با توجه به آیهای كه میفرماید: "همة طعامها بر بنیاسرائیل حلال بود، مگر آنچه را كه یعقوب بر خود حرام كرده بود" (كه اكثر مفسران آن را گوشت
از آیه مذكور حلال بودن شراب در ادیان سابق استفاده نمیشود; زیرا اوّلاً: شأن نزول آیه در این مورد نیست، بلكه دربارة ردّ یهودیان است كه خوردن برخی غذاها مانند شیر و گوشت شتر را حرام میدانستند، و به پیامبر اكرمایراد میگرفتند، كه چرا اسلام اینها را حلال میداند؟ خداوند در ردّ آنان فرمود: "كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِیَّ إِسْرَ ََّءِیلَ إِلآ مَا حَرَّمَ إِسْرَ ََّءِیلُ عَلَیَ نَفْسِه;(آل عمران،93) همة غذاها(ی پاك) بر بنیاسرائیل حلال بود، جز آن چه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود حرام كرده بود; (مانند گوشت شتر كه برای او ضرر داشت"); یعنی حلال بودن شیر و گوشت شتر اختصاص به شریعت اسلام ندارد بلكه در شریعت حضرت موسی نیز حلال بوده است.(ر.ك: تفسیر نمونه آیت اللّه مكارم شیرازی و دیگران، ج 3، ص 6، دارالكتب الاسلامیة / تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج 1، ص 434ـ435، مؤسسة التاریخ العربی.) ثانیاً: "طعام" در لغت عرب به خوردنیها، مانند گندم، جو، خرما و... گفته میشود، ولی شراب از نوشیدنیها است.(ر.ك: لسان العرب، ابن منظور، واژه "طعم".) ثالثاً: مقصود از "طعام"، غذاهای پاك و طیب است، نه چیزهای خبیث و نجس; بنابراین حلیّت طعام شامل شراب نمیشود. قرآن كریم مسلمانان را از شراب نهی نموده، و از آن به عنوان "رجس" (مائده،90) و "اثم" (بقره،219) یاد میكند. "رجس"; یعنی چیز پلید، و "اثم" یعنی ضرر و زیان و حالتی كه در روح و عقل انسان پدید میآید و او را از رسیدن به نیكیها و كمالات باز میدارد.(ر.ك: تفسیر نمونه، آیت اللّه مكارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 73ـ74، دارالكتب الاسلامیة / قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، واژه "رجس" و "اثم".) بنابراین طبیعت شراب بگونهای است كه در هر شریعتی حرمت را میطلبد، و معقول نیست كه بگوییم خداوند آن را در دینی، حلال كرده باشد.(ر.ك: قاموس قرآن، سید علی اكبر قرشی، ج 2، ص 301، دارالكتب الاسلامیة / فقه القرآن، محمد یزدی، ج 2، ص 283، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.) امام رضا7 میفرماید: "خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد، مگر این كه حرمت شراب جزء برنامه رسالت او بود"(الكافی، كلینی;، ج 1، ص 148، دارالكتب الاسلامیة.) در انجیل نیز شواهدی به حرمت شراب در ادیان سابق وجود دارد; مانند: انجیل لوقا، باب اول، بند 15; امثال سلیمان، باب 20 بند 1، و باب 23 بند 29ـ35; كتاب اشعیأ باب 5 بند 22 و باب 28 بند 1ـ7 و باب 56 بند 12; كتاب یوشع باب 4 بند 11; پس اگر مسیحیان و ارباب سایر شرایع آن را حلال میدانند، این مربوط به اصل ادیان آسمانی نیست;(اقتباس از قاموس قرآن، همان، ص 304ـ305.) بلكه از تحریفات خود آنان است.
اضافه کردن دیدگاه جدید