مقصود از "اهل ذكر" در آیه شریفه "فَسْ ?‹َلُوَّا أَهْلَ الذِّكْر" چیست؟
خداوند سبحان میفرماید: "وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلآ رِجَالاً نُّوحِیَّ إِلَیْهِمْ فَسْ ?‹َلُوَّا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ;(نحل،43) و پیش از تو، جز مردانی كه به آنها وحی میكردیم، نفرستادیم! اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نكنید از این كه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است!"). واژه "ذكر" گاه به معنای حفظ و گاه به معنای یادآوری است (اعم از یادآوری زبانی و لفظی و یا درونی و باطنی).(ر.ك: مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 328، دارالقلم و دارالسامیه.) به قرآن مجید نیز "ذكر گفته شده"(ر.ك: ص، 8. انبیأ، 24 و 50 و...) زیرا حقایقی را برای انسان بازگو و یادآوری میكند. بنابراین "اهل ذكر" از نظر مفهوم لغوی به كسانی گفته میشود كه دارای آگاهی و اطلاع باشند و بتوانند حقایق را یادآوری و بیان نمایند، و معنای آیه شریفه این است كه اگر حقیقت مطلبی را نمیدانید از اهل اطلاع سؤال كنید، تا برای شما حقیقت را یادآوری وبازگو نمایند. این آیه شریفه در واقع بیانگر یك قانون كلی عقلایی در مورد "رجوع جاهل به عالم" است، یعنی هر مسأله در هر زمانی باید از آگاهان نسبت به آن مسأله پرسید. از آن جا كه امیرالمؤمنین و پیشوایان معصوم: داناترین فرد زمان خود بودند، لذا بهترین و عالیترین مصداق "اهل ذكر" به شمار میآیند; چنان كه در روایات زیادی آمده است كه مقصود از "اهل ذكر" امامان معصوم: میباشند، به عنوان نمونه به چند روایت در اینباره اشاره میكنیم: 1. امام رضا7 به كسانی كه آیة فوق را به دانشمندان یهود و نصاری تفسیر میكردند فرمود: "سبحان الله مگر چنین چیزی ممكن است؟ اگر ما به علمای یهود و نصاری مراجعه كنیم مسلماً ما را به مذهب خود دعوت میكنند، سپس فرمود: اهل ذكر ما هستیم".(ر.ك: تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج 3، ص 57، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان / تفسیر نمونه، همان، ج 11، ص 245.) 2. امام باقر7 در تفسیر آیه شریفه میفرماید: "ذكر" قرآن است، و اهل بیت پیامبر "اهل ذكرند" و از آنها باید سؤال شود."(ر.ك: تفسیر نورالثقلین، همان، ص 55.) 3. در روایت آمده است كه از امیرالمؤمنیندربارة این آیه شریفه پرسیده شد، حضرت در جواب فرمود: "به خدا سوگند كه اهل ذكر ما هستیم، اهل علم و معدن تأویل و تنزیل (قرآن) ما هستیم، از رسول خدا شنیدم كه میفرمود: من شهر علمم و علی در آن است..."(ر.ك: شواهد التنزیل، الحافظ الحاكم الحسكانی، تحقیق و تعلیق شیخ محمد باقر محمودی، ج 1، ص 432ـ437، مؤسسه الطبع و مجمع الثقافة الاسلامیة.)
اضافه کردن دیدگاه جدید