كتاب مقدس قرآن كریم یك كتاب واحد است و هدف نزول آن مشخص مى باشد ; پس چرا چند تفسیر متعدد وجود دارد؟ خواهشمند است توضیحات لازم را مبذول دارید .
براى روشن شدن مطلب دو مسأله را به اجمال مورد توجه قرار مى دهیم : الف ) اسلوب بیانى قرآن و خاستگاه تفسیر :اگر چه قرآن یك كتاب است و از سوى خداى متعال فرود آمده و روشن (مبین ) و هدایت كننده مى باشد ، ولى گاهى ابهام ، كه امرى عارضى و خارج از ذات قرآن و بعضاً ناشى از خصوصیّت سبك بیانى آن است ، پیش مى آید ; زیرا قرآن براى عرضه قوانین كلى و اولیه نازل گشته و لذا به اختصار سخن گفته است (كه این خود موجب ابهام مى گردد) و تفصیل و تبیین جزئیات مطالب را به بیان پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) واگذاشته است .(نحل ،44)مثلا : دستور اقامه نماز در قرآن آمده ، ولى كیفیت و چگونگى و سایر احكام آن به بیان پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) واگذاشته شده است .از طرف دیگر قرآن كریم مشتمل بر معانى دقیق و مفاهیم ظریف و تعالیم و حكمت هایى والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستى است كه توده مردم در عصر رسالت از درك آن ناتوان بودند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پس از آن حضرت ، ائمه اطهار (علیهم السلام)و راسخون در علم ، مى باید به تبیین و شرح جزئیات آن بپردازند ; از جمله این موارد ، مسائل مربوط به صفات جمال و جلال الهى ، مبدأ و معاد و.. . است كه این ها در قرآن به صورت گذرا ، در قالب الفاظ و تعابیر كنایى و استعاره و مجاز و جز آن آمده است كه شرح و بیان آن به بررسى ، تدبر ، دقت نظر و كمك از دانش الهى نیاز دارد .علاوه بر این ، گاه در قرآن ـ به منظور پند و عبرت انسان ها ـ به حوادث گذشته تاریخ و سرگذشت امت هاى پیشین اشارتى رفته است و گاه عادات و رسوم جاهلیت معاصر نزول قرآن ، از قبیل مسأله نسى ء (توبه ، 37) و نهى از ورود به خانه ها از پشت دیوار آن (بقره ، 189) و.. . مطرح شده كه بدون آگاهى از آن ها فهم آیات ممكن نخواهد بود . همچنین قرآن كریم امورى كلى را مطرح ساخته و جزئیات آن را واگذاشته است كه این خود سبب اجمال آیات شده و نیاز به تفسیر دارد و این در حوزه احكام ـ چنان چه پیش تر گذشت ـ و حوزه معارف جریان دارد ; مانند آیه 82 سوره نحل (جنبنده اى كه از زمین خارج خواهد شد و با مردم سخن خواهد گفت ) . از این ها گذشته ، قرآن شامل الفاظى غریب و ناآشنا مى باشد ; چرا كه قرآن از الفاظ چند لهجه عرب بهره جسته و لذا پیش مى آمد كه الفاظى از قرآن بر گروهى از مردم نامفهوم مى نمود كه فهم آن ها نیاز به تفسیر دارد ، مانند بحیره ، سائبه و وصیله .o و.. .اینك با ضمیمه كردن عوامل یاد شده باگذر زمان و زیاد شدن واسطه ها در نقل اخبار ، تعدد منابع و مراجع مورد نیاز تفسیر و گوناگونى آن ها ، تفسیر از سوى اشخاص ناآگاه و گاه مغرض ، طرفداران مذاهب گوناگون كه مذهب خویش را مدرك تفسیر مى دانند ، روایات جعلى و اسرائیلیات و.. .مى توان به اختلاف آراء مفسران پى برد .مثلا : براى روشن شدن واژه "صعید" و "قرآن " و موارد بسیارى دیگر ، باید به اهل لغت مراجعه كرد و اهل لغت ممكن است در بیان معناى این واژه ها و ریشه هاى اشتقاق آن ها اختلاف نظر داشته باشند كه در نتیجه این اختلاف نظرها به حوزه تفسیر كشیده خواهد شد .ب ) پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند : "إنّ للقرآن ظاهراً و باطناً و لبطنه باطناً إلى سبعة أبطن ; (تفسیر صافى ، مقدمه چهارم ) ; همانا براى قرآن ظاهر و باطنى است و براى باطن آن باطن هاى دیگر تا هفت بطن وجود دارد ." و این شیوه و اسلوب براى اشباع استعدادهاى برتر و فهم هاى قوى تر و دقیق تر مردم است كه به فراخور استعدادهایشان از معارف و حقایق پشت پرده بهره گیرند ، و همین امر پدیدار شدن اختلاف تفاسیر و آراء مفسران را باعث شده است ; چرا كه استعداد و فهم مفسران متفاوت است . اضافه بر آن ، ممكن است برخى از تفاوت هاى تفسیرى با هم قابل جمع باشند ، بدین معنا كه تفسیرى ـ مثلا ـ به معناى ظاهرى اشاره دارد و تفسیرى دیگر به معناى پنهانى و به اصطلاح به بطن آن ; از این روى تفاوت هاى تفسیرى را نباید به طور كلى منافى یكدیگر دانست .ر .ك : تفسیر و مفسران ، آیة الله محمد هادى معرفت ، ج 1 ، ص 19 ـ 20 ،
اضافه کردن دیدگاه جدید