پرسش : این كه خداوند ، مستقیماً یا با واسطه جبرئیل با پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)حرف مى زد و آن حضرت مى شنید ، آیا واقعاً صدایى خارجى مانند
با استفاده از آیه شریفه 51 شورى ، به دست مى آید كه وحى خدا بر بشر ، منحصر به سه صورت 1 . تكلم مستقیم ; 2 . از وراء حجاب ; 3 . به واسطه فرشته است ."وحى " در اصل به معناى اشاره سریع است ، خواه با كلام رمزى یا صداى خالى از تركیب كلامى ، یا اشاره با اعضا و یا با نوشتن باشد . از این تعبیرات به خوبى استفاده مى شود كه در "وحى " اشاره از یك سو و سرعت از سوى دیگر نهفته شده و به همین دلیل براى ارتباط مرموز و سریع انبیا با عالم غیب و ذات پاك پروردگار ، این كلمه استخدام شده است .oبه طور قطع ، تكلم خدا با پیامبر از نوع كلامى كه در میان آدمیان معمول است ، مقصود نیست ; زیرا اگر چنین باشد مستلزم این است كه متكلم داراى جسم بوده باشد و خداى سبحان منزه است از این كه داراى جسم باشد ; بلكه مراد از تكلم خدا ، اتصال و ارتباط خاصى است كه یك پیامبر از این طریق به مراد خداوند متعال دست مى یافته است و به عبارت دیگر ، مقصود از "كلام" خداوند ، خطاب هایى است كه با واسطه و بدون واسطه بر پیامبر نازل و بدین وسیله مكنونات غیبى بر او آشكار مى گشت و آن خطابات را خداوند متعال ، خلق مى كرد و به این شكل انتقال صورت مى گرفت و اراده خدا بر پیامبر معلوم مى گشت . این خطابات گاهى با دیدن بعضى از مخلوقات بوده ، گاهى از طریق الهام به قلب یا به واسطه فرشته وحى ، و گاهى نیز مقارن با شنیدن صوت هایى بوده كه خداوند آن را در خارج و یا در گوش یك پیامبر ایجاد مى كرد . قرآن درباره حضرت موسى (على نبینا وآله وعلیه السلام) مى فرماید : "قَالَ یَـمُوسَى إِنِّى اصْطَفَیْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَــلَـتِى وَبِكَلَـمِى فَخُذْ مَآ ءَاتَیْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّـكِرِینَ ; (اعراف ، 144) گفت : اى موسى ، من تو را به پیغمبرى و به سخن گفتن خویش از مردم برگزیدم ، آن چه را به تو دادم بگیر و از سپاس گزاران باش" .حضرت على(علیه السلام) مى فرماید : "خداوند خبر مى دهد امّا نه با زبان ، مى شنود امّا نه با ادواتى مانند گوش ، مى گوید ، امّا نه با لفظ . .. . كلام خداى سبحان فعلى است كه از او نشأت مى گیرد" .oبا معنایى كه از تكلم خداوند گذشت ، روشن است كه هیچ تنافى با توحید ندارد .در پایان شایسته است متذكر شویم كه : بدون شك ما نمى توانیم از رابطه وحى و حقیقت آن اطلاع زیادى پیدا كنیم ; زیرا حقیقت وحى یك نوع ادراكى خارج از حدود ادراكات ماست و یك نوع ارتباطى خارج از ارتباط هاى شناخته شده ماست .oپاورقی1 . مفردات ، راغب اصفهانى ، 858ـ860 ، دارالحكم .2 . نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج 12 ، ص 82 ، داراحیاء الكتب العربى .3 . ر .ك : المیزان ، علامه طباطبایى(رحمه الله)، ج 8 ، ص 313ـ315 ، دفتر انتشارات اسلامی
اضافه کردن دیدگاه جدید