آیا در قرآن کریم آیاتی دربارة حقوق فرزندان وجود دارد؟
آیات متعددی از قرآن کریم، حقوق فرزندان بر والدین را به صراحت و اشاره بیان کرده و ما در حد مجال، برخی از آیات را بیان میکنیم: 1. همة فرزندان، هدیه خدا هستند و باید خدای رزاق را بدین جهت شاکر بود: "یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ; (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه میدهد و به هرکس بخواهد پسر میبخشد." 2. وظیفه مادر در شیر دادن به نوزاد تا دو سال: "وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ; (بقره، 233) مادران، فرزندان خود را تا دو سال تمام شیر بدهند." 3. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر: "وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً; (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید; ماییم که به آنها و شما روزی میبخشیم; آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است." 4. تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی: "وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکَافِرِینَ; (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوهآسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای! پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش." در حالی که سیل همه جا را فرا گرفته حضرت نوحغ درکشتی نجات بود، یک لحظه از وضعیت فرزندش غافل نشد و برای نجات جسم او از غرق شدن و جان او از کفر خطاب به او آیه ذکر شده را بیان فرمود. 5. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان: "وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا; (طه، 132) خانواده ]زن و فرزندان[ خود را به نماز فرمان و خود برآن شکیبا باش." "یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ; (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار." 6. اصلاح و رشد گرایشهای اعتقادی فرزند با پند و اندرز: حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی دربارة توحید الهی و معاد برای او بیان میکند; از جمله میفرماید: "وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِ بْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَابُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ; (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ایپسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است." همچنین آیه 16 همین سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوی خداست. 7. آموزش احکام شرعی: "یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَا أَصَابَکَ; (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پایدار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن." در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا مینماید. 8. آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی: حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورة لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد: ـ نسبت به مردم بیاعتنا نباش وروی از آنان مگردان: "لاتصرّ خدّک للناس" ـ مغرورانه بر روی زمین راه مرو: "و لا تمش فی الارض مرحا" ـ در راه رفتن اعتدال را رعایت کن: " و اقصد فی مشیک" ـ در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتک" 9. مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاههای آنان: پس از آنکه حضرت موسیغ از مجازات فرعون میگریزد و به قریه حضرت شعیبغ میرسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک میکند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت میکند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند: "قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْ ئ'َمِینُ; (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است." حضرت شعیبغ، پیشنهاد دخترش را میپذیرد. این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبربود و میتوانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت. 10. پرهیز از افراط در محبت: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ اَّمَنُوا لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلاَ أَوْلاَدُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ;" (منافقون، 9) ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است." این آیه، مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که از یاد خدا غافل شوند، برحذر میدارد. 11. توجه به آینده فرزندان و امنیت آنها: "وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ اَّمِناً وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ; (ابراهیم، 35) یاد کن هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگار این شهر را ایمن گردن و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دوردار." این آیه نگرانی حضرت ابراهیمرا از آینده فرزندانش بیان میکند. وی از خداوند برای فرزندانش امنیت، سلامت جسمی و اخلاقی را درخواست میکند. 14. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونهایکه او اسرار خود را به آنها بگوید: آیه چهارم سورة یوسف از روابط بسیار نزدیک و صمیمانه حضرت یوسف با پدرشحکایت میکند; به گونهای که حضرت یوسف خواب عجیب و پر رمز و راز خود را تنها برای پدرش نقل میکند." إِذْ قَالَ یُوسُفُ لا ئثَبِیهِ یَا أبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ." 15. فراهم آوردن زمینه مناسب برای بازی و گردش فرزندان: هنگامیکه بردران حضرت یوسف از پدرشان درخواست میکنند که آن حضرت را به بازی و گردش (یرتع و یلعب) ببرند پدر، آنان را از این کار منع نمیکند; تنها نگرانی خودش را از وجود حوادث احتمالی اظهار مینماید. این جملات نشان میدهد که حضرت یعقوب به عنوان یک پدر نسبت به این حق فرزندش آگاهی داشته واز آن استقبال کرده است. آیه مورد نظر چنین است: "أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ." 17. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاریها: در آیات 18 و 83 سورة یوسف، جمله یکسانی از حضرت یعقوبغ خطاب به فرزندانش نقل میشود. ایشان در برابر کوتاهی فرزندان در مراقبت از حضرت یوسف (آیه 18) و برادرش بنیامین (آیه 83) خطاب به آنها میگوید: "بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ"; چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما امری را به اشتباه برای شما آراسته است." گرچه داستانی که آنان برای کشته شدن حضرت یوسف ساخته بودند دروغ بود و جریانی را که دربارة بنیامین و سرقت جام به دست وی نقل میکردند حقیقت داشت (حداقل به خیال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگی و اشتباه در تصمیمگیری شده بودند و امری را که نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنین شرایطی است که حضرت یعقوب تذکر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت کار نادرستشان وظیفه پدری خود را در برابرشان انجام میدهد. 18. پذیرش قول و تعهد فرزندان (حتی در مواردی که قبلاً تخلف کرده باشند): آیات 14 و 66 سوره یوسف از پیمانسپاری فرزندان حضرت یعقوب به ایشان خبر میدهد. آیه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از یعقوب در برابر گرگها و آیه 66 دربارة پیمان آنها برای محافظت از جان بنیامین سخن میگوید. در هر دو مورد، حضرت یعقوبغ با قرار دادن شرایطی قول و تعهد فرزندان را میپذیرد; با این که در مرحلة دوم، سابقه بدقولی و پیمان شکنی نیز داشتهاند; امّا باز هم حضرت یعقوب قسم و پیمان آنها را میپذیرد. قرآن کریم با نقل این ماجرا، وظیفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پیمانهای فرزندان گوشزد میکند و بر تأثیر تربیتی این عمل در رشد و فضایل اخلاقی و اعتماد به نفس آنها صحه میگذارد. 20. امیدوار کردن فرزندان به حل مشکلات: هنگامیکه برادران حضرت یوسف ناامیدانه از یافتن آن حضرت و نجات بنیامین سخن میگفتند و همه چیز را از دست رفته میدیدند، حضرت یعقوبغ دوباره آنها را به مصر روانه کرد و از آنان خواست که از رحمت خدا نا امید نشوند که نا امیدی از رحمت بیکران الهی نشانه کفر و ناسپاسی است: " وَلاَ تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلآ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ" (یوسف،87) این رفتار پسندیده حضرت یعقوب از وظیفه دایمی پدران در برابر فرزندان خود خبر میدهد. وظیفهای که طی آن والدین و به خصوص پدر باید با القای روح امید و کوچک نمایی مشکلات، فرزندان خود را در پیمودن راه پرپیچ و خم زندگی یاری رساند. 21. طلب بخشش گناهان (استغفار) برای فرزندان: دعای پدر و مادر بیش از هر کس دیگر در حق فرزندان مستجاب میشود. بنابر روایات متعدد، خداوند متعال با دعای پدر و مادر، گناهان بسیاری را از فرزندان میبخشد; از این رو والدین موظفند که در صورت مشاهده آثار پشیمانی و توبه در رفتار و گفتار فرزندان برای آنان استغفار کرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آیات 97 و 98 سوره یوسف درباره تقاضای برادران یوسف از پدر برای استغفار و پذیرش آن از سوی حضرت یعقوب حکایت میکند. خداوند متعال در ضمن بیست و دو آیه از آیات قرآن، در مورد ارزش پدر و مادر و حقوق آنان سخن گفته است. (بقره، 82، 180، 215 / نسأ، 36، 125 / انعام، 151 / ابراهیم، 40 / مریم، 14، 32 / اسرأ، 23 ـ 25 / عنکبوت، 8 ـ 9 / لقمان، 14 ـ 15 / احقاف، 14 ـ 15، 17 ـ 18 / نوح، 38 / بلد، 3).(ارزش پدر و مادر در قرآن و روایات، سیداسماعیل گوهری، ج 3، ص 7، نشر نیایش.) از جمله سفارشهایی که در این آیات به فرزندان شده: الف) تواضع و فروتنی در برابر پدر و مادر. (اسرأ، 24) ب) طلب رحمت و بخشایش برای ایشان; همانند حضرت نوح و ابراهیم. (نوح، 28 / ابراهیم، 41) ج) با نرمی و مهربانی سخن گفتن و پرخاش نکردن به ایشان. (اسرأ، 23) د) نیکو معاشرت نمودن با والدین مشرک. (لقمان، 15) ر) انفاق به والدین. (بقره، 215) و در چهار سوره از قرآن، دستور به احسان، بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. (بقره، 83 / نسأ، 36 / انعام، 151 / اسرأ، 23)(یکصدوپنجاه موضوع از قرآن کریم، اکبر دهقان، ص 187 ـ 188، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.) و در سوره لقمان، شکرگزاری از پدر و مادر، کنار شکر از خداوند آمده است. "أن اشکرلی و لوَلدیک; (لقمان، 14) شکرگذارِ من و پدر و مادرت باش."
اضافه کردن دیدگاه جدید