حضرت موسیغ چند سال قرار شد برای پدر صفورا کار کند و چه شایستگی در حضرت موسی دیدند؟
به چندنکته در اینباره اشاره میکنیم: 1. از لحن آیه به خوبی بر میآید که مهریة واقعی هشت سال خدمت کردن بوده است، و دو سال دیگر به اراده و میل حضرت موسیغ موکول شده است. 2. چنین مهریهای، با اطلاقات ادلة مهر در شریعت ما نیز مطابقت دارد; و دلیلی بر جائز نبودن آن نداریم. بدون شک، حضرت شعیبغ از سوی دخترش در این مسأله احراز رضایت نموده و وکالت داشت که چنین عقدی را با چنین مهری اجرا کند. علاوه از آن جا که زندگی همة آنها به صورت مشترک و در نهایتِ صفا و پاکی میگذشت، و جدایی در میان آنها وجود نداشت، این مسأله مطرح نبود، که ادای این دین (مهریه) چگونه باید باشد، خلاصه این که، مالک مهر تنها دختر است نه پدر، و خدمات حضرت موسیغ نیز در همین طریق بود. 3. نکتة مهم و اساسی این است که، از آن جا که این ازدواج یک ازدواج ساده نبود، بلکه مقدمهای برای ماندن حضرت موسیغ پیش حضرت شعیبغ بود، لذا مهریه را هشت تا ده سال کار کردن قرار دادند تا به این وسیله حضرت موسیغ بماند و در دانشگاه حضرت شعیبغ علم الهی بیاموزد و آمادة انجام رسالت پیامبری خود شود.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 67ـ69، دارالکتب الاسلامیة.) قرآن کریم، از زبان یکی از دختران حضرت شعیبغ در پیشنهاد استخدام حضرت موسیغ برای نگهداری گوسفندان، دربارة این شایستگی میفرماید: "قَالَتْ إِحْدَغهُمَا یَـََّأَبَتِ اسْتَ ?‹ْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَ ?‹ْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاْ ?َمِینُ ;(قصص،26) یکی از آن دو ]دختر[ گفت: پدرم! او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی را که استخدام میتوانی کنی آن کس است که قوی و امین باشد." در این جمله کوتاه، از مهمترین شرایط مدیریت یعنی قدرت و امانت نام برده شده است، زیرا این دختر، قوت حضرت را به هنگام کنار زدن چوپانها از سر چاه برای گرفتن حق این مظلومان و کشیدن دلو سنگین یک تنه از چاه فهمیده بود و امانت و درستکاریش را در مسیر خانه حضرت شعیبغ دیده بود که راضی نشد دختر جوانی پیش روی او راه برود، چرا که باد ممکن بود لباس او را جابجا کند.(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ص 64.)
اضافه کردن دیدگاه جدید