مبارزه با خرافات
مقصود قرآن از غل و زنجیرى که در دوران طلوع اسلام به دست و پاى عرب جاهلیت بود ، غل و زنجیر آهنى نیست ، بلکه مقصود همان کفر و شرک ، و اوهام و خرافاتى است که فکر و عقل آن ها را احاطه کرده و آنان را از رشد و بالندگى باز مى داشت چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخش تر از غل و زنجیر آهنین است; زیرا زنجیرهاى آهنین پس از گذشت مدتى از دست و پا برداشته مى شود و فرد زندانى با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگى مى گذارد ، امّا سلسله هایى که از اوهام و اباطیل ، بسان رشته هاى سردرگم ، به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده مى شود; چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه مى باشد ، و او را از هر گونه تلاش ، حتى براى باز کردن این قید و بند; باز مى دارد . انسان با فکر سالم و در پرتو عقل و خرد مى تواند هرگونه قید و بند آهنین را در هم شکند ، ولى فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هرگونه وهم و خیال ، نقشى بر آب و عارى از فایده مى شود .•
به همین جهت قرآن مجید انسان را به پیروى از عقل و دانش و برهان دعوت مى نماید ، و از اوهام و خرافات و عقاید بى اصل و اساس برحذر مى دارد .
خداوند سبحان درباره کسانى که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروى مى کردند و به سخنان پیامبر توجه نمى کردند ، مى فرماید: «صُمّ بُکْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ; (بقره ،171) کر و لال و نابینا هستند; از این رو چیزى نمى فهمند .»
در آیات 15 ـ 22 سوره زخرف نیز درباره برخى افراد پیرو خرافات و اباطیل مى فرماید:
«مَّا لَهُم بِذَ لِکَ مِنْ عِلْم إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ; (زخرف ،20) آنان به این ]دعوى[ دانشى ندارند ]و [جز حدس نمى زنند .»
آیات: بقره ، 116; مائده ، 3 ، 17 ، 18 ، 72ـ77 ، 103; انعام ، 100 ، 136 ، 140 ، 144; یونس ، 18; اسراء ، 40; نحل ، 56ـ59; مریم ، 81 ، 88ـ92; انبیاء ، 24 ، 26 ، 52ـ54; صافات ، 149ـ159; احزاب ، 37 ، و . . .نیز مربوط به برخى خرافات و عقاید باطل مى باشد .•
یکى از کارهاى انبیاى الهى ، مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است که پیامبران الهى خصوصاً پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از طرق مختلفى به مبارزه با آن مى پرداختند ، از آن جمله:
1 . دور کردن مردم از تقلیدهاى کورکورانه ، و سفارش آنان به پیروى از عقل و علم و برهان .
2 . تقویت علم و دانش در میان مردم ، بالا بردن سطح آگاهى و آشنا نمودن آنان با واقعیت ها .
3 . جایگزین کردن عقاید و اخلاق صحیح به جاى خرافات و عقاید باطل .
4 . بازگو نمودن آثار و نتایج منفى خرافه ها .
5 . براى مبارزه با هر خرافه اى باید از راه خاص خودش وارد شد ، براى نمونه ، عرب جاهلیت درباره درمان برخى بیمارى ها دچار اوهام و خرافاتى شده بودند که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) با روش خاصى به مبارزه با آن برخاست . هنگامى که عده اى از اعراب بیابانى که با آویزه جاودیى و قلاده هایى که در آن ها سنگ ها و استخوان ها به بند کشیده مى شد ، بیماران خود را معالجه مى کردند ، خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شدند و درباره مداوا با گیاهان و داروهاى طبى پرسش نمودند; پیامبر فرمود: لازم است بر هر فرد بیمار سراغ دارو رود ، زیرا خدایى که درد آفریده ، دارو نیز آفریده است . حتى موقعى که سعد بن ابى وقاص بیمارى قلبى گرفت ، حضرت فرمود: باید پیش «حارث کلده» طبیب معروف ثقیف بروید ، پس خود آن حضرت او را به داروىِ مخصوصى راهنمایى کرد .
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و اوصیاى گرامى او(علیهم السلام) با راهنمایى کردن مردم به داروهاى زیاد ، با این نوع خرافات یعنى «آویزه هاى جادویى» مبارزه نمودند و ضربه محکمى بر این اوهام که گریبان عرب دوران جاهلیت را گرفته بود ، وارد ساختند .•
پی نوشت ها
----------------------
1 . ر .ک: فروغ ابدیت ، آیت الله جعفر سبحانى ، ج 1 ، ص 54 ـ 62 ، انتشارات دفتر تب
2 . جهت آگاهى از تفسیر آیات مذکور به تفاسیر معتبر مانند: المیزان ، علامه طباطبایی مراجعه کنید.