الف) با توجه به آیهی 154 بقره که میفرماید: و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید; بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید." منظو
الف) یکی از ویژگیهای مهمّ شهیدان، زنده بودن آنان در نزد خداوند متعال است; قرآن کریم، بر این مطلب تکیه کرده تا آنجا که میفرماید: "هرگز آنان را مرده نپندارید."(آلعمران،169) منظور از "نفهمیدن" در آیه، درک نکردنِ حقیقت زنده بودن شهیدان راه خداست; زیرا بدون شک جسمشان دارای حیات و زندگی نیست و به گفته امام صادق، آن حیات با بدنی است مثالی (=بدنی مجرد از ماده معمولی و همگون این بدن)(تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه حویزی، ج 3، ص 599، انتشارات اسماعیلیان.)و حیاتی است روحانی و برزخی با این امتیاز که در قرب رحمت پروردگار متنعم به انواع نعمتها میباشند. پس مراد از این زنده بودن و زندگی، زنده بودنی است حقیقی نه زنده بودن مجازی، و این حیات، مختص به مؤمنان است; میفرماید: "وَ إِنَّ الدَّارَ الاْ ?َخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ ;(عنکبوت،64) و زندگی واقعی، سرای آخرت است، اگر میدانستند." از آنجا که نوع انسانها، در چهار دیواری محدودِ عالم مادّه، محبوس و زندانی هستند و چیزی که فوق زندگی مادی دنیا باشد را، درک نمیکنند، این حقایق را نمیتوانند بفهمند و فرقی بین شهادت و فنأ نمیگذراند.(رجوع کنید به: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 347، انتشارات اسماعیلیان / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 521، دارالکتب الاسلامیة.) ب ـ واژه "شهادت" و "شهید"، به معنای جان باختن در راه خدا و فدایی در راه او، یکی از مقدسترین واژگانِ قاموس دینی است که در قرآن کریم، از آن به "مقتول فی سبیل اللّه"، تعبیر شده است. در تفاوت "شهادت" با مرگهای دیگر، گفتنی است: مرگ و میرهای اشخاص، اقسامی دارد، برخی در اثر بیماریها و یا حوادث و سوانحی مانند سیل و زلزله است; در بعضی مرگها، پای یک جنایت در کار است مانند کشتار حکمرانان و هوسبازان; و پارهای از مرگها، خود جنایت است مثل خودکشیها و... و یک قسم نیز مرگ طبیعی است، که شخص، عمرش به پایان رسیده و به طور طبیعی میمیرد; در تمامی این اقسام، مرگ افتخارآمیز نیست، بلکه در مواردی مثل خودکشی ملامتخیز نیز است و در مواردی نفله و تلف شدن، به آن اطلاق میگردد; در حالی که "شهادت"، مرگی است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی و یا یقینی آن، فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن، "فی سبیل اللّه" از آن استقبال میکند. رکن دیگر "شهادت"، انتخاب آگاهانه آن است. به تعبیر شهید مطهّری; شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع; این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگهای اجتماع ـ خاصه اجتماعاتی که دچار کمخونی هستند ـ خون جدید وارد میکنند... شهید به خون خود، و در حقیقت به تمام وجود و هستی خود ارزش و ابدیت و جاودانگی میبخشد.(قیام و انقلاب مهدی (به ضمیمه شهید)، شهید مرتضی مطهری;، ص 104ـ106، انتشارات صدرا.) قرآن کریم، ضمن بیان مقام والای شهیدان در نزد پروردگار، فضیلتها و پاداشهای خاصی را برای آنان ذکر فرموده که خود میتواند فرق مهمّ شهادت با سایر مرگها باشد; مثلا خود را خریدار و مؤمنان شهادتطلب را، فروشنده جان آنان، معرفی کرده و بهشت را ثمن و کتب آسمانی را سند این معامله قرار داده است.(توبه،111)(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 8، ص 147.) زنده بودن در نزد خدا و بهرهمندی از روزی خداوند، در عالم برزخ (آلعمران،169) یکی دیگر از ویژگی شهدأ است; این که مورد مغفرت خدا قرار گرفته (آلعمران،157) و اعمالشان هرگز تباه نخواهد شد (محمد،4) و خود شهادت، کفاره گناهان و ضمانت بهشت میباشد (آلعمران،195) همه اینها، اموری است که در مرگهای طبیعی یافت نمیشود. افزون بر اینها، مقام شهدا و شهادت، در اسلام به قدری قداست وعظمت دارد که وقتی میخواهند مقام کسی یا کاری را بالا ببرند، میگویند: مقام فلان شخص (مثل طالب علم برای خدا) برابر است با مقام شهید و یا فلان کار (مثل کار کردن و اداره عائله) برابر است با اجر شهید. در واقع مقام شهید، میزان فضایل بزرگ میباشد.(اللّهم ارزقنا)
اضافه کردن دیدگاه جدید