای پادشاه بر كشورش به كار می‌رود. مثلاً می‌گوییم "آن پادشاه در فلان تاریخ بر تخت سلطنت نشست‌" در حالی كه ممكن است آن روز پادشاه اصلاً روی هیچ تختی ننشسته باشد. یا وقتی می‌گوییم "در 22 بهمن سال 1357 محمدرضاشاه پهلوی از تخت سلطنت به زیر كشیده شد" یعنی در آن روز حكومت او پایان پذیرفت‌. در آیات قرآن نیز چنین است مثلاً در آیه "ثم استوی علی العرش‌" یعنی خداوند (پس از پایان یافتن خلقت جهان‌) زمام رهبری مخلوقات را به دست گرفت‌. برای عرش معانی دیگری نیز ذكر شده از جمله‌: 1ـ علم بی‌پایان پروردگار 2ـ مالكیت و حاكمیت خداوند 3ـ هر یك از صفات كمالیه و جلالیه الهی 4ـ قلب پیامبران‌، اوصیا و مؤمنان 5ـ علمی كه خداوند به پیامبران اعطا كرده است‌.(تفسیر نمونه‌، ج 20، ص 35.) "كرسی‌" از "كرس‌" گرفته شده كه به معنای "اصل و اساس‌" است‌، و گاهی نیز به هر چیزی كه به هم پیوسته و تركیب شده‌، گفته می‌شود; به همین جهت به تخت‌های كوتاه "كرسی‌" می‌گویند، گاهی این كلمه كنایه از "علم‌"، و گاهی كنایه از حكومت و قدرت و فرمانروایی بر منطقه‌ای است‌. كرسی در آیه 255 بقره‌: "...وَسِع‌َ كُرْسِیُّه‌ُ السَّمَـَوَ َت‌ِ وَالاْ ئَرْض‌"(آیة‌الكرسی‌) می‌تواند هم اشاره به نفوذ حكومت مطلق و قدرت پروردگار در آسمان‌ها و زمین باشد، و هم به نفوذ علمی او، و هم جهانی وسیع‌تر از این جهان كه آسمان و زمین را در برگرفته است‌.(ر.ك‌: شرح و تفسیر لغات قرآن‌، همان‌، ص 55.) ـ قلم‌: "قلم دو بار در قرآن به كار رفته است كه عبارتند از: "اقْرَأْ بِاسْم‌ِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَق‌...الَّذِی عَلَّم‌َ بِالْقَلَم‌ِ "(علق‌،4) و "ن‌َّ وَ الْقَلَم‌ِ وَ مَا یَسْطُرُون‌َ"(قلم‌،1) یكی از مهم‌ترین رویدادهای زندگی بشر پیدایش خط و راه افتادن قلم بر صفحه كاغذها یا سنگ‌ها بود و همان بود كه دوران تاریخ را از ماقبل تاریخ جدا كرد. "قلم‌" حافظ علوم و دانش‌ها، پاسدار افكار اندیشمندان‌، حلقة اتصال فكری علما و پل ارتباطی گذشته و آیندة بشر است و حتی ارتباط آسمان و زمین نیز از راه لوح و قلم حاصل شده است‌. برخی مفسران "قلم‌" را در آیه 1 سورة قلم به قلمی تفسیر كرده‌اند كه فرشتگان بزرگ خدا وحی آسمانی را با آن می‌نویسند و یا نامة اعمال آدمیان را با آن رقم می‌زنند، ولی به باور برخی دیگر (مانند نویسندگان تفسیر نمونه‌) آیه مفهوم گسترده‌ای دارد كه این تفسیر بیان یكی از مصداق‌های آن است‌; همان گونه كه "ما یسطرون‌" نیز مفهوم وسیعی دارد و تمام آن‌چه را در طریق هدایت و تكامل فكری و اخلاقی و عملی بشر به رشتة تحریر می‌آورند، شامل می‌شود و منحصر به وحی آسمانی یا اعمال انسان‌ها نیست‌.(ر.ك‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مكارم شیرازی و دیگران‌، ج 24، ص 370، دارالكتب الاسلامیة‌، چ 3، قم‌، 1367 ش‌.) هفت آسمان‌: قرآن مجید، درباره آسمان‌ها سه تعبیر دارد: "سمأ"، "سموات‌" و "سموات سبع‌". قرآن درباره زمین از واژه "ارض‌" استفاده كرده و فقط در آیه دوازده سوره طلاق‌: "الله الذی خلق سبع سَمَوَت ومن الارض مثلهن‌" اشاره می‌كند كه زمین‌ها نیز مانند آسمان‌ها هفتگانه‌اند.(تفسیر نمونه‌، ج 24، ص 260، انتشارات دارالكتب الاسلامیه‌.) امّا منظور از هفت آسمانی كه در قرآن بیان شده چیست‌؟ 1. برخی معتقدند كه منظور، طبقات متراكم هوای اطراف زمین و قشرهای مختلفی است كه روی هم قرار گرفته‌.(تفسیر احسن‌الحدیث‌، سیدعلی قرشی‌، ج 1، ص 83، نشر: بنیاد بعثت‌.) 2. مقصود از "سموات‌" و "سموات سبع‌" آسمان‌های هفتگانه است‌; منتها از آیات قرآن چنین استفاده می‌شود كه تمام كرات و ثوابت و سیاراتی كه ما می‌بینیم‌، جزء آسمان اوّل است و شش عالم دیگر وجود دارد كه از دسترس دیده‌ها و ابزارهای علمی امروز ما بیرون است‌. در حال حاضر اطلاع دقیقی از جزئیات آن نداریم و قرآن كریم هم درباره آنها حرفی نزده است‌.(ر.ك‌: المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 17، ص 369، نشر جامعه مدرسین‌، تفسیر نمونه‌، ج 1، ص 168، دارالكتب الاسلامیه‌.) ـ آگاهی‌های ما دربارة حقایق هستی وغیبی بسیار محدود و به برخی روایات كه در تفسیر و تأویل برخی از آن‌ها وارد شده‌، منحصر است‌: "وَ مَآ أُوتِیتُم مِّن‌َ الْعِلْم‌ِ إِلآ قَلِیلاً ;(اسرأ،85) و جز اندكی از دانش‌، به شما داده نشده است‌." بنابراین‌، دریافت حقایق هستی تنها از دانش راسخان در علم (آل‌عمران‌،7) كه اهل‌بیت‌: می‌باشند، میسور است و دریافت بسیاری از حقایق منوط به صفای باطن و ارتقای معنوی است‌.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.