اهمیت شناخت انسان از دیدگاه قرآن کریم را بیان کنید.

برخی از وجوه اهمیت شناخت انسان‌، به شرح زیر است‌: 1. شناخت انسان‌، راه گشای شناخت خدا است‌. روشن است‌، انسان‌، دانندة جمیع اسمأ الهی‌، و نیز مظهر جمیع اسمأ و صفات خداوند است‌; "وَ عَلَّم‌َ ءَادَم‌َ الاْ ?َسْمَآءَ کُلَّهَا ثُم‌َّ عَرَضَهُم‌ْ عَلَی الْمَلَغ‌کَة‌ِ فَقَال‌َ أَنبِ ?‹ُونِی بِأَسْمَآءِ هَـََّؤُلاَ َّءِ إِن کُنتُم‌ْ صَـَدِقِین # قَالُواْ سُبْحَـَنَکَ لاَ عِلْم‌َ لَنَآ إِلآ مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّکَ أَنت‌َ الْعَلِیم‌ُ الْحَکِیم # قَال‌َ یَـََّـ ?‹َادَم‌ُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآغ‌هِم‌ْ فَلَمَّآ أَنبَأَهُم بِأَسْمَآغهِم‌ْ قَال‌َ أَلَم‌ْ أَقُل لَّکُم‌ْ إِنِّی‌َّ أَعْلَم‌ُ غَیْب‌َ السَّمَـَوَ َت‌ِ وَ الاْ ?َرْض‌ِ وَ أَعْلَم‌ُ مَا تُبْدُون‌َ وَ مَا کُنتُم‌ْ تَکْتُمُون‌(بقره‌،31ـ33)، سپس علم اسمأ ]= علم اسرار آفرینش و نام‌گذاری موجودات‌[ را همگی به آدم آموخت‌. بعد آن‌ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گویید اسامی این‌ها را به من خبر دهید!" فرشتگان عرض کردند: منزّهی تو! ما چیزی جز آن چه به ما تعلیم داده‌ای‌، نمی‌دانیم‌; تو دانا و حکیمی‌." فرمود: ای آدم‌! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان‌ها و زمین‌ها را می‌دانم‌؟! و نیز می‌دانم آن چه را شما آشکار می‌کنید، و آن چه را پنهان می‌داشتید!؟" پس‌، شناخت انسان‌، در شناخت خدا، نقش مهمی دارد; زیرا، آن چه در وجود گسترده‌ی آدمی‌، به ودیعه نهاده شده است‌، نشانه‌های علم‌، قدرت و حکمت او است‌; و در میان آفریدگان‌، هیچ پدیده‌ای چون انسان و به اندازه‌ای وی‌، دارای سرّ و حکمت نیست‌. قرآن کریم نیز می‌فرماید: "وَ فِی الاْ ?َرْض‌ِ ءَایَـَت‌ٌ لِّلْمُوقِنِین # وَ فِی‌َّ أَنفُسِکُم‌ْ أَفَلاَ تُبْصِرُون‌;(ذاریات‌،20ـ21)، در زمین نشانه‌های بسیاری برای اهل یقین وجود دارد. و نیز در خود شما; آیا نمی‌بینید؟!"; "سَنُرِیهِم‌ْ ءَایَـَتِنَا فِی الاْ ?َفَاق‌ِ وَ فِی‌َّ أَنفُسِهِم‌ْ حَتَّی‌َ یَتَبَیَّن‌َ لَهُم‌ْ أَنَّه‌ُ الْحَق‌ُّ أَوَ لَم‌ْ یَکْف‌ِ بِرَبِّکَ أَنَّه‌ُو عَلَی‌َ کُل‌ِّ شَی‌ْءٍ شَهِید;(فصلت‌،53)، به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‌ها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است‌; آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است‌؟!"; "یَـََّأَیُّهَا الَّذِین‌َ ءَامَنُواْ عَلَیْکُم‌ْ أَنفُسَکُم‌ْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَل‌َّ إِذَا اهْتَدَیْتُم‌ْ إِلَی اللَّه‌ِ مَرْجِعُکُم‌ْ جَمِیعًا...;(مائده‌،105)، ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب باشید! اگر شما هدایت یافته‌اید، گمراهی‌ِ کسانی که گمراه شده‌اند، به شما زیانی نمی‌رساند بازگشت همة شما به سوی خداست و... ."; "...نَسُواْ اللَّه‌َ فَأَنسَغ‌هُم‌ْ أَنفُسَهُم‌...;(حشر،19)،... خدا را فراموش کردند و خدا نیز آن‌ها را به "خود فراموشی‌" گرفتار کرد... ." و... آیات فوق‌، دلالت دارد که معرفت نفس (انسان‌) راهی برای معرفت خداست‌. 2 .شناخت انسان راهی برای شناخت نبوت است‌: اعتقاد به این که در میان انسان‌ها، کسانی هستند که به مقام نبوت و رسالت می‌رسند، یک نوع شناخت انسان است‌. برخی می‌پنداشتند که انسان لیاقت دریافت وحی را ندارد، و ما باید از طریق فرشتگان‌، پیام خداوند را دریافت کنیم‌; "...مَا هَـَذَآ إِلآ بَشَرٌ مِّثْلُکُم‌...وَ لَوْ شَآءَ اللَّه‌ُ لاَ ?َنزَل‌َ مَلَغ‌کَة‌ً مَّا سَمِعْنَا بِهَـَذَا فِی‌َّ ءَابَآغنَا الاْ ?َوَّلِین‌...;(مؤمنون‌،24)،...این مرد جز بشری هم چون شما نیست‌...اگر خدا می‌خواست (پیامبری بفرستد) فرشتگانی نازل می‌کرد; ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده‌ایم‌!." بنابراین‌، اگر انسان‌، درست شناخته شود، از وجوه معرفت انسان یکی همین است که‌: چنین لیاقتی در نوع انسان‌، وجود دارد; اما چه کسی و چند نفر به مقام نبوت‌، نائل می‌شوند آن مسأله‌ی دیگری است‌. 3. شناخت انسان راهی برای شناخت معاد است‌. اگر انسان را دارای روحی بدانیم که مستقل از بدن می‌تواند باقی بماند; در آن صورت معاد، قابل قبول خواهد بود. تنها فرض درست معاد، مبتنی بر این است که انسان وقتی می‌میرد، روحش باقی بماند تا دوباره به بدن برگردد. پس‌، مسأله‌ی معاد نیز مبتنی بر شناخت حقیقت انسان است که روح او به عنوان موجودی قابل بقأ است‌. از آیاتی مانند: "فَإِذَا سَوَّیْتُه‌ُو وَ نَفَخْت‌ُ فِیه‌ِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَه‌ُو سَـَجِدِین‌;(حجر،29;ص‌،72)، پس چون او را به هنجار و موزون کردم و در او از روح خود دمیدم‌، بر او سجده برید!" استفاده می‌شود که‌، حقیقت روح‌، چیزی غیر از بدن است‌; و تا آن نباشد، انسان به وجود نمی‌آید; وگرنه بدن‌، تنها، لیاقت آن سجده را ندارد. 4. شناخت انسان‌، ارتباط مستقیم با شناخت مسائل اخلاقی دارد: تا حقیقت آدمی شناخته نشود، کمالاتی که ممکن است با اخلاق پسندیده به دست آورد، معلوم نمی‌گردد; و حتی معیارهای صحیح اخلاقی نیکو و تشخیص آن‌ها از اخلاق نکوهیده‌، به دست نمی‌آید. 5. شناخت انسان‌، ارتباط مستقیم با احکام اجتماعی دارد: بدیهی است تا انسان شناخته نشود، احکام اسلامی از قبیل حقوق‌، اقتصاد، سیاست و امثال آنها معقول نخواهد بود; زیرا تا انسان شناخته نشود نیازها و روابط او مشخص نمی‌شود و احکامی که باید برای چنین موجودی وضع گردد تا با عمل به آن‌ها به کمال و سعادت دست یابد معین نمی‌گردد.(ر.ک‌: معارف قرآن‌، آیت اللّه مصباح یزدی‌، ج 1/2، ص 321ـ324، انتشارات در راه حق‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.