خداوند را توصیف کنید؟
پاسخ پرسش فوق در ضمن بیان چند امر روشن میشود. 1. امکان شناخت صفات خدا آنچه از آیات قرآن، استفاده میشود این است که اجمالاً شناخت صفات خدا ممکن است نه چنین است که بگوییم هرگز ما در مورد صفات خداوند چیزی نمیفهمیم که این قول به "تعطیل" است و نه این است که بگوییم علم، قدرت، حیات و دیگر صفات او عیناً همان است که در خود میبینیم که این قول به "تشبیه" است. 2. مشکل بودن شناخت صفات خدا همان اندازه که شناخت خدا و پی بردن به اصل وجود او ـ به ویژه از راه مطالعه جهان هستی ـ آسان است، پی بردن به صفات او، سخت و مشکل است; زیرا در مرحله خدا یابی به تعداد ستارگان آسمان و... دلیل بر اصل وجود او داریم، اما درباره صفات خداوند چون نخستین شرط برای پیمودن راه صحیح، همان نفی تمام صفات مخلوقات از او و ترک تشبیه او به مخلوقات است، کار به جاهای باریکی میکشد; زیرا هیچ یک از صفات خداوند با آن چه ما دیدهایم و شنیدهایم قابل قیاس نیست، چرا که صفات مخلوقها همه جا آمیخته با نقص است و صفات او خالی از هر گونه نقص و عین کمال است. بنابراین، در راه شناسایی صفات خدا باید هر چه بیشتر با احتیاط گام برداشت; تا از خطر تشبیه و قیاس در امان بود; چه این که: "لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ;(شوری،11) 3. چگونگی اتصاف خداوند به صفاتما همه اشیأ را یکسان توصیف نمیکنیم، گاهی میگوییم: غذا شور است، پارچه تر است و گاهی میگوییم: نمک شور است، آب مایع و مرطوب است و... از مثالهای بالا معلوم میشود که ما دو نوع صفت برای اشیأ داریم: یک نوع صفاتی است که پس از آن که منشأ آن صفات از خارج به موصوف ضمیمه شد به آن نسبت میدهیم مانند شوری غذا. نوع دیگر صفاتی است که موصوف در اتصاف به آنها نیازی به ضمیمه شیء خارجی ندارد و خود شیء ذاتاً این ویژگی را داراست مانند شوری نمک. صفات حق تعالی از نوع دوماند. صفاتش عین ذات او بوده و هرگز خارج از ذات نیستند; مثلاً ذات اقدس خداوند عین علم، قدرت، حیات و... است نه این که علم چیزی باشد مانند کیف نفسانی که از خارج ضمیمه ذات او شده باشد; بنابراین، در توصیف ذات او به صفات جمال و جلال باید عینیت لحاظ شود. 4. راه تشخیص صفات کمالبر اساس براهین عقلی و طبق دلایل نقلی، هیچ صفت کمالی تصور نمیشود که از ذات خداوند سلب گردد و خداوند فاقد آن باشد. بنابراین، با نگاه به مخلوقات الهی، هر صفتی را که صفت کمال باشد میتوان به نحو کاملتر، شدیدتر و بدون هیچ نقصی به خداوند نسبت داد و جزء صفات کمال شمرد. برای نمونه، اگر در مخلوقات الهی، صفاتی مانند علم، قدرت، حیات، اراده و... وجود دارد و صفات کمال محسوب میشود در خداوند نیز این صفات به نحو اعلی و اشرف وجود دارد. ناگفته نماند، صفات خدا همچون ذاتش بی نهایت است; زیرا یک وجود غیر متناهی، کمالاتش نیز نامتناهی است و طبعاً صفات کمالیه و نامهایی که از آن حکایت میکند بی نهایت خواهد بود. طبق این معنا هر صفتی که کمالی را برای خداوند ثابت کند، صفت کمال محسوب میشود، حتی صفات سلبیه که نفی یک سلسله نقصها و امور عدمی را از ذات مقدس خداوند است در واقع صفات ثبوتی و کمال خداوند میباشد; زیرا نفی هر کمبود از آن هستی بی نهایت به مثابه اثبات یک کمال برای او خواهد بود.(ر.ک: آموزش عقاید، غرویان، غلامی و میرباقری، ج 1، ص 161ـ172، انتشارات دارالعلم / پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 4، داراکتب الاسلامیة.) علامه طباطبایی تعداد اسمأ حسنی را در قرآن کریم 127 اسم میداند، که عبارتند از: باری، باطن، بدیع، برّ، بصیر، توّاب، جبّار و... . هر چند تمامی این نامها و صفات مفاهیم نیکی در بردارند، ولی ـ چنان که از احادیث استفاده میشود ـ در بین این صفات، بعضی از اهمیت بیشتر برخوردارند. پس ممکن است "اسمأ حسنی" در آیات اشاره به این گروه ممتاز داشته باشد، که تعداد آنها در قرآن کریم 72 اسم است، که عبارتند از: الله، الاله، الواحد، الأحد، الصمد، الاول، الاخر، السمیع، البصیر، القدیر، القادر، العلی، الاعلی، البدیع، الباریء، الاکرم، الباطن، الحی، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحق، الحسیب، الحمید، الحفی، الرب، الرحمان، الرحیم، الرازق، الرقیب، الرؤف، السلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، الشهید، الظاهر، العفو، الغفور، الغنی، الفاطر، الفتّاح، الفالق، الملک، القدوس، القوی، القریب، القیوم، المجید، المولی، المحیط، المبین، المصور، الکریم، الکبیر، الکافی، النور، الوهاب، الواسع، الودود، الهادی، الوکیل، البرّ، التوّاب، الخبیر، الخالق، الشکور، العظیم، اللطیف. در روایات، پیامبراکرمو امامان معصوم: تعداد این اسمهای ممتاز را به 99 اسم محدود نمودهاند. امام صادقفرمود: پیغمبراکرمفرمود: "برای خداوند 99 اسم وجود دارد که هر کس خدا را با آنها بخواند، دعایش مستجاب میشود و هر کس آنها را بشمارد، داخل بهشت میشود".(توحید، صدوق، ص 195، چاپ تهران / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 8، ص 349، نشر اسلامی.)
اضافه کردن دیدگاه جدید