خداوند در آیة 49ـ50 سورة شوری میفرماید: "تنها خدا مالك زمین و آسمانها است، هر چه بخواهد میآفریند و هر كه خواهد فرزند اناث و هر كه خواهد فر
بر اساس توحید افعالی، جهان با همة نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل خداوند و ناشی از ارادة و خواست اوست. موجودات عالم هم چنان كه در ذات استقلال ندارند و همه وابسته به خدا هستند، در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد و قائم به اوست.(ر.ك: جهانبینی، شهید مطهری، ص 89، انتشارات صدرا.) بنابراین مسبب الاسباب و علت العلل خداوند است و سلسلة علتها در طول ارادة خداوند میباشند. خداوند علت بعید است و علتها همچون دارو پزشك، پدر و مادر علت قریب میباشد. بر این اساس، افعال را هم میتوان به فاعل قریب نسبت داد و گفت: دارو بیمار را درمان كرد. و هم میتوان به فاعل بعید نسبت داد و گفت: خداوند بیمار را شفا داد; زیرا خداوند، خاصیت شفابخشی را در دارو قرار داده است. خداوند در قرآن كریم برخی از افعال را هم به خودش نسبت داده و هم به دیگران. "...وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـَكِنَّ اللَّهَ رَمَیَ...;(انفال،17)...تیر پرتاب نكردی، آن گاه كه تو تیر پرتاب كردی، ولی خدا پرتاب نمود..." در این آیه تیراندازی هم به پیامبر نسبت داده شده و هم به خدا; چون خداوند فاعل بعید است و پیامبر فاعل قریب. در آیات سورة شعرأ، قرآن كریم از زبان حضرت ابراهیم این گونه نقل میكند: "الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِین # وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِین # وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِین # وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِین;(شعرأ،78ـ81) پروردگار جهانیان، آن كسی است كه مرا آفرید و هدایت میكند و كسی كه مرا غذا میدهد و سیراب مینماید و هنگامی كه بیمار شوم مرا شفا میدهد و كسی كه مرا میمیراند و سپس زنده میكند". نسبت دادن سیری و شفا به خداوند، به معنای نفی خاصیت سیری و شفابخشی از غذا و دارو نیست. بلكه چون خداوند علت العلل است و خداوند است كه خواص سیری و شفابخشی را در غذاها و داروها قرار داده، چنین نسبتی به خداوند داده شده است. خداوند علت بعید است و دارو و غذا علت قریب. علیت غذا و دارو در طول ارادة خداوند است. لذا خداوند میتواند این علیت را از آنها سلب نماید. هم چنان كه در هنگامی كه حضرت ابراهیمغ را در آتش افكندند، خداوند خاصیت سوزندگی را از آتش سلب نمود و آن حضرت، در آتش در سلامتی كامل بود.(انبیأ،69)(ر.ك: المیزان، علامه طباطبایی، ج 9، صص 191ـ198، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت / تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی و دیگران، ج10، ص 163، دارالكتب الاسلامیة.) در اینجا نیز بر فرض اینكه با پیشرفت علم و دانش، پدر و مادر بتوانند، در نطفة خود تغییراتی ایجاد كنند و زمینة تولد فرزند مورد نظر خود را آماده نمایند ولی این كار هیچ گونه منافاتی با آیات 49ـ50 سورة شوری ندارد; زیرا نقش پدر و مادر ـ پزشكان و دانشمندان و... ـ تنها در زمینه سازی و تأمین نطفه یا تغییر در آن است و خلقت و جان بخشی و تأثیر بخشی به عوامل به دست خداوند است: "أَفَرَءَیْتُم مَّا تُمْنُونَ # ءَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُوَّ أَمْ نَحْنُ الْخَـَـلِقُونَ ;(واقعه،58ـ59) آیا آنچه را ـ كه به صورت نطفه ـ فرو میریزید دیدهاید؟ آیا شما آن را خلق میكنید یا ما آفرینندهایم؟" آیة 49ـ50 سورة شوری در حقیقت اشاره به این واقعیت است كه هرگونه نعمت و رحمت در این عالم از ناحیة خداست و كسی از خود چیزی ندارد; لذا میفرماید: "مالكیت و حاكمیت آسمانها و زمین از آنِ خداست; هر چه را بخواهد میآفریند; به هر كس اراده كند دختر میبخشد و به هر كس بخواهد پسر."(ر.ك: تفسیر نمونه، آیتالله مكارم شیرازی و دیگران، ج 20، ص 482، دارالكتب الاسلامیة.) بنابراین همانطور كه اگر گفته شود: "رازق خداست" منافاتی با كار و تلاش و تولید انسان ندارد بلكه این دو در طول همند، پسر یا دختر شدن نوزاد توسط انسان نیز منافاتی با اصل فاعلیت مطلق خدا ندارد.
اضافه کردن دیدگاه جدید