چگونه میتوان با خرافات مبارزه کرد؟
عصر ظهور اسلام و نزول قرآن هنگامی بود که جامعة آن روز سخت اسیر موهومات و خرافات بود; یعنی مردم معتقد به یک سری عقاید و کارهایی بودند که هیچگونه اصل و اساس صحیحی نداشت. یکی از کارهای مهم پیامبر اکرماین بود که با خرافات و اوهام و افسانههای آن زمان مبارزه نمود، که قرآن مجید از آنها تعبیر به "غل و زنجیر" میکند و میفرماید: پیامبراسلامآمد و این غل و زنجیرها را از گردن آنها برداشت: "وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَْ غْلَـَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ; (اعراف،157) و از ]دوش[ آنان قید وبندهایی را که بر ایشان بوده است برمیدارد." مقصود قرآن از غل و زنجیری که در دوران طلوع اسلام به دست و پای عرب جاهلیت بود، غل و زنجیر آهنی نیست، بلکه مقصود همان کفر و شرک، و اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل آنها را احاطه کرده و آنان را از رشد و بالندگی باز میداشت چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخشتر از غل و زنجیر آهنین است; زیرا زنجیرهای آهنین پس از گذشت مدتی از دست و پا برداشته میشود و فرد زندانی با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگی میگذارد، امّا سلسلههایی که از اوهام و اباطیل، بسان رشتههای سردرگم، به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده میشود; چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه میباشد، و او را از هر گونه تلاش، حتی برای باز کردن این قید و بند; باز میدارد. انسان با فکر سالم و در پرتو عقل و خرد میتواند هرگونه قید و بند آهنین را در هم شکند، ولی فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هرگونه وهم و خیال، نقشی بر آب و عاری از فایده میشود.( ر.ک: فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج 1، ص 54 ـ 62، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی / منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج 6، ص 22، دفتر انتشارات اسلامی / المیزان، علامه طباطبایی، ج 1، ص 421 ـ 424، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان / المنار، محمد رشید رضا، ج 6، ص 146 ـ 152، دارالمعرفة. ) به همین جهت قرآن مجید انسان را به پیروی از عقل و دانش و برهان دعوت مینماید، و از اوهام و خرافات و عقاید بیاصل و اساس برحذر میدارد. خداوند سبحان دربارة کسانی که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروی میکردند و به سخنان پیامبر توجه نمیکردند، میفرماید: "صُمّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ; (بقره،171) کر و لال و نابینا هستند; از این رو چیزی نمیفهمند." در آیات 15 ـ 22 سوره زخرف نیز دربارة برخی افراد پیرو خرافات و اباطیل میفرماید: "مَّا لَهُم بِذَ َلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلآ یَخْرُصُونَ; (زخرف،20) آنان به این ]دعوی[ دانشی ندارند ]و[ جز حدس نمیزنند." آیات: بقره، 116; مائده، 3، 17، 18، 72ـ77، 103; انعام، 100، 136، 140، 144; یونس، 18; اسرأ، 40; نحل، 56ـ59; مریم، 81، 88ـ92; انبیأ، 24، 26، 52ـ54; صافات، 149ـ159; احزاب، 37، و...نیز مربوط به برخی خرافات و عقاید باطل میباشد.(جهت آگاهی از تفسیر آیات مذکور به تفاسیر معتبر مانند: المیزان، علامه طباطبایی / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی ذیل آیات مذکور مراجعه فرمایید.) یکی از کارهای انبیای الهی، مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است که پیامبران الهی خصوصاً پیامبر اکرماز طرق مختلفی به مبارزة با آن میپرداختند، از آن جمله: 1. دور کردن مردم از تقلیدهای کورکورانه، و سفارش آنان به پیروی از عقل و علم و برهان. 2. تقویت علم و دانش در میان مردم، بالا بردن سطح آگاهی و آشنا نمودن آنان با واقعیتها. 3. جایگزین کردن عقاید و اخلاق صحیح به جای خرافات و عقاید باطل. 4. بازگو نمودن آثار و نتایج منفی خرافهها. 5. برای مبارزه با هر خرافهای باید از راه خاص خودش وارد شد، برای نمونه، عرب جاهلیت دربارة درمان برخی بیماریها دچار اوهام و خرافاتی شده بودند که پیامبر اکرمبا روش خاصی به مبارزه با آن برخاست. هنگامی که عدهای از اعراب بیابانی که با آویزه جاودیی و قلادههایی که در آنها سنگها و استخوانها به بند کشیده میشد، بیماران خود را معالجه میکردند، خدمت رسول خدا6 شرفیاب شدند و دربارة مداوا با گیاهان و داروهای طبی پرسش نمودند; پیامبر فرمود: لازم است بر هر فرد بیمار سراغ دارو رود، زیرا خدایی که درد آفریده، دارو نیز آفریده است. حتی موقعی که سعد بن ابی وقاص بیماری قلبی گرفت، حضرت فرمود: باید پیش "حارث کلده" طبیب معروف ثقیف بروید، پس خود آن حضرت او را به دارویِ مخصوصی راهنمایی کرد. پیامبر اکرمو اوصیای گرامی او: با راهنمایی کردن مردم به داروهای زیاد، با این نوع خرافات یعنی "آویزههای جادویی" مبارزه نمودند و ضربة محکمی بر این اوهام که گریبان عرب دوران جاهلیت را گرفته بود، وارد ساختند.(فروغ ابدیت، همان، ص 61ـ62.)
اضافه کردن دیدگاه جدید