چرا زنها نمیتوانند قاضی شوند; آیا این برای یک زن نقص نیست و این محدود کردن زنان در یک عرصه نیست؟

از دیدگاه قرآن، افراد انسان (چه مرد و چه زن) از نظر حقیقت انسانیت و مسایل ارزشی یکسانند و هیچ یک بر دیگری جز به تقوا و عمل صالح بیشتر برتری ندارد "إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَــَکُمْ " (حجرات، 13); "مَنْ عَمِلَ صَـَـلِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَیَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوَةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ" (نحل، 97) یعنی هر کس، مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد; قطعاً او را با زندگی پاکیزه ]و نیکو[یی حیات ]واقعی[ میبخشیم و یقیناً بهتر از آنچه انجام دادهاند به آنان پاداش میدهیم." قرآن، اگر در جایی از مردان شایستهای همچون لقمان حکیم سخن میگوید، در جای دیگر نیز از زنان شایسته نام میبرد; مانند همسر فرعون (تحریم، 11) و حضرت مریم (آلعمران، 42) و... همانگونه که مردان دارای اندیشه، اراده و اختیارند و برای رسیدن به تکامل و قرب الهی، وظایف و تکالیفی بر عهدة آنهاست، زنها هم همین گونه هستند و در این جهت، هیچ امتیازی بین زن و مرد وجود ندارد; ولی در بعضی احکام و وظایف با یکدیگر متفاوتند. وظایفی به عهدة مردان است و بر عهدة زنان نیست و بالعکس، و این تفاوت به خاطر این است که طبیعت و آفرینش زن و مرد متفاوت است. خدای متعال، به مقتضای حکمت بالغه خود و مصالح و مفاسدی که پشتوانه احکام اوست، وظایفی برای مرد و وظایفی برای زن معین کرده است "لاتبدیل لخلق الله" (روم، 30) همانطور که مرد نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد، زن هم نمیتواند برخی از کارهای طاقتفرسا چون امامت، رهبری، سیاست و کشورداری را به عهده بگیرد. (هر کس را بهر کاری ساختند، از شیر حمله خوش بود و از غزال رم) اگر اسلام اجازه نداده است زن رئیس حکومت یا قاضی و امام جماعت شود، برای آن است که هر یک از آنها، از شئون سیاسی جامعه است و در شئون سیاسی، زن باید پشت سر مرد بایستد نه پیش روی او، و این، به معنای برتری مرد بر زن نیست. در علم فیزیولوژی هم گفته شده که زنان از نظر مغز، قلب، شریانها، اعصاب و عضلات بدنی، با مردان تفاوت دارند. در زندگی زنان، "احساس" و در حیات مردان تعقّل غلبه دارد (البته متوسط زنان و مردان این گونه هستند)، و به خاطر همین تفاوتی که در آفرینش زن و مرد وجود دارد، قوانین اسلام هم با آفرینش انسان سازگار است، به همین جهت، در اسلام، وظایف و تکالیف عمومی و اجتماعی که به تعقل و صلابت بیشتری نیاز دارد، مانند حکومت، امامت، قضاوت، جهاد ابتدایی و... به عهدة مردان قرار داده شده است; و وظایفی را که ارتباطش با احساس بیشتر از تعقّل است و زن، بهتر از مرد میتواند از عهده آن برآید; مانند پرورش و تربیت اولاد و آشنا کردن آنها به وظایف اجتماعی، تدبیر منزل و... مخصوص زنان قرار داده است. نظر گذرایی به برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی مانند فرانسه و آمریکا که از آزادی و تساوی حقوق زن و مرد حرف میزنند، نشان میدهد، عمل آنها با حرفشان متفاوت است چرا که در طول تاریخ، به زنان اجازه ندادند که رییس جمهور شوند. به هر حال، این طور مسائل و تفاوت در وظایف، دلیل برتری مرد بر زن نیست; زیرا از نظر اسلام کمال هر انسان در چهره وظایف محوّلة به او ظهور مینماید و خوبی برتری هر یک از زن و مرد، در گرو این است که در قبال مسئولیتی که دارد، متعهد و پرهیزگارتر باشد و خلاصه معیار برتری; ایمان، عمل صالح، اخلاص و کوشا بودن در عمل و تقوا و پرهیزگاری است، و فضیلت و مقامی که زن بوسیله گرم نگه داشتن محیط خانواده و تربیت فرزندان و خوب شوهرداری میتواند به دست آورد، کمتر از فضیلت جهاد در راه خدا نیست. علاوه بر آن زن میتواند مسؤولیت انجام بعضی از کارهای اجتماعی و هنری از قبیل امور تربیتی، پزشکی، خیاطی و دیگر امور هنری را به عهده بگیرد.(برگرفته از: مبانی حکومت اسلامی، آیتالله سبحانی، ص 239ـ244، نشر توحید / تفسیر المیزان علامه طباطبایی، ج 2، ص 271ـ276، نشر: اسماعیلیان / زن در آینه جلال و جمال، آیتالله جوادی آملی.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.