چرا در موضوعاتی که خداوند در آنها زنان را مورد خطاب قرار میدهد، چیزی به جز حجاب و عفت یا طرز برخورد ظاهری آنان نیست؟ چرا در مورد کارهای خ
قرآن کریم کتاب هدایت همة انسان ها است، چه زن و چه مرد. "شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ هُدًی لِلنّاسِ...; (بقره، 185) ماه رمضان ]همان ماه[ است که در آن، قرآن برای راهنمایی مردم فرو فرستاده شده است..." خداوند با توجه برخی تفاوتهای فیزیکی و عاطفی میان زن و مرد، دو دسته احکام در قرآن بیان فرموده است: یکی احکام مشترک میان زن و مرد، دیگری احکام اختصاصی زن یا مرد. هنگامی که آیات قرآن را مورد بررسی قرار میدهیم، پیمی بریم که بیشتر احکام و دستورات الهی میان زن و مرد مشترک است; مانند: ایمان به خدا، پیامبران، کتابهای آسمانی و قیامت، برپایی نماز، پرداخت زکات و خمس، روزه، حج، انفاق، تقوا، وفای به عهد و پیمان، اطاعت از خدا و رسول و امامان، دوری از کارهای زشت و حرام مانند دزدی، زنا، غیبت، دروغ گویی، اسراف و... افزون بر این که خطابهای قرآن در مورد احکام یاد شده، شامل زن و مرد میشود، در آیة 35 احزاب به ده مورد از موارد مشترک میان زن و مرد تصریح کرده است. موارد متعددی از احکام اختصاصی زنان در قرآن ذکر شده است; مانند: احکام شیر دادن به کودک (بقره، 233) احکام عادات ماهیانة (بقره، 222، 223) احکام طلاق (بقره، 228 ـ 232، 236 و 237) احکام عدة وفات (بقره، 235) احکام ارث زنان (نسأ، 11، 12، 127، 176) احکام زناشویی (نسأ،15، 24) احکام خانوادگی (نسأ، 34، 35) استقلال اقتصادی زنان (نسأ، 2، 6، 20 و 21) احکام ازدواج و مهریه زنان (نسأ، 4، 21 ـ 24; نور، 4، 32) احکام حجاب (نور، 31; احزاب، 32) احکام بیعت پیامبر با زنان (ممتحنه، 12) آن چه بیان شد، اشاره به بخشی از احکام ویژة زنان است; اما باید به این نکته توجه داشت که: همة احکام با تمام جزئیات آن در قرآن نیامده است، بلکه قرآن بیشتر به کلیات اشاره نموده، تفسیر آیات و بیان جزئیات را به پیامبر9 سپرده است. "...واَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون; (نحل، 44)... و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آن چه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی، و امید که آنان بیندیشند." از این رو است که منابع احکام اسلامی; منحصر به قرآن نیست، بلکه عبارت است از قرآن، سنت (سخنان، رفتار و امضای معصومین) اجماع و عقل بنابراین، در قرآن کریم همان گونه که احکام مربوط به مردان آمده، احکام مربوط به زنان هم آمده است; بلکه با توجه به زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت (ر.ک: سورة نحل، آیه 58 و 59) و بیارزش شمردن زنان در آن دوره ـ و او را براساس معیارهای مردانه در تاریخ معاصر سنجیدن ـ، قرآن کریم زن را انسانی مستقل شمرد و او را با ملاکهای متناسب با خودش سنجید و به جامعه معرفی نمود و از طفیلی قرار گرفتن او به شدت مبارزه نموده، راه رسیدن به مقام انسان کامل را فرا روی او نهاده است. در همین راستا زنان نمونه را معرفی نمود و آنان را الگوی همة انسانهای مؤمن قرار داد. از این زنان نمونه، مادر موسی (قصص، 7) حضرت مریم و آسیه همسر فرعون است که به مقام والای انسانی رسیدند و الگوی زنان و مردان قرار گرفتند. (تحریم،11 و 12)
اضافه کردن دیدگاه جدید