این كه شیطان سوگند یاد كرده كه خودش بدون واسطه، در خلوت میان مرد و زن باشد و این كه هرگاه زن و مردى، تنها باشند، او سوّمین آن ها است، در كدام آ

1. مطلب بالا، در آیه اى نیست، بلكه حدیثى از امام باقر(علیه السلام)است; آن حضرت مى فرماید: «هنگامى كه حضرت نوح(علیه السلام)قوم خود را به درگاه خداوند عزّوجل، نفرین كرد، ابلیس كه لعنت خدا بر او باد، نزد وى آمد و گفت: اى نوح... در سه جا به یاد من باشد، زیرا من در یكى از این سه جا بیش از هر زمانى به بنده نزدیكم. هرگاه خشمگین شدى، هرگاه میان دو نفر داورى كردى و هرگاه با زنى بیگانه تنها بودى و هیچ كس با شما نبود، به یاد من باش.»• هم چنین، در احادیث فراوانى، این مطلب از دیگر معصومان(علیهم السلام) رسیده است;•از این رو، فقها به حرام بودن اجتماع مرد و زن نامحرم در جاى خلوتى كه كسى در آن جا نیست، فتوا داده و برخى آنان، نماز خواندن در آن جا را باطل مى دانند.• 2. این آموزه حدیثى از معصومان(علیهم السلام) را مى توان برگرفته از كلام خداوند متعال درباره حضرت یوسف و زلیخا دانست كه مى فرماید: «و آن زن كه یوسف در خانه او بود، خواست از او كام گیرد (و غَلَّقَتِ الأبواب) و درها را ]پیاپى [چفت كرد و گفت: بیا كه از آنِ توام!، ]یوسف[ گفت: پناه مى برم به خدا، او صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامى داشته ]آیا ممكن است به او ظلم و خیانت كنم؟![ مسلَّماً ظالمان رستگار نمى شوند* و در حقیقت ]آن زن[ آهنگ وى كرد و او ]یوسف(علیه السلام)، نیز[ ـ اگر برهان پروردگارش را ندیده بود ـ آهنگ او مى كرد. این چنین ]كردیم[ تا بدى و فحشا ]و عمل زشت[ را از او دور سازیم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.» (یوسف، 23 ـ 24) از این آیه مى توان چنین برداشت كرد كه یكى از مهمّ ترین مكان ها و كانون وسوسه هاى شیطانى در كام جویى هاى جنسى، خلوتگاه زن با مرد بیگانه است، قرآن كریم مى فرماید: «و غَلَّقَتِ الأبواب»، زلیخا براى قصد شیطانى خویش، همه درها را محكم بست و برداشت و نكته دیگر این كه در چنین شرایط سخت و بحرانى، تنها چیزى كه رهابخش هم چون قهرمانى همانند یوسف(علیه السلام)از دام شیطان شد، عصمت (برهان ربّه) و معصوم بودن ایشان بود، همان گونه كه امام رضا(علیه السلام)در پاسخ مأمون، چنین فرمودند: «همسر عزیز، تصمیم به كام جویى از یوسف گرفت و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را نمى دید، هم چون همسر عزیز مصر تصمیم مى گرفت، ولى او معصوم بود و معصوم، هرگز آهنگ گناه نمى كند و به سراغ گناه هم نمى رود.»• آیه دیگرى در همین باره مى فرماید: «ولا تَقرَبُوا الزِّنى اِنَّهُ كانَ فـحِشَةً وساءَ سَبیلا; (اسراء، 32) و به زنا نزدیك نشوید، چرا كه همواره زشت و بد راهى است» خداوند در این بیان كوتاه، به نكته اى ژرف اشاره فرموده; نمى گوید زنا نكنید، بلكه فرموده به این كار شرم آور، نزدیك نشوید; این تعبیر، افزون بر تأكیدى كه نسبت به گریز از این عمل دارد، اشاره زیبایى به این است كه آلودگى به زنا، مقدمات و زمینه هایى دارد كه انسان را به تدریج به آن نزدیك مى كند، چشم چرانى یكى از آن مقدمات، برهنگى و بى حجابى یابد حجابى مقدمه اى دیگر آن، كتاب هاى بدآموز و فیلم هاى آلوده، بخش هاى فاسد اینترنت و نشریه ها و كانون هاى فساد و... هر یك مقدمه اى براى این كار شمرده مى شود; هم چنین ترك ازدواج یا سخت گیرى بى دلیل دو طرف در این باره، همه از عوامل نزدیك شدن به زنا است و عنصر بسیار مؤثر، خلوت زن و مرد بیگانه است كه عامل وسوسه انگیز دیگرى است.• 3. با توجه به داستان حضرت یوسف(علیه السلام)و آیات فراوانى از قرآن كریم، روشن است كه مكر شیطان براى همه انسان ها، حتى پیامبران الهى نیز هست، •ولى آن چه مهمّ است این كه همانند یوسف(علیه السلام)نخست یادآور خداوند شده و خود را به او بسپاریم و در عمل و كردار، به لطف او پناه ببریم; خداوند در این باره مى فرماید: «واِمّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیطـنِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللّهِ اِنَّهُ سَمیعٌ عَلیم (اعراف، 200); و هرگاه وسوسه اى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر كه او شنونده و داناست.» و در ادامه مى فرماید: «پرهیزگاران، هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شیطانى شوند، به یاد خدا ]و پاداش و كیفر او[ مى افتند و ]در پرتوى یاد او، راه حق را مى بینند و[ ناگهان، بینا مى گردند.» (اعراف، 201) نكته دیگر این كه راه نجات و بیرون رفت از این گونه مكرهاى شیطانى، جهاد با نفس درون و اخلاص است، همان گونه كه خودسازى و بندگى همراه با اخلاص حضرت یوسف(علیه السلام)(انه من عبادنا المخلصین)، به او نیرو و توانى بخشید كه در این میدان بزرگ، در برابر وسوسه هاى درون و برون، تسلیم نشود و پیروز این میدان گردد.• 1. الخصال، شیخ صدوق(رحمه الله)، ج 1، ص 132، ح 140، انتشارات جامعه مدرسین، قم .2. ر.ك: مستدرك الوسائل، محدث نورى(قدس سره)، ج 14، ص 264، باب 78، ح 1 ـ 8.3. ر.ك: توضیح المسائل مراجع، امام خمینى(قدس سره) و دیگر مراجع، ج 1، ص 519، جامعه4. تفسیر نورالثقلین، ابن جمعة حویزى، ج 2، ص 421، اسماعیلیان / ر.ك: تفسیر نمونه،5. ر.ك: تفسیر نمونه، همان، ج 12، ص 102 / تفسیر المیزان، همان، ج 13، ص 117.6. ر.ك: اعراف، 20 ـ 27 / بقره، 36 و....7. ر.ك: تفسیر نمونه، همان، ج 9، ص 375.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.