الف) سحر و جادو را تعریف کنید ; ب) آیا سحر و جادو، کار درستی است و از جانب پروردگار قابل بخشیدن است؟ ج) آیا باطل کردن سحر که به دست افراد م
از نظر قرآن، سحر به دو بخش تقسیم میشود: 1. گاهی مقصود از آن، فریفتن و تردستی و شعبده و چشمبندی است که حقیقتی ندارد; (طه، 66; اعراف، 116) 2. از بعضی آیات قرآن استفاده میشود که برخی از انواع سحر، به راستی اثر میگذارد: "فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ; (بقره، 102) آنها سحرهایی را فرا میگرفتند که میان مرد و همسرش جدایی میافکند." و همانگونه که در ادامة آیه آمده: "وَ مَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلآ بِإِذْنِ اللَّهِ; (بقره، 102) و هیچگاه بدون فرمان خدا نمیتوانند به کسی ضرر بزنند."، همة قدرتها از قدرت پروردگار سرچشمه میگیرد و این خواصّ و آثاری است که خداوند در بعضی چیزها قرار داده; بعضی از آن به خوبی و بعضی به بدی استفاده میکنند. و این آزادی و اختیار، وسیلهای برای آزمودن و تکامل انسانهاست.(تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 377 ـ 378، دارالکتب الاسلامیه.) شایان ذکر است که سحر و جادو حرام و خلاف شرع است. حضرت علیمیفرمایند: "کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او به کلّی با خدا قطع میشود."(وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 17، ص 147، مؤسسة آلالبیت.) باید توجّه داشت که افراد، به علتهای متفاوت دچار چنین بیماری میشوند و نسبت دادن چیزی به دیگران، بدون دلیل قطعی، تهمت و از گناهان کبیره است. از نظر فقهای اسلام، یاد گرفتن و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری حرام است; ولی یاد گرفتن آن به منظور ابطال سحر ساحران اشکالی ندارد. پس فرد سحر شده میتواند با مراجعه به علما راه بطلان آن را فراگیرد تا گره سحر ساحران را باز نماید. از نظر فقهای اسلام، یاد گرفتن و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری حرام است; ولی یاد گرفتن آن به منظور ابطال سحر ساحران اشکالی ندارد. پس فرد سحر شده میتواند با مراجعه به علما راه بطلان آن را فراگیرد تا گره سحر ساحران را باز نماید. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که به "دعا کردن"، "سحر" گفته نمیشود.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 20، ص 899، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی / تفسیرنمونه، ج 1، ص 376 ـ 382.) برخی از دعانویسان و ساحران، عقیده دارند که برخی از شیطان و جنّ و ارواح، در خدمت آنان و تحت فرمان و ارادهشاناند. نیز، اظهار میدارند که کارهای آنان، مانند قدرت غیبگویی و خبر دادن از برخی از احوال، به دنبال اطاعتشان از خداوند متعال، و توسّل به او، و قسم دادن ارواح و... به نام او، و ترک شهوت، و ملازمت عبادت، به دست میآید. آنان میگویند، جنّیان و... یا برای اطاعت از خداوند ـ که به نام او، قسم داده شدهاند ـ و یا برای بیم و هراسی که از خدا دارند، سر اطاعت در مقابلشان فرود میآورند; زیرا، در اسمای باری تعالی، خاصیّت و اثری است که موجب نابودی و خواری آنان میگردد. برخی از دعانویسان، گمان دارند که دارای انگشترها و دعاها و افسونها و صندلها (نام چوب خوشبویی است) و حربهها و بخورها و چیزهای دیگری هستند که در علوم خود، آنها را به کار میبرند.(الفهرست، ابنندیم، ترجمه محمدرضا تجدد، ص 547 ـ 549، چ بانک بازرگانی ایران.) بر اصل دعا و فلسفه و اثر بخشی آن، در قرآن و روایت، بسیار تأکید شده است و مراجعه به اهل فنّ، برای تعلیم این دعاها، طبق موازین و شرایطاش و به کارگیری آن، مانعی ندارد. متأسفانه، غالب دعانویسان حرفهای، کلاّشاند و به دنبال پول میگردند. آنان، به دلیل این که ناواردند، برای خانوادهها، گرفتاریهای زیادی به وجود میآورند، و گاهی سبب انحراف اخلاقی و... میشوند. بنابراین، مراجعه به آنان، معمولاً، ضرر دارد. لذا توصیه میکنیم که برای پرهیز از ناامید شدن و سرگردانی و گمراهی و پیشگیری از زیانهایی که ممکن است به وجود بیاید، به جای مراجعه به چنین دعانویسانی دروغگو، روح توکّل و اعتمادتان به خدا را تقویت کنید و به اذکار و دعاهایی که در مفاتیحالجنان و کتب ادعیه دیگر وارد شده، بپردازید. امید است دشواریهایتان، به آسانی گراید.
اضافه کردن دیدگاه جدید