پرسش هایی چند پیرامون مصاحبه اخیر برخی افراد درباره وحی و قرآن
ارسال شده در: شنبه, ۱۲/۰۴/۱۳۸۶ - ۱۹:۱۵ -- توسط: saeed623
image:
پرسشهایی چند پیرامون مصاحبۀ أخیر برخی افراد و پیرامون وحی و قرآن 1- آیا وحی، الهام، تجربه های عرفانی، تجربه های شاعرانه و ... تعبیراتی گوناگون از یک مفهومند؟ پاسخ: متأسفانه انسان امروز به دلیل گسترش شگفت انگیز اطلاعات تجربی و تبادل داده های فوق سطحی خود گمان می کند به همه رموز دست یافته و ابهام را کشف نموده و به همه معانی دست یافته است، در صورتی که او تنها جرأت بیشتری برای فریب و مغالطه یافته و به راحتی می تواند بدون رعایت تعاریف و حدود و مرزهای برهان و خطابه و جدل و شعر و تشبیه را در هم شکنند و همانند دوره قدرت سوفسطائیان هر یک از این قالب ها را به جای دیگری بنشاند. بلی شعر و تجربه عرفانی و الهام و وحی و خلسه های صوفیانه همه رمز آلودند و ابهام دارند و می توانند در قالب دانش های رمزآلود جای گیرند اما تفاوت ساده سازی مفاهیم باطل راز و رمز آنها تفاوتی از جهل تا علم است. برخی گمان می کنند با ساده سازی و یا همانند سازی می توانند از رازی بزرگ چون وحی نبوی ابهام زدایی کنند. این سخن که آیا قرآن شعر است یا از جنس تجربه های معنوی کَهَنه و راهبان، بارها در زمان خود پیامبر توسط شاعران و کاهنان و راهبان طرح شد و جواب دندان شکن شنیدند و سرافکنده شدند. البته سخن در این نیست که شعر و کهانت و تجربه های معنوی و ... مراتبی از الهام – دانشی نا شناخته برای بشر دیروز و امروز – است امّا هیچگاه نمی توان وحی نبویرا – گرچه آن نیز دانشی ناشناخته برای بشر است – با آنان در یک ردیف شمرد و در مرتبه آنان یا با اندکی تفاوت قراد داد. 2- آیا قرآن آفریده شخص پیامبر است؟ پاسخ: این سخن اگر به معنای تناسب ظرفیت وجود پیامبر برای دریافت وحی است- همانند تناسب روانی شاعران برای الهام های شعری- می توان گفت تا حدی درست است ولی اگر به معنای توانایی او در آفرینش این مفاهیم و گزینش قالب کلامی مناسب برای تعبیر از مفاهیم متعالی می باشد، این ادعا را باید با زندگی پیامبر تطبیق نموده و این روحیه در زندگی پیامبر سیری تدریجی داشته باشد در صورتی که او پیش از چهل سالگی اساساً سخنانی از این روال نداشت و در دوره رسالت نیز گاهی ماهها و بلکه سالها برای دستیابی به وحی انتظار می کشید و به دلخواه خود نیز نمی توانست این حالت را داشته باشد – بحث انقطاع موقت وحی – بلی تمام سخنان پیامبر وحی بود اما کلمات قرآن به تصدیق زبان شناسان از جنسی دیگر است- وحی بیانی و وحی کلامی. 3- آیا وحی نبوی از درون جان پیامیر است یا بیرون؟ و چه تمایزی بین این دو وجود دارد؟ پاسخ: این سخنی نیست که به سادگی و با یک تمثیل و یا ساده سازی بتوان پاسخ داد و اساس پرسش مغالطه آمیز است زیرا انسانی که به مقام ولایت الهی می رسد جانش آینه خود می شود – طبق حدیث قرب نوافل - پس او خود همه چیز است و در عین حال در برابر ولایت الهی هیچ است و اینکه، نمی توانیم تمایز برون و درون را دریابیم با این سخن که تمایزی نیست و یا با این سخن که پیامبر همه چیز است تفاوتی از مرتبه امکان تا مرتبه وجوب دارد حداقل به اختصار می توان گفت: تفاوت بسیار است بین اینکه یگانگی برون و درون به ذات خود پیامبر برمی گردد و منشأ ذاتی دارد و یا او خود را فانی درخود نموده و درون و برون او خدایی شده است. غیر فهم جان که در گاو و خر است آدمی را عقل و جانی دیگر است باز غیر عقل و جان آدمی هست جانی در نبی و در ولی. 4- آیا می توان از تفاوت تعبیرات قرآنی نتیجه گرفت که حالات روحی پیامبر در چینش کلمات و بلکه مفاهیم تأثیر داشته است؟ و آیا می توان این تلازم را نشانه بشری بودن قرآن داشت؟ پاسخ : این شبهه در زمان خود پیامبر نیز طرح شد و عده ای وقتی دیدند که نمی توانند در برابر مقام قران شبهه ای وارد کنند گفتتند: پیامبر انسانی است که:« یتکلم فی الرضا و الغضب» و ضرورتی برای ثبت همه گفته های پیامبر نیست و او در پاسخ با اشاره به لبهایش فرمود: جز وحی از این دو لب خارج نمی شود و اما اینکه آیا امروز کسی می تواند چنین ادعا بکند؟ بلی ادعا که هزینه ای ندارد اما برای اثبات مدعایش باید هم تخصص آواشناسی و تسلط به ادبیات عرب آن روز و امروز داشته باشید و نیز به تاریخی قطعی از شأن نزول آیات دسترسی داشته باشد تا بگوید این آیه در این زمان شادابی و طربناکی و این آیه ملال آور در این موقعیت ملال انگیز گفته شده . و در این صورت می تواند یکی از پیامدهای چنین دستاوردی را تلازم بین بشر بودن و تبعیت از تأثرات روانی دانست. 5- آیا وحی می تواند در مسائلی که به این جهان مربوط شود اشتباه نموده باشد و کدام یک از مفسران چنین نطری دارند؟ پاسخ: اولاً چرا برخی اصرار می کنند برای اثبات خود دیگران را تخریب کنند؟ این چه روحیه ای است که بگوئیم چون فلان کتاب با فهم من تطبیق نمی کند پس خطا گفته است؟! ثانیاً آنچه خود مصاحبه کننده در گذشته ابراز می کرد و اثبات می کرد این بود که وحی خطا پذیر نیست بلکه معرفت وحی ممکن است قرائتی خاص و به خطا باشد و ثالثاً تا آنجا که ما اطلاع داریم از مفسران مشهور و حتی غیر مشهور تا کنون چنین ادعایی اثبات نشده است بلی یکی از فلاسفه در زمان حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در این فکر آمد که برخی مطالب قرآن را که گمان می کرد با هم تناقض دارند گردآوری کند اما او نیز با هدایت امام عسکری (علیه السلام) متوجه اشتباه خود شد. 6- آیا وجود خطا در قرآن خدشه ای به قرآن نمی زند؟ پاسخ: این ادعا از چه کسی نقل شده است؟ این نیز ادعایی بی دلیل است، اولاً هیچ مسلمان آشنا به قرآن و وحی تاکنون چنین سخنی نگفته است و ثانیاً اساس نیاز بشر به پیامبر، عصمت از خطا است یعنی دستیابی به معیار و میزانی برای حل اختلافات و اگر خود پیامبر مجاز به خطا باشد ضرورتی برای تبعیت از او نیست. قرآن می گوید: ..." أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ {یونس/35} 7 – آیا این سخن درست است که پیامبر تفاوتی با دیگران نداشته و دانشی فراتر از زمان خود نداشته است؟ پاسخ:این که مشکلی ندارد کسانی که چنین ادعا می کنند بنشینند و آیات قرآن را با دانش آن زمان، و حتی این زمان مقایسه و تطبیق نمایند. به نظر می رسد یا مدعی این سخن مخاطبان خود را اغفال و یا تحمیق نموده است ویا زمانه ما از درک اصول اولیه محاوره و گفتگو عاجز شده است؟ شما به راحتی می توآنید ترجمه غلط از یک متن بسیار دقیق فارسی، عربی و انگلیسی و بریدن آن جمله از پس و پیش آن هر گونه ناسزایی را به نویسنده آن متن، تحمیل کنید ولی بالاخره عاقلی پیدا می شود تا گفته های شما را درست پندارد. 8- آیا عرفا تجربه عرفانی خود را نبوت شمرده اند؟ پاسخ: آنچه عرفا در مورد نبوت انبایی - و یا به تعبیر خودشان- نبوت عامّه - و نبوت تشریعی گفته اند خلاف صریح این مدعا است شیخ عرفا در فصل 14 کتاب فصوص می گوید: "واعلم ان الولایة هی الفلک المحیط العام و لهذا لم ینقطع و لها الانباء العام و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنقطعة و فی محمّد صلی الله علیه و آله و سلم قد انقطعت فلا نبی بعده یعنی مشرِّعا او مشرَّعاّ له و لا رسول و هو المشرع ..." و دیگر عرفا ی پس از او نیز جز این نگفته اند و دراینجا انسان جرأت و دروغ پردازی گویندۀ این سخن و نسبت آن به عرفا و یا متکلمان در شگفت می ماند! 9- آیا معتزله و یا دانشمندان شیعی در گذشته قرآن را مخلوق ذهن پیامبر می دانسته اند؟ پاسخ: این ادعا شگفت تر از ادعای بالاست چون در مورد نکته فوق می توان گفت به دلیل دقت موضوع، شاید این گویندۀ بی خبر از عرفان! سخن عرفا را متوجه نشده است؛ ولی سخن متکلّمان بسیار روشن است که بحث مخلوق بودن قرآن نه به معنای اختلاف و افتراء و به خدا بستن است بلکه سخن از مخلوق خدا و زمانی بودن و یا فرازمانی و أبدی بودن است –مخلوق خدا بودن – که سخن معتزله و شیعه است- چه ربطی به ادعای این مصاحبه شونده دارد که آن را ساختۀ ذهن یا دل پیامبر می شمرد؟؟! 10- چرا دانشمندان سده های میانه سخنان خود را روشن نمی گفتند؟ و مثلاً خطا پذیر بودن قرآن را ابراز نمی کردند؟ پاسخ: این ادعا شگفت تر از دو مورد فوق است که اندیشمندان ترجیح می دادند سخنان خود را در لفافه بیان کند؟ در این صورت باید گفت که همه دانشمندان گذشته فقط برای یک نفر که می دانستند در قرن پانزده خواهد آمد سخن گفته اند؟ آیا مولوی در این سخنش: روح محفوظ است او را بینوا ازچه محفوظ است؟ محفوظ از خطا قصدش خطا پذیر بودن پیامبر بوده است؟؟ 11- آیا مولوی قرآن را آینه ذهن پیامبر شمرده است؟ پاسخ: تا آنجا که من به یاد دارم مولوی "آینه ذهن" نمی گوید؛ بلکه "آینه جان" می گوید و در زبان عربی ذهن و جان تفاوتی از تجربه حسی تا تجربه عرفانی است. 13- اساساً مخلوق بودن قرآن در زبان متکلمان به چه معناست؟ پاسخ: برای توضیح مطلب سخنی از شهید مطهری می آورم: بحث داغی بالا گرفت که آیا کلام خدا از صفات فعل است یا از صفات ذات؟ و آیا کلام خدات حادث است یا نه؟ علم خدا و قدرت و حیات او قدیم؟ و در نتیجه آیا قرآن که کلام خداست، مخلوق و حادث است یا قدیم غیر مخلوق؟ معتزله معتقد بودند که کلام خدا مخلوق است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر است (ر.ک: آشنایی با علم اسلامی، علم کلام) 14- چرا روحانیون –دانشمندان- امروز ایران حقیقت را به مردم نمی گویند؟ پاسخ: مردم خود می دانند که اگر روحانیون حق را نگویند نه پیش مردم اعتبار دارند و نه پیش خدا، البته روحانیون ایران نمی خواهند برای کسب آبرو نزد غربیان به دانشمندان سده های میانه دورغ ببندند و این حقیقت است و آنان که که شهرت خود را بر تهمت های ساختار شکنانه از دین و قرآن و سنت و فلسفه و عرفان بنا نهاده اند هراس آن دارند که مبادا اگر به خود آیند و لحظه ای به قبر خود بیندیشند همه این زنده باد ها را از دست می دهند چاره ای جز اینگونه ادعا ندارند.