آیا از نظر قرآن دین میتواند تمدنساز باشد یا خیر؟
پاسخ پرسش نیازمند تبیین و تعریف دین و تمدن است. تمدنتمدن در عرف پارهای از مردم و دانشمندان خودباخته، به معنای لیبرالیسم اخلاقی، برهنگی و... است. در صورتی که مراد از تمدن این معنا باشد، دین با آن به شدت مخالف بوده، و هدفش در مقابل آن است. امّا تمدّن با توجه به معنای لغوی آن ـ نه عرفی ـ اگرچه تاکنون تعاریف متعددی را از سوی صاحبنظران به خود دیده است; ولی غالباً آن را "تخلق به اخلاق شهر و انتقال از خشونت و هجمه و جهل به حالت ظرافت، انس و معرفت"(لغتنامة دهخدا، واژة تمدن.) معنا کردهاند. دینتعریف ما از دین، در نوع حضور دین در جامعه بشری و قلمرو آن، نقش تعیینکنندهای دارد. اگر دین را منحصر به رفتارهای زاهدانه و عبادات فردی بدانیم، نباید از دین انتظاری بیش از اصلاح رفتار فرد داشته باشیم. اما اگر به جامعیت دین در همة ابعاد معتقد باشیم که حق همین است و دانشمندان دینشناسی، چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر و... آن را پذیرفتهاند، در این صورت قلمرو دین وسیع بوده و میتواند در همة زمانها و ابعاد زندگی بشر حضور خود را به اثبات برساند. تعریف علامة طباطبایی از دین چنین است: "آن روش مخصوصی است در زندگی که صلاح دنیا را به طوری که موافق کمال اخروی و حیات دایمی حقیقی باشد تأمین مینماید; پس، در شریعت باید قانونهایی وجود داشته باشد که روش زندگانی را به اندازة احتیاج روشن سازد."(المیزان، علامه طباطبایی، ترجمة محمدباقر موسویهمدانی، ج 2، ص 187 / ر.ک: انتظار بشر از دین، عبدالله نصری.) طبق تعریفی که از دین و تمدن شد روشن میشود که دین نه تنها با تمدن مخالف نیست، بلکه تمدن واقعی را میسازد و هدفی جز پیشرفت، معرفت، دوری از بربریت و...; ـ البته با معیارهای الهی ـ ندارد. اثبات این مدعا نیازمند بررسی عوامل ظهور تمدن است. عناصر و عوامل تمدندر تمدن معمولاً چهار عنصر اساسی وجود دارد: 1. پیدا شدن سنتهای اعتقادی، اخلاقی; 2. پیدا شدن سازمان سیاسی; 3. پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی; 4. تلاش و کوشش در راه علم و گسترش هنر. عوامل تمدنساز یاد شده ـ با معیارهای متفاوت ـ در ادیان مختلف آسمانی، به ویژه دین اسلام، وجود دارد. بهترین مؤید بر آن، استمرار تمدن توحیدی; البته با فراز و نشیبها از پیدایش انسان تاکنون است. در ذیل به اختصار به دیدگاه قرآن، درباره عوامل یاد شده ـ با معیار قرآنی و الهی ـ اشاره میکنیم: بُعد اعتقادی و اخلاقیهر جامعه و تمدنی دارای نوعی عقیده نسبت به جهان و هستی است. و در همة اقوام و ملل نوعی اخلاق وجود دارد. از نظر قرآن کریم، معیارهای تمدن در بُعدهای یاد شده عبارتند از: 1. ایمان به خدای یگانه "إنّ هـَذه أمّتکم أمّة وَحدة و أنا ربّکم فاعبدون" (انبیأ، 92); 2. تسلیم محض در مقابل خداوند (احزاب، 36); 3. تقوی (اعراف، 65); 4. وفای به عهد (مؤمنون، 8); 5. صبر و استقامت (بقره، 177); تعاون (مائده، 2) و... . بُعد مدیریتی و سیاسیپرواضح است سیستم مدیریت و نظام سیاسی یک جامعه، حساسیت و اهمیت زیادی داشته و در پیشرفت یا انحطاط آن نقش به سزایی دارد. اسلام با تبیین نظام سیاسی دقیق و پویا به این بُعد از عامل پیشرفت جامعه و تمدن نیز پرداخته است. قرآن کریم در چند جهت این امر را بررسی کرده است: 1. تبیین صلاحیت شخصی رهبر (مائده، 55; نسأ، 141; بقره، 247; یوسف، 55) 2. وظایف مدیر و رهبر در مقابل مردم (آلعمران، 159; اعراف، 150; انفال، 65) 3. وظایف مردم در قبال رهبر (نسأ، 59; انفال، 62; حجرات، 1; انفال، 27) 4. قانونگذاری (یوسف، 40; آلعمران، 83) بُعد اقتصادییک جامعه متمدن، علاوه بر مسایل معنوی، در بُعد مادی از جمله اقتصاد نیز باید کامل و پیشرفته باشد. از دیدگاه قرآن، شکوفایی و بهبود وضعیت مالی شرایط زیر را میطلبد: 1. پرداختن مالیات (توبه، 103); 2. عدم تراکم ثروت (حشر، 7); 3. مشروعیت در تحصیل مال (بقره، 188); 4. روابط سالم اقتصادی و... بُعد علم و هنر شاید در تاریخ هیچ دین و تمدنی به اندازة دین اسلام تشویق و حمایت از علم و دانش و عالمان و دانشمندان نتوان یافت. از بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث پیشوایان معصوم: این نکته به خوبی روشن میشود. برخی از آیات عبارتند از: "فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَـآغفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوَّاْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون"(توبه، 122) و نیز (کهف، 66; بقره، 129)(ر.ک: همان / معیارها و عوامل تمدن از نظر قرآن، بنیاد باقرالعلوم، دارالقرآن الکریم.)
اضافه کردن دیدگاه جدید