چرا خداوند کسی را که کار زشت یا گناه می‌کند، از بین نمی‌برد؟

1ـ در میان موجودات گوناگون جهان‌، انسان در گروهی قرار گرفته که مسئول بودن در برابر رفتارهای خود از ویژگی‌های جدانشدنی او است‌. خاستگاه خصوصیت مزبور را نیز، مختار بودن او تشکیل می‌دهد، چرا که پیامدهای رفتاری که از آزادانه برگزیده است‌، به عهدة خود او می‌باشد، و همین امر، پایة مسئولیت انسان را تشکیل می‌دهد. قرآن کریم نیز با تعبیرهای گوناگونی بر مسئولیت انسان در برابر کارهای خود، اشاره نموده می‌فرماید: " وَقِفُوهُم‌ْ إِنَّهُم مَّسْ ئ‹ُولُون‌َ ;(صافات‌،24) آن‌ها را نگه دارید که باید مورد بازجویی قرار گیرند." 2ـ با پذیرش مختار بودن انسان و در نتیجه مکلف و مسئول دانستن او برای کیفر اعمال‌، به توجیهی منطقی دست می‌یابیم‌، چرا که مسئول و مکلف بودن‌، بدون در نظر گرفتن پاداش و کیفر بی معناست‌.(تفسیر نمونه‌، آیت‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 17، ص 210، دارالکتب الاسلامیة‌.) خاستگاه ادعای مزبور آن است که با مسئول به حساب آوردن موجودی‌، این پرسش مطرح می‌شود که در صورت انجام تکلیف و مسئولیت‌، و یا ترک آن‌، چه پیامدی متوجه او خواهد بود; پیداست که در فرض نخست‌، حق پاداش‌، و در فرض دوم‌، استحقاق کیفر خواهد داشت‌; از این رو، پیوستن تکلیف و پاداش و کیفر امری بدیهی است‌. 3ـ افزون بر تحلیل عقلانی ضرورت کیفر در برابر گناه که در حقیقت بازتاب مسئولیت گریزی انسان است‌، از دیدگاه تربیتی نیز بر آن آثاری مترتب است گشوده شدن درهای رحمت الهی‌، در صورت پایداری در برابر سختی‌ها، غفلت زدایی از انسان‌، فزونی ایمان‌، بازگشت به سوی خداوند، و... از جملة این پیامدهاست‌.(تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 9، ص 301 و 385، دار الکتب الاسلامیه‌.) 5ـ با توجه به آن چه گفته شد، رهیافت کیفر گناه کار، بنایی است که بر پایه‌های وجود و هویت انسانی او استوار می‌باشد; از این رو، تعبیر به از میان بردن او، تعبیری مسامحه‌آمیز و بیرون از دقت علمی است‌، چرا که این از میان رفتن‌، یا در اثر اجرای کیفری جعلی‌، مانند قصاص است‌، یا نتیجة گناهانی است که نظم‌، نسل و امنیت جامعه انسانی را به مخاطره افکنده و در قاموس سنت‌های الهی برای آن کیفر خاصی در نظر گرفته شده است‌، آن هم کیفری که خطا بر دار نبوده و در هر صورت روی خواهد نمود. و یا... هر کدام از گزینه‌های مربوط که در نظر گرفته شود، در هر صورت‌، این خداوند نیست که بر اثر انجام گناه او را از میان می‌برد، بلکه از بین رفتن او به دلیل گناه کاری و نتیجة طبیعی عملکرد خود اوست‌.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.