چرا بعضی از سورهها مانند "ق"، "ص"، "ن" یك حرفی و "یس"، "طه" و "حم" دو حرفی و "دخان"، "زخرف" و "بروج" چهار حرفی و "احقاف"، "حجرات" و "تغ
ابتدا یادآور میشویم كه سورهای به "ن" و "حم" نامبردار نیست و این دو، مانند "ق"، "ص"، "طه" و "یس" حروف مقطعه هستند. به دیگر سخن، نام برخی از سورهها براساس حروف مقطعة آنهاست مانند سورة ق و یس و...; بنابراین، در یك حرفی یا شش حرفی بودن نام سورهها حكمت خاصی وجود ندارد. اما دربارة حروف مقطعه و تعداد آنها، هر چند تفسیرهای گوناگونی ارائه شده ـ كه در ذیل به آنها اشاره میشود ـ ولی هنوز مفسران مشهوری چون علامه آنها را رمزی بین خدا و پیامبرش میداند كه معانی آنها برای بشر كشف نشده است. حروف مقطعه در آغاز 29 سوره از قرآن كریم آمده و از مختصّات قرآن است و در سایر كتابهای آسمانی مانند تورات و انجیل سابقه ندارد.( تفسیر تسنیم، آیةالله جوادی آملی، ج 2، ص 64، مركز نشر اسرأ. ) درباره این حروف تاكنون آرای متفاوتی از سوی مفسران ابراز شده و در برخی از منابع تا 20 نظر نقل گردیده است ولی در این پاسخ به دلیل رعایت اختصار و یا ضعف برخی از آرأ، از ذكر تمامی آنها خودداری شده و تنها به هفت نظر بسنده شده است: 1. حروف مقطعه از متشابهاتی است كه علم آن مخصوص خداوند سبحان است و درك حقیقت آن برای غیر او ممكن نیست. 2. حروف مقطعه، اجزای اسم اعظم الهی است و اگر به درستی و از روی بصیرت تركیب شود، اسم اعظم ظهور میكند (اسم اعظم، نامی است كه با آن میتوان در جهان هستی، تصرف كرد و انسانهای عادی به معرفت آن دسترسی ندارند). 3. این حروف برای تنبیه و اسكات كافران بوده است; آنان به یكدیگر سفارش میكردند كه به قرائت قرآن پیامبر9 گوش فرا ندهند: "لاَ تَسْمَعُواْ لِهَـَذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَوْاْ فِیهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُون"(فصلت، 26). از اینرو خداوند در آغاز برخی از سورهها این حروف را نازل كرد تا كافران با شنیدن آنها كه نه نظم بود و نه نثر، و چون بیسابقه بود اعجابشان را بر میانگیخت، ساكت شوند و گوش فرا دهند. 4. این حروف نشانه غلبه آنها در كلمات آن سور است; یعنی سورههای مشتمل بر حروف مقطعه، درصد حروف مزبور نسبت به سایر حروف آن سوره، بیشتر از همین درصد در سایر سورهها است و این خود یك معجزه است. 5. حروف مقطعه، رمز و سرّی است میان خدای سبحان و رسولاكرمو مراد از آن فهماندن به دیگران نیست و باید از باب ایمان به غیب آن را پذیرفت. 6. خداوند متعال با این حروف تحدّی (همآوردطلبی) كرده است و آوردن این حروف در صدر سورهها از قبیل شمارش و بیان حروف الفباست و بدین معناست كه شما اگر در معجزه و الهی بودن قرآن تردید دارید، با همین حروف كه قرآن از آن فراهم آمده، كتابی همانند قرآن و یا دست كم سورهای مانند سورههای این كتاب الهی پدید آورید. 7. علاّمه طباطبایی;، نظر ویژهای در اینباره ارائه نموده كه شایان تأمل است; ایشان میفرمایند: با تدبّر در سورههایی كه حروف مقطعه همسان دارد، روشن میشود كه سورههای دارای حروف مقطعة مشترك، در مضامین و سیاقها نیز با یكدیگر مشابه و متناسب است و این تشابه ویژه میان سورههای مزبور مشاهده میشود; مثلاً در سورههای دارای "حم" آیههای اوّل آن با عبارت "تنزیلالكتاب" و یا عباراتی كه این معنا را میرساند، شروع شده و یا سورههایی كه با "الم" آغاز شده، در سورههایی مثل اعراف كه با "المص" شروع شده مطالبی را كه در سورههای "الم" و سوره "صاد" میباشد، در خود جمع كرده و نیز در سورة رعد، كه با حروف "المر" شروع شده، مطالب هر دو قسم سورههای "الم ـ الر" وجود دارد; از اینجا استفاده میشود كه این حروف، رموزیاند بین خدای تعالی و پیامبرش كه معنای آنها از ما پنهان است و فهم عادی ما راهی به درك آنها ندارد، مگر به همین مقدار كه حدس بزنیم میان این حروف و مضامینی كه در سورههای هر یك آمده ارتباط خاصی وجود دارد.( ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی;، ج 18، ص 6ـ8، دفتر انتشارات اسلامی. ) گفتنی است: روایات تفسیری معتبر، معانی گوناگونی برای حروف مقطعه بیان میكند و چون اینها از قبیل "مثبتات" است، بدین معنا كه هر یك امری را اثبات میكند و هیچ یك مفاد دیگری را نفی نمیكند، پس مطالب آنها قابل جمع است و ممكن است همه آنها درست باشد.( ر.ك: تفسیر تسنیم، آیةالله جوادی آملی، ج 2، ص 69ـ129، مركز نشر اسرأ. )
اضافه کردن دیدگاه جدید