لطفاً آیه "رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الاْ ?َعْنَاقِ " (ص،33) كه دربارة حضرت سلیمان(ع) است را توضیح دهید.
برداشتی كه از این آیات شده، بر اساس تفسیری نادرست میباشد كه با اشكالات متعددی رو به رو است. ما ابتدا ترجمه و تفسیر دیگری از آیه كه به نظر بسیاری از مفسران قابل قبول بوده و با ظاهر آیه همآهنگ است. ارائه میدهیم، آنگاه به سراغ تفسیرهای نادرست میرویم و به اجمال به بحث و بررسی آنها میپردازیم. ترجمه آیه: "]به خاطر بیاور[ هنگامی را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند، گفت: من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم ]و می خواهم از آنها در جهاد استفاده كنم. او هم چنان به آنها نگاه میكرد[ تا از دیدگانش پنهان شدند. ]آنها به قدری جالب بودند كه گفت:[ بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید و دست به ساقها و گردنهای آنها كشید ]و آنها را نوازش كرد[." (ص، 31 ـ 33) عبارت "فَقَالَ إِنِّیَّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّی" از اینرو است كه كسی گمان نكند علاقه حضرت سلیمان به اسبهای پرقدرت، جنبة دنیاپرستی دارد. حضرت سلیمان(ع) كه از مشاهده این اسبهای چابك و آماده برای جهاد و پیكار با دشمن خرسند شده بود، همچنان آنها را نگاه میكرد و چشم به آنها دوخته بود تا از دیدگانش پنهان شوند.(حتی توارت بالحجاب.) صحنه آنقدر جالب و زیبا و برای یك فرمانده بزرگ همچون سلیمان(ع) نشاط آور بود كه دستور داد:، "بار دیگر این اسبها را برای من بازگردانید"(ردّوها علیّ.) هنگامی كه مأمورانش این فرمان را اطاعت كردند و اسبها را بازگرداندند، سلیمان شخصاً آنها را نوازش كرد "فَطَفِقَ مَسْحَابِالسُّوقِ وَ الاْ ??عْنَاق; و دست به ساقها و گردههای آنها كشید." و بدین وسیله هم مربیان آنها را تشویق كرد و هم از آنها قدردانی نمود، زیرا معمول است هنگامی كه میخواهند از مركبی قدردانی كنند، دست بر سر و صورت و یال و گردن یا بر پایش میكشند و چنین ابراز علاقهای در برابر وسیلة مؤثری كه انسان را در هدفهای والایش كمك میكند از پیامبر بزرگی هم چون سلیمان تعجبآور نیست. این تفسیر مختار مفسران بزرگی از شیعی و سنی است، در مقابل آنچه گذشت برخی دیگر از مفسران گویند: ضمیر در جملههای "توارت" و "ردّوها"، هر دو به "شمس" (=خورشید) باز میگردد كه در عبارت مذكور نیست، ولی از تعبیر "عشی" (=عصرگاهان) در آیات مورد بحث استخراج شده است; بدین ترتیب مفهوم آیات چنین میشود: سلیمان غرق تماشای اسبها بود كه خورشید سر به افق مغرب نهاد و در حجاب پنهان شد! سلیمان كه به خاطر از دست رفتن نماز عصرش سخت ناراحت شده بود، صدا زد: ای فرشتگان پروردگار! خورشید را برای من باز گردانید! این تقاضای سلیمان(ع) انجام یافت و "رد شمس" شد; آنگاه سلیمان وضو گرفت "فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الاْ ??عْنَاق" و نماز به جای آورد.(ر.ك: تفسیر نمونه، آیتالله مكارم شیرازی و دیگران، ج 19، ص 270 ـ 277، دارالكتب الاسلامیة / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 17، ص 214، دارالكتب الاسلامیة.)
اضافه کردن دیدگاه جدید